نويسنده: توفیق مفاخری
اینکه کشاورز را مقصر اصلی هدردادن آب در کاشت بیرویه محصولاتی همچون سیبزمینی در شرق استان بدانیم یک ایده و تفکر اشتباه است زیرا آنچه کشاورز را مجبور به کشت در مقیاس بسیار زیادی از حد معمول میکند را میتوان در چند جهت مختلف بررسی کرد.
اول اینکه سهم مردمان کردستان در صنعت و بهرهوری از کارخانهها و معادن به نسبت استاندارد کشوری به حدی پایین است که نمیتوان رقمی را برای آن در نظر گرفت و این امر دو حالت دارد، یا مهاجرت به پایتخت و شهرهای صنعتی و یا ادامه دادن راه پیشینیان در بخش کشاورزی و دامپروری است و از آنجایی که تورم و هزینهها بسیار بالایی که بخش کشاورزی متحمل میشود و هیچ گونه حمایتی حتی در پایینترین جزء از آن نمیشود کشاورز مجبور به کاشت بیرویه و چندمحصولی است تا بتواند مخارج و مایحتاج زندگی خود را تأمین کند.
نبود الگوی کشت مناسب و عدم حمایت از محصولات کشت شده یکی دیگر از عواملی است که موجب افزایش کشت محصولات پرمصرف و کاشت چندمحصولی است و در این میان نقش سازمانهایی همچون جهاد کشاورزی بسیار حائز اهیمت است تا مناطقی که قطب اصلی کشاورزی به حساب میآیند نسبت به تغییر الگوی کشت موجود اقدام کنند.
یکی دیگر از عواملی که نقش بسیار ویژهای در مصرف نادرست و بیرویه آبهای زیرزمینی دارد عدم اجرای درست سامانه هوشمند مصرف آب چاههای کشاورزی است که با وجود نواقص زیادی که در شیوه مدیریت آن وجود دارد به عنوان کنتورهای هوشمند آن هم فقط در چاههایی استفاده میشود که از انرژی برق برای بردات برخوردارند.
در سال 1385 تعدادی از این کنتورها توسط شرکت آب منطقهای نصب شد که البته نمیشود که وجود این کنتورها را بدون تأثیر در صرفهجویی دانست اما شیوه اجرا درست نبوده که افراد سودجو به سهولت میتوانند با اختلال در آن مصرف بیرویهای را که قبلا هم داشتند ادامه دهند.
کشاورزی بیرونق کردستان
حال شاید این سوال پیش بیاید که تا کی باید این روند، در حالی که در شعارها و سخنان مدیران در تمامی ردههای مدیریتی به عمق فاجعه که تمامشدن ذخایر آبهای زیرزمینی است اشاره و هر روز سمینارها و جلسات متعددی هم در این باره برگزار میشود، ادامه پیدا کند؟
در حال حاضر کشت بسیاری از محصولات از جمله سیبزمینی در کشور به صورت چهار فصل انجام میشود و این نیازمند یک برنامهریزی درست از سوی سازمانهای زیربط است که بر اساس نیاز و مصرف به استانهایی که شرایط کشت را دارند و با قیمت تضمینی سهمیهای اختصاص داده شود، اما به دلیل عدم این هماهنگی و برنامهریزی، عرضه و تقاضا با هم اختلاف پیدا کرده و بعد از صرف هزینههای بسیار و هدر رفتن منابع آبی و کاهش مرغوبیت زمینهای سطح کشت کشاورزان متحمل ضرر و زیان خواهند شد.
کردستان یا سدستان؟
مساله دیگری که در استان کردستان امروز نیازمند توجه بیشتر است مهارکردن آبهای سطحی در پشت سدهایی است که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود.
هیچ کس جواب درستی از آیندهای که در انتظار این آبها است، ندارد و تنها چیزی که میشود مشاهده کرد رودخانههای خشک شده و نابودی پوشش گیاهی و به تبع آن نابودی اکوسیستم گیاهی و جانوری اطراف آن است و قطعا باید سهم مردمان کردستان از این آبها به درستی داده شود زیرا کردستان از نظر حاصلخیزی و سلامت خاک جزء مناطق استراتژیک کشور است که بکر مانده و در سراشیبی بیتوجهی مدیران قرار گرفته است.