کد خبر: 876858
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۸
مجتبی بهرامی

انتخابات پارلماني آلمان (بوندس تاگ) هفته گذشته برگزار شد و اتحاد دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی (CDU/CSU) به رهبری آنگلا مرکل توانست با کسب ۳۳ درصد آرا پيروز شود. يعني اينكه مركل براي چهارمين بار مي تواند صدراعظم آلمان شود. اين اولين باري است كه اين اتفاق مي افتد بخصوص كه يك زن در آلمان چنين جايگاهي را براي خود تعريف و تعيين مي كند. تا پيش از اين هيچ يك از صدراعظم ها نتوانسته بودند بيش از 16 سال در اين جايگاه قرار بگيرند.

در قانون اساسي آلمان منعي براي تداوم صدراعظمي براي سال ها و دوره هاي پياپي پيش بيني نشده است و همين مي تواند يكي از مهمترين انتقادهايي باشد كه شامل اين كشور مي شود. به اين دليل كه يكي از مهمترين مباني دموكراسي محدوديت در رياست جمهوري، نخست وزيري يا به هر جهت قدرت اجرايي كشور است كه در آلمان در اختيار صدراعظم است. اين در حالي است كه يكي از مهمترين انتقادهايي كه دولت هاي ليبرال از ديگر كشورها دارند اين است كه حاكمان آنها به هر شكل (انتخابي يا غيرانتخابي) مداوم العمر هستند و محدوديتي براي آن وجود ندارد. حتي يكي از اشكالات و انتقاداتي كه نسبت به روسيه مي شود اين است كه ولاديمير پوتين با جايگزين كردن چهارساله يك شخص همفكر ديگر (دميتري مدودف) قانون را دور مي زند و در واقع همان سياست هاي خود را دنبال مي كند كه به مدل پوتين – مدودف مشهور شد. اين در حالي است كه قانون اساسي آلمان به هيچ عنوان چنين محدوديتي قائل نشده و يك شخص در صورت راي آوردن حزبش و از طريق ائتلاف سازي قادر خواهد بود براي هميشه در جايگاه صدر اعظمي قرار بگيرد.

در هر صورت چرايي انتخاب آنگلا مركل براي بار چهارم را مي توان دست كم به دو عامل نسبت داد. ابتدا بحث اقتصادي و سپس رهبري منطقه اي در حوزه اتحاديه اروپا. مركل از سال 2005 كه وارد عرصه سياست اجرايي آلمان در بالاترين سطح شده، توانسته است اقتصاد اين كشور را به گونه اي ترميم كند كه در بين محدود كشورهاي اروپايي قرار بگيرد كه كمترين آمار بيكاري را دارد و با توجه به اينكه نظام سرمايه داري طي اين مدت با بحران مواجه شده،‌ از موانع موجود بگذرد و سطح اقتصادي آلمان را بالا برده و يا دست كم از آسيب ها دور نگه دارد.

مسئله بعدي نيز به رهبري آلمان در سطح اتحاديه اروپا مربوط است. به هر حال چند كشور اروپايي هستند كه در جايگاه درجه اول قرار دارند. آلمان،‌ انگليس، فرانسه و ايتاليا كه در اين ميان انگليس با رفراندوم برگزيت، راي به خروج از اتحاديه داد و فرانسه و ايتاليا در تصميمات كلان اروپايي پشت سر آلمان قرار دارند و عملا رهبري منطقه به دست آلمان افتاده است. اين موضوع مي تواند براي شهروندان آلماني خوشايند باشد و مشروعيتي را در بين آنها شكل دهد. با اين وجود نبايد ناديده گرفت كه انتخابات بوندس تاگ پيام هاي عميق ديگري هم داشت كه به هيچ عنوان قابل چشم پوشي نيست.

مهمترين پيام اين انتخابات استقبال مردم از حزب راست گرا و افراطي جايگزين براي آلمان است كه اگر چه چهارسال است تشكيل شده، اما اشخاص و احزاب همفكر آنها از بعد از جنگ جهاني دوم تاكنون نتوانسته بودند وارد پارلمان شوند. علت اصلي نيز اين بود كه احزابي كه نتوانند پنج درصد آرا را به خود اختصاص دهند، اجازه ورود به پارلمان را ندارند. در حالي كه اين حزب توانست براي اولين بار بيش از 12 درصد آراء را به خود اختصاص دهد و با 87 كرسي وارد بوندس تاگ شود. اين حزب ضد اسلام، ضد اتحايه اروپا و ضد مهاجرت است كه عمده تحليل گران بر اين اعتقاد هستند كه سياست هاي چندسال گذشته مركل باعث رشد اين حزب و چنين افكاري شده و با تداوم صدراعظمي مركل،‌ رشد بيشتري خواهد داشت. به گونه اي كه مارين لوپن، رهبر حزب افراطي جبهه ملي فرانسه از آن استقبال كرده و اين موفقيت را نشانه بيداري مردم اروپا دانسته كه در حال افزايش است.

نسبت دادن رشد افراط گرايان در آلمان با سياست هاي مركل مي تواند در آينده به چالشي براي مركل تبديل شود. از طرفي ديگر مركل با چالش ايجاد كابينه مواجه است. به اين دليل كه حزب سوسيال دموكرات كه به عنوان حزب دوم بيش از 20 درصد آراء را به خود اختصاص داده،‌ اعلام كرده است با حزب پيروز وارد ائتلاف نخواهد شد. در چنين صورتي مركل مجبور است با احزاب كوچك تر مثل ليبرال دموكرات ها يا سبزها ائتلاف كند كه به هر جهت از ثبات كمتري برخوردار خواهد بود. به اين معنا كه خانم صدراعظم در ادامه سياست هاي داخلي، اروپايي و جهاني بايد دست به عصا باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار