نگراني در مورد نبود جايگاه شايسته علوم انساني به مرور طيفي از فرهيختگان و اساتيد علوم انساني را فراگرفته است، نگرانيای كه نهتنها مورد توجه مسئولان قرار نگرفته و نميگيرد، بلكه گفته ميشود به جاي بها دادن به علوم انساني و حمايت از جريانهاي توليد انديشه اسلامي، عمده امكانات و بودجههاي دولتي در عرصه علوم انساني در اختيار جريان روشنفكري سكولار قرار گرفته است و روشنفكران غربگرا در دانشگاهها با رجزخوانيهاي اپوزيسيوني، روزبهروز از قبل بودجههاي دولتي ثروتمندتر ميشوند.
تحول در علوم انساني، چرا و چگونه؟
آنچه در كليت امر بايد گفت، امروز عامه مشكلات مختلف اجتماعي ما با تئوريهاي غربي مطرح ميشود كه به دليل تفاوت شاكله يك جامعه اسلامي از ساير جوامع، چنين مباني نظري كارساز نيست و به دليل نقصان موجود دردي مضاعفتر را ايجاد ميكند. يعني از آنجايي كه علوم انساني رايج فعلي بر پايه تعاريف و نگرشهاي مادي غربگرايانه بنا نهاده شده است، تمامي ابعاد وجودي انسان ناديده گرفته شده و همين باعث ميشود رابطه انسان، جهان و خداوند نامتعادل و ناسازگار نشان داده شود.
بر همين اساس بود كه همواره تحول در علوم انساني به عنوان پايه مهمي كه تمامي ابعاد بشري را شامل ميشود، مورد تأكيد قرار گرفت تا با اقتباس از منابع ديني و استخراج از قرآن، روايات و سيره معصومان (ع)، سبك و سياق يك انسان رشد يافته مطرح شود.
اما اهميت اين موضوع بهرغم تأكيدات فراوان صورت گرفته بهخصوص از سوي رهبر معظم انقلاب همواره با بيتوجهي عدهاي روبهرو بوده است و نهتنها در اين زمينه گامي برداشته نميشود، بلكه خلاف جهت نيز حركت ميشود و به نوعي برخي جريانهاي مدعي روشنفكري، ضمن سكولاريزه كردن انديشههاي علوم انساني، بر اين جدايي دامن ميزنند. هر چند كه چنين حركتهايي مانع از فعاليت حاميان اين تحول نشده است و كماكان راه خود را ادامه ميدهند.
بهرغم آنكه علما، فعالان علمي اين كوشش را ميكنند تا نشان دهند قرآن و منابع ديني در همه رشتههاي علوم انساني حرف براي گفتن دارند، اما همچنان مسئولان و تأثيرگذاران در ايجاد اين تغييرات هستند كه به جاي اقدامي عملي، بودجههاي كلان خود را صرف در اختيار گذاشتن جريانهاي متضاد اين افكار ميكنند و در نهايت تريبونهاي دانشگاهي خود را به راحتي در اختيار آنان قرار ميدهند. در مقابل اين اساتيد معتقد به تحول و داشتن انديشه متفاوت در زمينه ضرورتهاي تحول در علوم انساني هستند كه با برچسبهاي مختلف طي سالهاي اخير مجبور به ترك دانشگاهها شدهاند.
علوم انساني در بند حلقههاي روشنفكري در دانشگاهها
رئيس شوراي سياستگذاري چهارمين كنگره بينالمللي علوم انساني اسلامي در اينباره ميگويد: نميتوان انكار كرد كه حلقههاي روشنفكري در دانشگاهها سالهاست كه علوم انساني را به بند كشيده و به اسم علم اجازه ظهور و بروز افكار متفاوت در عرض افكار خود نميدهند.
وي ادامه ميدهد: بنابراين مهمترين دعوت ما در قضيه تحول در علوم انساني دعوت به آزادي انديشه است تا زماني كه دانشگاههاي ايران از استبداد و خودكامگي علوم انساني غربي نجات پيدا نكنند و اساتيد ما به خاطر داشتن افكار متفاوت تحت فشار، توهين و تحقير جريان روشنفكري سكولار باشند، تحول در علوم انساني در حد يك آرزو باقي خواهد ماند.
حجتالاسلام والمسلمين رضا غلامي در ادامه صحبتهاي خود با تأكيد بر اينكه ميوهدهي علوم انساني اسلامي نيازمند حداقل سه دهه كوشش پيوسته و خستگيناپذير است، توضيح ميدهد: هدف اصلي ما در علوم انساني اسلامي اين است كه بياييم با كنار گذاشتن تحجر و دگمانديشی، حقايق و واقعيتهاي اجتماعي را اصل قرار بدهيم و نبايد نسبت به غرق شدن جامعه بشري در باتلاق پوچگرايي بيتفاوت باشيم. اين مظلوميت نظام جمهوري اسلامي است كه امروزه عمده امكانات و بودجههاي دولتي در عرصه علوم انساني در اختيار جريان روشنفكري سكولار است و روشنفكران غربگرا در دانشگاهها در حالي رجزهاي اپوزيسيوني ميخوانند كه روزبهروز از قبل بودجههاي دولتي ثروتمندتر ميشوند.
هر چند كه وي در نهايت گفتههاي خود تأكيد ميكند بهرغم فشارهاي موجود در اين زمينه، جريان علوم انساني اسلامي با قوت به راه خود ادامه ميدهد تا از ديوارهاي بلندتر و دگمانديشي در محيطهاي علمي عبور كند.