فرزاد ميرحميدي
مجلهاي كه به عنوان نمادي از آزاديهاي جنسي در جوامع غربي و به ويژه در ايالات متحده، زنان و مردان را دستكم در اين زمينه برابر و همسنگ ميانگاشت.
جدا از پلي بوي اينترپرايز و تمام امپراطوري رسانهاياش از راديو و تلويزيون گرفته تا اينترنت و شبكههاي اجتماعي، كلاً سياست فرهنگي- رسانهاي ايالات متحده، دستكم در دو- سه دهه اخير حول همين محور، يعني آزاديهاي جنسي و برابري جنسيتي، به ويژه در ارتباط با تغيير جايگاه زن و نگاه ابزاري (جنسي) به او، گشته و ميگردد. دستكم در يك دهه اخير، نقش زن در محصولات هاليوودي به طرز چشمگيري تغيير كرده است. در غالب توليدات جديد هاليوود، زن ديگر آن كالاي لوكس همراه مرد- به عنوان جنسي درجه دو، متعلق و پيرو قهرمانان اصلي داستان كه مردان بودند- معرفي نميشود. بلكه زن اصولاً خود در نقش قهرماني ظاهر ميشود كه بسا از قهرمانان (شخصيتهاي) مرد نيز پيشي ميگيرد و بر آنان فائق ميآيد و بهعبارت ديگر در نمايشهاي متأخر هاليوودي، زن به عنوان الگو و مدلي كماليافته و متعالي از وضعيت موجود در جهان فرهنگي غرب و ايالات متحده، تبليغ و ترويج ميگردد.
بهعلاوه، اين تمام ماجرا نيست. اين جريان رسانهاي حتي در زمينه سياست نيز در ايالات متحده به شكل غريبي جلوه مينمايد. اگرچه شكستهاي سياسي هيلاري كلينتون باز تا حدودي حقايق اين ژست سياسي- فرهنگي را فاش كرد، اما در غالب جريانهاي مهم سياسي و در غالب رسانههاي مهم ايالات متحده مانند CNN، همچنان شاهد نمايش دگرگونهاي از زنان، به عنوان مدلي آزاد و كماليافته، هستيم كه حتي قدرتمندترين چهرههاي سياسي را در برابر خود وادار به عجز و تسليم مينمايند. با اين همه، رسوايي اخير هاروي وانستاين، پرده از حقيقتي برداشت كه چنين نيست و در پس پرده اين نمايشها، واقعيت ديگري نهفته است.
واقعيت اين است كه هنوز در كلان- فرهنگ ايالات متحده و در سطح توده، زنان در خوشبينانهترين حالت ممكن، همان كالاي لوكس مردان قدرتمندند و در حالتي بدبينانهتر بردگان جنسي مدرني كه براي ستاره شدن و درخشيدن در جايگاه قهرمانان، بايد تا پايينترين درجات انساني دست به تظاهر بزنند و وانمود كنند كه بله، ما خوشبختيم، ما آزاديم و نه تنها با مردان قدرتمند و ثروتمندي چون وانستاين- كه حامي مالي هيلاري كلينتون و دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري بود- برابريم، كه از آنها نيز قدرتمندتر و آزادتريم!
اما شايد هيچكدام از اين سوپراستارهاي آزاد و قهرمان كه پس از افشاي رسوايي وانستاين، يك به يك درد دلشان باز شد، به اندازه ترامپ، رئيسجمهوري كه خود در مبارزات انتخاباتياش بارها- از سوي همين دموكراتها و حاميانشان- متهم به آزار جنسي و سوءرفتار با زنان شد، حقيقت ماجرا را فاش نكردند كه گفت: «بله، من هاروي را ميشناسم و صادقانه بگويم كه از شنيدن اين خبر اصلاً تعجب نكردم!»