حسين گل محمدي
واقعاً جنبه چيز خوبيه! اين جمله را حتماً بارها و بارها شنيدهايد. آدمهايي كه براي ديگران انواع و اقسام جوكها و شوخيها را ميسازند و به راحتي ديگران را دست مياندازند و به نوعي براي خود اسباب تفريح فراهم ميكنند ولي اگر كسي بر حسب اتفاق چيزي به اين افراد بگويد فقط بايد نشست و تماشا كرد كه چه ميكنند. در را به تخته ميكوبند و كاسه را به كوزه ميزنند و خلاصه معركهاي به راه مياندازند كه بيا و ببين! هستند كساني كه همه جوره از ما ايراد ميگيرند اما خودشان تاب كوچكترين انتقادي را ندارند، بسيارند كساني كه تا كمي از آنها تعريف ميكني كلاً آدم ديگري ميشوند و خلاصه اينكه بايد گفت جنبه داشتن و ظرفيت داشتن چيز خوبي است.
اينقدر بيانيه صادر نكنيم
در ميان ما از هر قشر و طبقهاي يا در هر موقعيت اجتماعي كه باشيم هستند آدمهايي كه به خود حق ميدهند همه را دست بيندازند، براي همه جوك بسازند و كلي بخندند، ولي اگر با آنها كوچكترين شوخياي كنيد ناراحت و دلگير ميشوند و در شكل حاد آن دست به اعتراض رسانهاي و صدور بيانيه و غيره ميزنند! گفتم صدور بيانيه ياد سريالها و فيلمهاي تلويزيون و سينماي كشور افتادم كه كارگردانهاي بيچاره از ترس اعتراض و صدور بيانيه نميدانند شغل شخصيت فيلمنامه خود را از چه صنفي انتخاب كنند كه به صنف خاصي برنخورد يا حتي با لحجه شخصيتهاي داستان خود نيز دچار مشكل هستند چون حتماً مردمان شهري يا طائفهاي بهشان برميخورد و در نتيجه دست به اعتراض و صدور بيانيه ميزنند.
جنبه خارج رفتن داشته باشيم
از بيجنبگي در شوخي كه بگذريم يكي ديگر از بيجنبگيهاي برخي ما ايرانيها اين است كه وقتي پايمان به كشورهاي خارجه ميرسد خودمان را فراموش ميكنيم. وقتي هم به سرزمين مادري برميگرديم آنچه در خارج از كشور ديدهايم را با فرهنگ كشور خود مخلوط ميكنيم، معجون عجيب و غريبي درست ميشود كه اكنون در سطح جامعه خود شاهد آن هستيم. در حقيقت بعضيها جنبه دارند يا ظرفيت بالايي دارند كه به هر كشوري بروند تغيير رنگ نميدهند اما بعضيها در جامعه اسلامي هم كلي گناه ميكنند و ظرفيت ندارند.
جنبه تعريف و تمجيد ديگران را داشته باشيم
از اين دست بيظرفيتيها و بيجنبگيها بسيار ميتوان مثال زد. مثلاً بعضي از افراد هم هستند كه جنبه تعريف يا انتقاد را ندارند. اين افراد چه از آنها انتقاد شود و چه تعريف دچار مشكل ميشوند. كافيست فقط از آنها تعريف مختصر و ناچيزي انجام دهيد، بادي به غبغب خود مياندازند و به قول قديميها ادعاي خدايي ميكنند. ديگر نميشود با آنها مثل قبل از تعريف به عمل آمده دوست و هم صحبت شد. اگر از آنها انتقاد هم بكني دشمن قسم خوردهات ميشوند يا مثلاً كافي است به آدمهاي بيظرفيت پست و مقامي داده شود و آن وقت بايد فكري براي كارمندان زير دست آنان كرد.
كلاه خود را قاضي كنيم
چقدر خوب است هر كدام از ما بنشينيم و براي يك بار هم كه شده كلاه خود را قاضي كنيم. رفتار و برخورد خود را در برابر رفتار و گفتار ديگران، شرايط و موقعيتهاي مختلفي كه در آن قرار ميگيريم و غيره مورد بررسي قرار دهيم و اگر در اين بررسيها به اين نتيجه رسيديم كه ظرفيت و جنبه انتقادپذيري ما پايين است يا ظرفيت بالاي تعريف و تمجيد ديگران را از خود نداريم راههاي برطرف كردن اين ضعف را براي خود حتماً ايجاد كنيم.
براي داشتن ظرفيت و جنبه لازم در برخورد با موقعيتهاي مختلف بايد روح و شخصيت خويش را بازسازي كنيم. زياد و كمي ظرفيت انسان ارتباط مستقيم با تربيت و بزرگي و كوچكي روح و شخصيت او دارد. انسانهاي بزرگ، از نيروي بيشتري برخوردار هستند و بهتر ميتوانند در مقابل نفس و شيطان مقاومت كنند و انسانهاي حقير و كوچك، ضعيفترند و توان ايستادگي در مقابل دشمنان خارجي و داخلي را ندارند. اگر بخواهيم ظرفيتخود را براي انجام كار خير و ترك گناه بالا ببريم، بايد به بازسازي روح و شخصيت خويش يا همان خودسازي بپردازيم و مسير تكامل و بزرگي را طي كنيم تا از قدرت و نيروي اراده بيشتري برخوردار شويم. در واقع به هر ميزان كه از نظر معنوي رشد ميكنيم و بزرگ ميشويم، كارهاي بزرگتر و شريفتري نيز انجام خواهيم داد و دست به كارهاي پست و گناهآلود نخواهيم زد.
هم ببخشيم، هم بخشش كنيم
اگر روحيه بخشش را در خود تقويت كنيم ظرفيتمان هم در مقابل مسائل بالا ميرود. چه از جهت بخشيدن ديگران به دليل شوخي يا رفتاري كه با ما داشتهاند و چه از جهت احسان و بخشيدن مال و ثروت به نيازمندان. افرادي كه ميبخشند، آرامش دروني دارند و مطمئناً روح بلندتري نسبت به ديگران دارند و داراي توانايي و مهارت خودكنترلي هستند. اگر كسي با ما شوخي كرد ظرفيت پذيرش اين شوخي را داشته باشيم و حتي اگر اين رفتار باعث رنجش و دلخوري ما شد او را ببخشيم زيرا اين فقط يك شوخي بوده است.
نقدپذير باشيم
روحيه نقدپذيري و نقدكنندگي را در خود تقويت كنيم، البته نقد سالم و نقدي كه خارج از بغض و كينه و حسادت باشد. نقدي كه جدا از تعريف و تمجيد يا حمله نمودن و به كار بردن كلمات عتابآلود باشد. در واقع نقد يك روش بررسي آگاهانه و مدبرانه است كه حاصل آن سازندگي، تعامل و پيشرفت بيشتر است، نه ايجاد تنشهاي مخرب! انتظار نداشته باشيم همه از ما راضي و خرسند باشند. هميشه آماده شنيدن انتقاد ديگران باشيم و اين انتقاد راهي براي بهتر شدن ما و فعاليت ما باشد. در برابر ديگران جبهه نگيريم و بگذاريم ديگران در كمال امنيت و آرامش نظرشان را نسبت به ما و هنر و فعاليت ما ابراز كنند و اين نقدها و نظرات مختلف را با نگاه مثبت ببينيم.
در اغلب موارد انتقادهايي كه از ما ميشود در واقع لطف بزرگي در حق ما به شمار ميرود. به ويژه وقتي بدانيم كه اين انتقادها سعي در بيان حقيقت دارند. البته برخي از دوستان ما به خاطر خوشايند ما جرئت ابراز كردن انتقاد را ندارند. در اين صورت به جاي موضع گرفتن و انكار حقيقت از طرف مقابل تشكر كنيم و انتقادهايي كه از ما ميشود را با روي خوش پذيرا باشيم.
اين نكته را فراموش نكنيم كه يكي از بزرگترين آسيبهاي اجتماعي كشورهاي توسعه نيافته، كمبود فرهنگ نقدهاي سازنده و فقدان فرهنگ انتقادپذيري است. بنابراين آنچه بيش از هر چيز ديگري ميتواند جامعه را به سوي سالمتر شدن و پيشرفت سريعتر هدايت كند، گسترش فرهنگ انتقاد و نقدپذيري است.