کد خبر: 877005
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۲
رويكرد انقلابي مقامات ارشد دولت دوازدهم در واكنش به اظهارات دونالد ترامپ قابل تحسين است...
محمد اسماعيلي
اروپا برجام نیمه‌جان را احیا نمي‌كندرويكرد انقلابي مقامات ارشد دولت دوازدهم در واكنش به اظهارات دونالد ترامپ قابل تحسين است به‌طوري كه سخنان رئيس‌جمهور محترم كشورمان با استقبال اقشار مختلف جامعه روبه‌رو شد اما در عين حال پرسش‌هاي مهمي درباب «نوع معارضه» دولت دوازدهم با رئيس‌جمهور امريكا مطرح مي‌شود. 

قبل از طرح پرسش‌هاي مربوطه بايد توجه داشت كه بر اساس ادله و مستندات برگرفته از متن برجام ـ كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد ـ  امريكا برجام را چندين بار نقض كرده است كه آخرين بار آن در گفتار ـ رفتار ترامپ در سخنراني اخير روي داده و اروپايي‌ها بر اساس دلايلي متقن نمي‌توانند تكيه گاهي مناسب براي ادامه حيات برجام به شكل فعلي آن باشند. 
بسنده كردن دولت به بحث‌هاي كلامي(در قالب پاسخ شفاهي به گستاخي‌هاي ترامپ)كفايت مي‌كند و مانع از نقض چندباره برجام توسط دولت دونالدترامپ مي‌شود؟

آيا نبايد موازي با پاسخ گويي شفاهي ـ  كه در جاي خود مناسب و ضروري است – با اجراي دستورالعملي جامع مانع از اجراي سياست‌هاي ضدبرجامي دولت و كنگره امريكا شد، در حالي كه ترامپ توافقنامه هسته‌اي را به كنگره احاله داده است.  مگر نه آن است كه دولت اوباما چندبار برجام را نقض كرد و دولت ترامپ نيز همان رويه را با صراحت بيشتر در دستور كار قرار داده و با نوع سخنان شنبه شب خود و احاله برجام به كنگره متن و روح برجام را نقض كرده است پس چرا دولت هنوز اقدامي عاجل در جهت مقابله با چنين رويه‌اي را در دستور كار قرار نداده است؟
آيا تفكيك‌سازي ميان امريكا با اروپايي‌ها آن هم در هنگامه‌اي كه كشورهاي اروپايي و اتحاديه اين قاره به مفاد برجام پايبند نبوده و به صورت گام به گام با سياست‌هاي ضدايراني ايالات متحده در دوران پسا برجام همكاري كرده اند، هزينه‌هاي توافق هسته‌اي را براي ايران افزايش نمي‌دهد؟

1 ـ دولت و برخي از رسانه‌ها بدون آنكه توجه به كليت دوره پسا برجام تلاش مي‌كنند تنها معاندت و مخالفت با برجام را به دوره ترامپ خلاصه كرده و با چنين روشي مانع از فروريختن پايه‌هاي تئوري «امريكاي امروز امريكاي ديروز نيست ومي‌توان با وي مذاكره برد –برد را به اتمام رساند»شوند چرا كه در چنين حالتي بسياري از اهداف بلند مدت دولت نيز به بن‌بست مي‌رسد.  تمركز روي شخص ترامپ و گفتار وي در قبال ايران نه تنها با واقعيت‌هاي موجود همخواني ندارد بلكه مانع از پيگيري نقض برجام از مسير متن برجام و ابزارهاي حقوق بين‌الملل مي‌شود و بايد آن را يك فرصت سوزي و آدرس غلط دادن به افكار عمومي معنا كرد. 

2 ـ ايالات متحده بارها نه شكلي بلكه محتوايي  ـ  مفهومي توافق هسته‌اي را پاره كرده است چرا كه همگام با تفسير موسع از متن برجام و قطعنامه2231به تعهدات خودپايبند نبوده و فراتر از آن با وضع و اجراي برخي قوانين متن و روح توافق را نقض كرده است(كمااينكه مقامات ارشد دولت بارها به چنين مسئله‌اي اعتراف كرده‌اند.)
امريكا چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ با وضع و اجراي قوانيني صراحتاً متن برجام – مواد26، 27و29 ـ  را نقض و بارها روح برجام و قطعنامه2231 را نيز دچار تخطئه قرار داده است كه درباره نقض روح مي‌توان به عنوان نمونه به دو  رفتار دونالد ترامپ اشاره كرده، يكي تلاش گسترده وي در اجلاس جي20 بود كه از سران كشورهاي اروپايي، فعالان حوزه اقتصادي و تجاري و بانك‌هاي اين كشورها به صورت شفاف مي‌خواهد تا ازهمكاري و توسعه روابط با ايران خودداري كنند. 

چنين رفتاري نه تنها نقض مواد مورد اشاره از متن برجام است بلكه با روح آن نيز در تناقض است چرا كه اساس شكل‌گيري توافق هسته‌اي بر پايه حسن نيت، عادي‌سازي روابط تجاري بانكي و اقتصادي ايران با ساير كشورها و سهل‌الوصول كردن حضور ايران در عرصه بين‌المللي بوده و رفتار مورد اشاره ترامپ در تناقض آشكار با چنين مولفه‌هايي است. 
سخنراني شنبه شب ترامپ همانند «وضع قانون محدوديت حضور شهروندان38كشور به ايران»، «وضع قانون موسوم به كاتسا» يا «تمديد قانون داماتو توسط اوباما» نقض متن و روح توافق هسته‌اي است چرا كه رئيس‌جمهور امريكا بر خلاف اهداف توافق بين‌المللي(يا همان روح توافق)عمل كرده و خواهان مانع‌سازي كشورها در مسير عادي‌سازي روابط با تهران مي‌شود.  بنابراين نقض برجام در هر دو دوره اوباما و ترامپ روي داده و آنچه مانع از برخورد جدي با امريكا شده، 1 ـ عدم اراده كافي براي مخالفت با نقض برجام توسط امريكاست و2 ـ وجود حفره‌هاي حقوقي موجود در متن برجام كه از جمله آن چهارگانه ناقص حل و فصل اختلافات در متن برجام است كه بر اساس آن ايران هيچ گاه نمي‌تواند از مراجع چهارگانه حكمي در تاييد نقض برجام توسط امريكايي‌ها را دريافت كند. بارها گفته شده است كه آراي اين چهارگانه حل و فصل اختلافات برجام، احيا‌كننده حقوق ايران نيست و به‌ عكس يكسويه و تماما به نفع امريكايي است. 

3 ـ در حالي دولت مكرر از اجراي برجام توسط اروپا اعلام رضايت مي‌كند كه بر اساس ادله‌اي كه در ادامه مي‌آيد اروپا نيز نه شكلي بلكه محتوايي  ـ  مفهومي برجام را نقض كرده است كه عدم اجراي تعهدات آمده در متن برجام از مصاديق آن است.  اروپايي‌ها همچنين با سياست‌هاي ضدبرجامي امريكا كه از جمله آن تفسير موسع امريكايي‌ها از متن برجام و قطعنامه2231است كاملا هم راستا بوده‌اند كه در سطر چهار به تفصيل به آن خواهيم پرداخت.  مسئوليت و تعهدات اروپايي‌ها در دو بعد در متن برجام بسيار تأثيرگذار است، بعد نخست: «برداشته شدن تحريم‌ها»، «رفع موانع بانكي ـ اقتصادي جهت سرمايه‌گذاري اشخاص حقيقي و حقوقي اروپايي در ايران»، و بعد بعدي: «رفع حل و فصل اختلافات در نظام حقوقي برجام»و«حسن اجراي تعهدات دو طرف بر اساس اصل حسن نيت.»  در بعد نخست مي‌توان به تعهدات دهگانه اروپا در پيوست شماره ۲توافق هسته‌اي و در قبال ايران اشاره كرد ؛ كه برخي از بخش‌هاي مهم آن: «تدابير مربوط به امور مالي، بانكي و بيمه»، «بخش‌هاي نفت، گاز و پتروشيمي»، «طلا، ساير فلزات گرانبها، اسكناس و سكه»، «بخش‌هاي كشتيراني، كشتي‌سازي و حمل و نقل» و «تدابير مرتبط با اشاعه هسته‌اي» است كه چنانچه حتي50درصد از اين تعهدات به مرحله اجرا مي‌رسيد امروز ايران با انبوهي از هزينه‌هاي برآمده از اجراي برجام مواجه نبود. 

در بعد ديگر كه همان «حسن اجراي تعهدات دو طرف بر اساس اصل حسن نيت»است يا در بحث نقش محوري اتحاديه اروپا در حل و فصل اختلافات ميان طرفين مي‌توان گفت، در مقدمه و مفاد عمومي برجام و در بخش‌هايي از پيوست‌هاي پنجگانه برجام به مسئوليت‌هاي «ويژه و محوري» اتحاديه اروپا اشاره شده است كه كم توجهي اين اتحاديه به آن توانسته هزينه‌هاي ناشي از عدم اجراي تعهدات۱+۵را براي جمهوري اسلامي ايران به صورت تصاعدي افزايش دهد. به عنوان نمونه در ماده۲۹صراحتاً وبه صورت مستقل به نقش اتحاديه اروپا و دولت‌هاي عضو مي‌خواهد از«اعمال سياست‌هايي جهت عادي‌سازي روابط اقتصادي ـ تجاري ايران با كشورها اصولا خودداري كنند.»

4 ـ  معرفي ايران به عنوان ناقض روح برجام با روشي جديد و مشترك توسط امريكا – اروپا در حال انجام است به طوري كه اروپايي‌ها بعد از سخنراني ضدايراني ترامپ در قالب بيانيه و سخنراني تنها«يك بخش» از سياست امريكا كه همان «اعلام عدم پايبندي ايران به برجام» را رد كرده و به صورت صريح خواهان تغيير رفتار ايران «در تحولات منطقه» و« آزمايش موشكي»شدند.  در واقع  اروپايي‌ها با ‌ كليت سياست‌هاي امريكا در قبال برجام همراه هستند وهمانگونه كه بارها  گفته‌اند ايران را ناقض ‌قطعنامه2213 را دانسته ‌و  تنها با يك بخش از سياستهاي دولت ترامپ (اعلام عدم پايبندي ايران به‌ برجام) موافق نيستند. تفسير«موسع»مهمترين ابزارامريكا ـ  اروپا براي معرفي ايران به عنوان ناقض برجام است و دولت براي جلوگيري از اتقان تفسير غربي‌ها و احراز سوء نيت اروپايي‌ها از كشورهاي اين اتحاديه بخواهد تا نه تنها وظايف ده‌گانه خود را اجرا كند بلكه از تفسيرموسع امريكايي‌ها از برجام رونوشت تهيه نكند. 

اين درحالي است كه تاكنون هشت جلسه از كميسيون مشترك برجام با حضور ايران و۱+۵با محوريت فدريكا موگريني برگزار شده اما در هيچ كدام از بيانيه يا حداقل موضع‌گيري مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا، سخني از نقض برجام از سوي امريكايي‌ها به ميان نيامده است، و در مواضع اخير اروپايي‌ها تنها به گلايه از سخنراني ترامپ و رويكرد اين كشور «گلايه»كرده و سخني از «نقض»برجام به ميان نياورده‌اند.  به‌راستي اگر اروپايي‌ها قابل تكيه بودندچرا بعد ازگذشت26ماه از برجام هنوز به وظايف خود عمل نكرده‌اند و همچنان قائل به نقض روح برجام و قطعنامه2231توسط ايران هستند؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار