اروپا در آینده با تهید گسترده تروریسم همراه است

تازه ترين اقدام تروريستي در اروپا كه با انفجار یک شی دست ساز در داخل یکی از واگن های ایستگاه متروی پارسون گرین در انگليس همراه بود، سبب شد كه مقامات اين كشور وضعيت را بحراني اعلام كرده و نسبت به امنيت جاني شهروندان هشدار دهند. اروپا طي چند ماه اخير به طور مداوم با تهديدات و عمليات هاي تروريستي همراه بوده است كه عموما داعش در آن نقش اول را داشته است. آلمان،‌ فرانسه،‌ انگليس، اسپانيا و ديگر كشورهايي كه نقش موثرتري در ناامن سازي ديگر مناطق جهان دارند،‌ بيش از ديگر كشورها با چالش تروريستي و بمب گذاري هاي مداوم و گسترده روبرو هستند.

مسئله اين است با اينكه بحران منطقه غرب آسيا چندين سال است كه آغاز شده و همچنين داعش طي سال هاي اخير دست بالا را در عمليات هاي ضد انساني منطقه اي داشته است، چرا ميزان ترورها در اروپا طي چند ماه اخير شدت پيدا كرده و پيش از اين خبر چنداني از اقدامات تروريستي داعش در اروپا يا نقاط ديگر دنيا نبود، يا اينكه دست‌كم محدودتر از ميزان كنوني بود؟ مسئله بنيادي اين است از زماني كه ائتلاف روسيه، ايران،‌ عراق،‌ سوريه،‌ حزب الله و ديگر متحدان آنها شكل گرفت و به طور جد عليه داعش و تضعيف و نابودي آن گام برداشتند،‌ اين طيف ضد انساني روزانه و ماهانه رو به تضعيف گذاشت تا اينكه طي ماه هاي اخير در ضعيف ترين حالت خود نسبت به گذشته قرار دارد. اين در حالي است كه پيش از اين ائتلاف،‌ ائتلاف ديگري به رهبري آمريكا، اروپا، عربستان سعودي، امارات و ... وجود داشت كه همواره با داعش در «رسانه» مي جنگيدند و ميدان عمليات را در اختيار اين گروه تروريتسي قرار داده بودند.

در چنين فضايي كه داعش در حال تضعيف است و به گمان ماه هاي پاياني خود را در اين منطقه طي مي كند، سعي دارد «استراتژي وحشت» خود را از طريق عمليات هاي تروريستي در ديگر كشورها دنبال كند. داعش از اين طريق پويايي و فعالي خود را به رخ مي كشد با اين تفاوت كه در صحنه غرب آسيا با شكست مواجهه شده اما در ديگر مناطق همچنان اعلام آمادگي مي كند.

مسئله بنيادي ديگر اين است كه چرا داعش در اين برهه زماني اروپا را انتخاب كرده است. در اين باره ابتدا بايد گفت كه به هر جهت داعش مبناي ايدئولوژيك متفاوتي با غرب و اروپا دارد. اين به معناي آن نيست كه به لحاظ ايدئولوژيكي به كشورهاي اسلامي منطقه همسان فكري دارد اتفاقا در اين باره نيز از تفاوت رويكردي عميقي برخوردار است، اما مسئله اين است كه طي اين مدت كه داعش بسياري از نيروهايش را پرورش داده از جوانان اروپايي جوياي هيجان بوده اند كه هنوز به لحاظ رواني تخليه نشده اند. اين در حالي است كه با تضعيف داعش مجبور به ترك مناطق بحران زده غرب آسيا هستند بنابراين چاره اي ندارند كه به خانه اصلي خود بازگردند كه بسياري از آنها در انگليس، فرانسه،‌ آلمان و ... است. از اين منظر اين جوان هاي كم سن و سال در بازگشت به وطن اصلي خود، ايدئولوژي كاذبي كه حاوي برنامه هاي تروريستي حمل مي كنند، در اولين فرصت ممكن و با اولين بن بست فكري و اجتماعي دست به اقدام مي زنند. در چنين شرايطي ديده مي شود كه به همان نسبت كه تروريست هاي جوان اروپايي به خانه اصلي خود بازمي گردند، به ميزان عمليات هاي تروريستي آن افزوده مي شود. بنابراين طبيعي است كه بعد از اين بايد بيش از گذشته منتظر عمليات هاي تروريستي در اروپا بود و اروپا مجبور است ميزان و سطح اقدامات امنيتي و پيش دستانه را افزايش دهد.

ناگفته پيدا ست كه غرب تنها در يك صورت مي تواند از عمليات هاي تروريستي خلاص شود يا اينكه دست كم از ميزان آنها بكاهد. آن هم در صورتي است كه به خاطر منافع خود در ديگر مناطق جهان دست به بحران سازي و تغييرات بنيادين نزند. در اين صورت جوان هاي فاقد ايدئولوژي و تفكرات بنيادين كه بر مبناي تكامل در مدارس آموزش مي بينند نه تفكرات خداباورانه، جذب اين گروه هاي تروريستي كه مورد حمايت كشورهاي آنها است نخواهند شد تا با فروكش كردن بحران،‌ بار ديگر به كشور خود بازگردند و دست به عمليات تروريستي بزنند. به اين معنا كه غرب براي كنترل ترور در خود بايد به بحران سازي در ديگر نقاط دنيا پايان دهد. سياستي كه به نظر مي آيد آمريكا و اروپا آن را دنبال نخواهند كرد. از اين رو همواره بايد خود را آماده خنثي سازي يا كشف عمليات هاي تروريستي كنند.