روز گذشته عيسي كلانتري، رئيس سازمان محيطزيست كشور از نابودي يوزپلنگ ايراني، ورشكستگي آبي كشور، نابودي تالابها و درياچهها سخن به ميان آورد. اين سخنان رئيس سازمان حفاظت محيطزيست هر چند تلخ است، اما واقعيتي است كه بايد به آن توجه و اهتمام ويژهاي صورت بگيرد.
سالهاست محيطزيست كشور در معرض نابودي و تخريب قرار گرفته است و دولت گذشته و حال هم كه مدعي دوستدار محيطزيست هستند. حالا نتايج فعاليت چندين سال خود را در نابودي گونههاي جانوري و گياهي و اكوسيستمهاي حساس بيان ميكند.
در حقيقت وجود سازمان محيطزيست با سخنان رئيس سازمان زير سؤال ميرود كه اين سازمان دقیقاً چه نقشي در حفظ محيطزيست داشته است؟
به دليل بيتوجهي دولت به بحث توسعه پايدار، حالا بخشهاي حساس محيطزيست كه داراي ارزش اقتصادي بالاست و چرخه زيست را تكميل ميكند، به ورطه نابودي و تخريب كامل كشانده شده است.
گويا سازمان عريض و طويل محيطزيست و وظايف آن در نابودي محيطزيست خلاصه شده است كه رئيس سازمان بيپروا خبر نابودي محيطزيست را ميدهد و به كمكاري و ناكارآمدي دستگاه متبوع خود و ساير دستگاههاي متولي اشارهاي نميكند. نبود برنامه جامع براي حفظ محيطزيست و بيتوجهي به قوانين و ضوابط سبب شده است تا محيطزيست به شعار دهان پركن برخي مسئولان تبديل شود. فاتحهخواني كلانتري براي سازمان محيطزيست تير خلاص شليك كردن به محيطزيست و اينگونه نگاه كردن به محيطزيست خود به نوعي تخريب درون سازماني محيطزيست است. ساير كشورهاي جهان، برخي گونههاي جانوري نادر را كه تعداد آنها به انگشتان دست هم نميرسد، با روشهاي علمي و زيستي و توسعه محل زندگي حيوانات حفظ و حراست كردهاند و به موفقيتهاي خوبي هم رسيدهاند، ولي در كشور ما با وجود حدوداً 50 يوز ايراني رئيس سازمان، شيپور نابودي اينگونه را به صدا درآورده است.
در اين زمينه سالهاست طرح حفاظت از يوز ايراني با كمكهاي بينالمللي در حال اجراست، اما به دليل ناكارآمدي و بيتوجهي هيچگونه موفقیتی كسب نشده است. در خصوص تالاب هم كه بايد گفت دولت و سازمان نابودي تالابها را به تغيير اقليم كشور ربط ميدهند و دولتمردان فراموش كردهاند كه آلودگي تالابها و استفاده بيرويه از جانوران و گياهان تالابي خود عامل مهمي براي نابودي و تخريب اين اكوسيستم حساس به حساب ميآيد. به دليل بيتوجهي در سالهاي متمادي حالا تيغ نظارت محيطزيست كند شده است و مسئولان سازمان از دور شاهد تخريب محيطزيست و فاتحهخواني هستند. حفظ محيط در تمامي بخشهاي آن جانوري، گياهي و آب و خاك و هوا خود گام برداشتن به سوي اقتصاد مقاومتي در كشور است و حركت خلاف جهت آن بعضاً ضربه زدن به همه بخشهاي كشور به حساب ميآيد كه جبران آن بعضاً امكانناپذير است.
متأسفانه از بين رفتن و تخريب محيطزيست نشانهاي از بيتوجهي به برنامههاي بلندمدت و قوانين و ضوابط موجود در اين زمينه است. كه اين امر نشان از بيتوجهي به چشمانداز كشور دارد.