مهدی پور صفا
شمارش معكوس براي اعلام سياست جديد، امريكا در خصوص ايران به تشديد گمانهزنيها در خصوص تأثير اين راهبرد بر فضاي دروني كشور منجر شده است.
شكي نيست كه اعلام اين سياست جامع ميتواند تأثيري بسيار مهم بر سرنوشت برجام داشته باشد ولي در اين ميان به نظر ميسد كه برخي درداخل آگاهانه يا از روي جهل عملاً به سمت تشديد فشار رواني دشمن بر افكار عمومي پيش ميروند. شايد با توجه به تأثيرات گسترده اعلام سياست جديد امريكا عليه ايران بحث افكار عمومي در ردههاي آخر موضوعات مورد توجه در اين باره قرار گيرد اما تحولات روزهاي اخير ثابت كرد كه افكارعمومي بايد در اولويت نخست قرار بگيرد. افكار عمومي در سطح وسيع تا حدود زيادي تحت تأثير پروپاگاندا و ابزارهاي مرتبط با آن قرار دارند. تبليغات سياسي يا همان پروپاگاندا نوعي از تبليغات است كه با هدف رخنه بر تفكرات سياسي گروهي يا افرادي انجام ميگردد، اصولاً پروپاگاندا اطلاعاتي را به صورت جانبدارانه به مخاطب خود منتقل ميسازد، اما كليه اطلاعاتي كه در اختيار مخاطب قرار ميگيرد به صورت گزينشي و انتخاب شده و در واقع ناقص ميباشد و مخبر به خوبي از نادرستي و نواقص اخبار ارائه شده با خبر است. البته مخاطب در اين شرايط دو عكسالعمل ميتواند از خود نشان دهد يا متعجب و شتابزده قضاوت ميكند يا آگاهانه و صبور برخورد ميكند و هيچ نتيجهاي غير ازرسيدن به هدف تبليغ حاصل نخواهد شد. در اين ميان گاه پروپاگاندا مهمتر از تبعات واقعي يك اقدام سياسي است.
دونالد ترامپ چه ميخواهد
دونالد ترامپ يك «شومن» به تمام عيار و استاد پروپاگاندا است. سابقه حضور وي در عرصه مجريگري تلويزيون و همچنين برنامههاي رسانهاي همه و همه نشانههايي از نبوغ ذاتي اين فرد در حوزه جنگ رواني است. به كمك همين استعداد ذاتي بود كه ترامپ توانست بر خلاف ساير كانديداهاي حزب جمهوريخواه با طبقه كارگر اين كشور ارتباط برقرار كند و به رغم تمام پيش بينيها به پيروزي برسد. از مهمترين دستاوردهاي ترامپ در حوزه سياست خارجي وي استفاده از تكنيك ابهام و بيان عبارات كلي براي هدف قراردادن جامعه مخاطب است. به عنوان مثال وي در توئيتهاي خود زماني كه درباره كره شمالي صحبت ميكند، بلافاصله به اين نكته اشاره ميكند كه خواهيد ديد كه با كره شمالي چه خواهيم كرد.
اين سخنان رئيسجمهور امريكا منجر به راه افتادن طيف وسيعي از حدس و گمانها در خصوص اقدامات احتمالي امريكا در خصوص كره شمالي شده است. برخي احتمال حمله نظامي به اين كشور را مطرح ميكنند و عدهاي ديگر نيز از امكان استقرار سلاحهاي هستهاي در خاك كره جنوبي و حتي تقابل نظامي با چين را مطرح ميكنند. اين در حالي است كه تمام متخصصان راهبردي بر اين نكته تأكيد دارند كه امكان حمله نظامي امريكا به كره شمالي بسيار محدود است و سياست قطعي قابل اجرا در خصوص كره شمالي تنها ادامه تحريمهاي فوق يا رزمايشهاي نظامي است. ترامپ با اين سخنان خود نوعي جنگ رواني را عليه كره شمالي آغاز كرده است تا با اتكا با آن بتواند در پاي ميز مذاكره با اين كشور كه به احتمال زياد در آينده آغاز خواهد شد، امتيازات بيشتري به دست بياورد. در اين ميان اين افكار عمومي است كه با چنين سوالات ابهام آلودي بلافاصله به سراغ احتمال آغاز جنگ كره شمالي و امريكا ميرود و با حركات احساساسي به مسئولان و مراكز سياستگذاري در خصوص تصميمات جدي تر فشار وارد ميكند.
تكنيك ترامپ در خصوص اعلام تصميم خود درباره برجام از همين الگو پيروي ميكند. ترامپ با سخنان مبهم خود در پي ايجاد نوعي هراس و ابهام در بين افكار عمومي ايرانيان در خصوص قدرت امريكا در قبال برجام است. از مهمترين نشانههاي تأثيرگذاري چنين سياستي را در نوسانات مقطعي و هيجاني به خصوص در بازار ارز ميتوان ديد. در شرايطي كه اقتصاد كشور در يك ثبات نسبي به سر ميبرد، چنين شوكهايي ميتواند به حركات هيجاني در بازار منجر شود و اقتدار نظام را در مقابل تهديدات امريكا زير سوال ببرد. در چنين شرايطي آنچه ميتواند اين حربه ترامپ را در داخل بي تأثير كند، همگرايي ملي در مقابل شوكهايي است كه سياست جديد امريكا به افكار عمومي وارد ميكند. به طور حتم اگر يك صدا به صورت يكپارچه در مقابل سياستهاي جديد امريكا عليه ايران شنيده شود، تهديدات اينچنینی نخواهد توانست افكار عمومي را بي ثبات كند.
بار اصلي اين مسئله اول از همه بر عهده رسانهها است. رسانهها ميتوانند پيام ثبات و اتحاد داخلي را به افكار عمومي منتقل كنند. از اين رو در شرايط فعلي سياسي و جناحي كردن مسئله و به ميان كشيدن بحثهايي همچون محتمل كردن جنگ عملاً حركت در خط سياست خارجي امريكا است.
در كنار اين سياستمداران داخلي نيز با اظهار نظرهاي خود نقش مهمي در مهار روند رو به رشد ناامني ذهني افكار عمومي خواهند داشت. متأسفانه دراين ميان برخي سياستمداران بر خلاف اين مسير جلو ميروند.
به طور حتم با وجود چنين فشارهايي به خصوص از سوي امريكا همسويي تمام تريبونهاي داخلي براي واكنش يكپارچه ضروري است. خوشبختانه در اين ميان نشانههاي خوبي از آغاز اين همگرايي مشاهده ميشود كه با همت تمام دستگاهها و قوا ميتواند به نتايج بسيار مناسبي ختم شود. همگرايياي كه پادزهر پروپاگانداي مسموم ترامپ است.