به گزارش خبرنگار ما، صبح شنبه چهارم شهريورماه امسال مردي سراسيمه به اداره پليس پايتخت رفت و گفت دو مرد نقابدار برادر پولدارش را از خانهاش ربودهاند.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: برادرم از سرمايهداران ميدان تره بار تهران است و چند غرفه در ميدان تره بار دارد. او معمولاً هر روز ساعت4 تا 5 صبح از خانهاش در حوالي پاسداران با خودروي بنزش خارج ميشود و به ميدان ترهبار ميآيد. امروز وقتي دير كرد با او تماس گرفتم، اما جواب تلفن مرا نداد تا اينكه با سرايدار خانهاش تماس گرفتم و سرايدار هم دوربين مداربسته خانهاش را بررسي كرد. دوربين نشان داد كه برادرم ساعت 4:20 به داخل پاركينگ ميرود و هنگامي كه سوار خودروي بنزش ميشود، دو مرد نقابدار كه مسلح به سلاح گرم و سرد هستند به او حمله ميكنند و بعد از اينكه دست و پايش را با طناب ميبندند، او را در صندلي عقب خودرواش منتقل ميكنند و با خودروي بنزش او را ميربايند.
با طرح اين شكايت تيمي از مأموران پليس آگاهي به دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران براي دستگيري متهمان و رهايي گروگان وارد عمل ميشوند.
مأموران در نخستين گام فيلم دوربين مداربسته محل حادثه را مورد بازبيني قرار دادند. بررسيها نشان داد سارقان ساعتي قبل از ربودن وارد پاركينگ محل زندگي مرد پولدار شده و منتظر وي شدهاند. همچنين مشخص شد سارقان هنگام حادثه نقاب صورت دارند و چهره آنها غير قابل شناسايي است.
در حالي كه بررسيها درباره اين حادثه ادامه داشت مأموران دريافتند آدمربايان ساعت 16 عصر همان روز گروگان را در حالي كه دست و پا و چشمانش بسته بوده حوالي ميدان فاطمي رها كرده و از محل گريختهاند.
آدمربايان به من آمپول تزريق كردند
شاكي پس از رهايي به مأموران گفت: بامداد امروز مثل هميشه بيدار شدم و به داخل پاركينگ آمدم. وقتي در خودروام را باز كردم ناگهان دو مردي كه صورتشان را پوشانده بودند به من حمله كردند. يكي از آنها چاقو داشت و ديگري هم اسلحه داشت. ابتدا ميخواستم در مقابل آنها مقاومت كنم، اما مرد مسلح تيري شليك كرد و من هم از ترس تسليم آنها شدم. آدمربايان مسلح دست و پا و چشمهاي مرا بستند و بعد به صندلي عقب منتقل كردند و با خودروي من از پاركينگ خارج شدند. آنها همان ابتدا آمپولي به من تزريق كردند و قصد داشتند مرا بيهوش كنند، اما آمپول فقط مرا كمي گيج كرد و بيهوش نشدم. ساعتي داخل خيابانهاي دور زدند و بعد مرا كتك زدند و تهديد كردند همه كارتهاي عابرم را در اختيار آنها قرار بدهم. از ترس دو عدد كارت عابر كه بيش از 2ميليارد تومان داخل آن پول داشتم با رمزش در اختيار آنها قرار دادم و بعد فهميدم كه دو مرد آدمربا كارتهاي مرا در اختيار زن جواني قرار دادند و از او خواستند از طلا فروشي و صرافي طلا و پول خارجي خريد كند. وي ادامه داد: چند ساعتي گذشت كه دو مرد آدمربا مرا كتك زدند و گفتند من حسابهايم را بستهام كه فهميدم بستگانم در جريان حادثه قرار گرفته و اقدام به بستن حسابهايم كردهاند. در نهايت چند ساعتي من با آنها بودم و آدمربايان پس از سرقت پولهاي كيفم و وسايل گرانقيمتم مرا در حالي كه دست و پا و چشمهايم بسته بود داخل ماشينم رها كردند. پس از اين با زحمت زياد دستهايم را باز كردم و به پليس خبر دادم.
بازداشت برادرزاده به اتهام ربودن عموي پولدار
پس از اين مأموران تحقيقات گستردهاي براي شناسايي آدمربايان انجام دادند تا اينكه برادر شاكي به اداره پليس رفت و اعلام كرد نقشه آدمربايي را پسرش طراحي و سه نفر از دوستانش را براي آدمربايي اجير كرده است. وي گفت: پسرم مدتي است در يكي از غرفههاي عمويش كار ميكند. بهرام، معتاد به شيشه است و گفت كه او سه نفر از دوستانش را اجيركرده تا برادرم را گروگان بگیرند.
سپس مأموران بهرام را بازداشت كردند. متهم ابتدا آدمربايي را انكاركرد، اما وقتي با مدارك و دلايل روبهرو شد اقرار كرد كه نقشه آدمربايي را همراه سه نفر از دوستانش طراحي و اجرا كرده است.
وي گفت: مدتي زيادي است در غرفه عمويم كار ميكنم. عمويم مرد پولداري است. چند روز قبل از حادثه همراه دو نفر از دوستانم به نام سياوش و سيامك در حال مصرف مواد بودم كه به آنها گفتم از عمويم 80 ميليون تومان طلب دارم، اما او قبول ندارد. وقتي به آنها گفتم عمويم مرد سرمايهداري است و هميشه داخل كارت عابرش ميلياردي پول دارد، پيشنهاد دادند او را برباييم و بعد به زور كارت عابرش را بگيريم و با آن طلا و دلار بخريم. ما سه نفري نقشه آدمربايي را طراحي كرديم و قرار شد دختر مورد علاقه سيامك پس از آدمربايي با كارت عمويم از صرافي و طلافروشي خريد كند.
دستگيري متهمان
مأموران در ادامه سه متهم را شناسايي و بازداشت كردند. هر سه متهم در بازجوييها به جرم خود اقرار كردند. سيامك در بازجوييها گفت: روز حادثه وقتي مرد پولدار را ربوديم به او آمپول زديم تا بيهوش شود، اما او بيهوش نشد به همين دليل دست و پا و چشمانش را بستيم تا شناسايي نشويم. بعد از آن كارتهايش را همراه رمزش به زور گرفتيم و در اختيار دختر مورد علاقهام قرار دادم تا با آن خريد كند، اما وقتي به صرافي رفتيم متوجه شديم هر دو كارت مرد پولدار مسدود شده است. در نهايت چند ساعت بعد مجبور شديم گروگان را رها كنيم.
تحقيقات از متهمان ادامه دارد.