زهرا چيذري
ماجراي تلاش نمايندگان مجلس براي افزايش سن ازدواج دختران از 15 سال به 18 سال به سناريويي قابل تأمل تبديل شده است. «كودكان بيوه»، «كودك همسري»، «ازدواج كودكان» و كليدواژههاي اينچنيني حاكي از برنامهاي مدون براي تغيير در قانون است بهگونهاي كه تاكنون چندين همايش براي بررسي اين پديده برگزار شده و اعضاي فراكسيون زنان مجلس بارها و بارها در رابطه با چنين موضوعي مصاحبه و سخنراني كردهاند. آمار داده شده درباره اين ازدواجها چيزي حدود 17 درصد كل ازدواجهاست؛ آماري كه حتي اگر قابلپذيرش باشد در مقايسه با آمار 13 ميليون جوان در حال عبور از سن مناسب ازدواج و آمار افرادي كه به تجرد قطعي رسيدهاند چندان بزرگ به نظر نميرسد و بازنمايي آن با يك چالش اجتماعي فاصله زيادي دارد. از سوي ديگر قانون تسهيل ازدواج جوانان به عنوان يكي از قوانين قديمي سالهاست چشمانتظار توجه مسئولان براي اجرايي شدن مانده است و از سال 84 تاكنون هرگز اينگونه مورد توجه قرار نگرفته است. همه اينها را وقتي در كنار بندهاي تعهدات بينالمللي و اسنادي نظير 2030 يا پروتكل الحاقي كنوانسيون حقوق كودك بگذاريم متوجه خواهيم شد ماجراي تلاش نمايندگان فراكسيون زنان مجلس براي افزايش سن قانوني ازدواج كمي غيرعادي به نظر ميرسد. براي بررسي اين موضوع به سراغ دكتر فرشته روحافزا معاون فرهنگي- اجتماعي زنان در شوراي عالي انقلاب فرهنگي رفتیم تا اين موضوع را از منظر اين كارشناس امور زنان مورد واكاوي قرار دهيم.
خانم دكتر روحافزا! آيا هماكنون ازدواج دختران زير 18 سال در كشورمان به يك چالش اجتماعي تبديل شده يا اعضاي فراكسيون زنان مجلس در اين حوزه دچار سوءتفاهم شدهاند؟
به نظر ميرسد اين اقدام بيشتر در راستاي اجراي اسنادي مثل 2030 باشد تا اينكه چالش واقعي جامعه امروز ما.
چطور؟
ببينيد سؤال من اين است كه اگر دختر ۱۳سالهاي توانمندي ازدواج و تشكيل خانواده را داشته و نياز به ازدواج و شرايط مطلوب نيز براي او به وجود آمده باشد، آيا بايد تا سن ۱۸ سالگي صبر كند؟ آيا اين كار خلاف قوانين اسلامي و طبيعت انسانها نيست؟ اگر راست ميگوييد و به دنبال حل مسائل ازدواج هستيد از آمار دختران فراري اطلاعي داريد؟ آيا از آمار سقطهاي غيرقانوني كه وزارت بهداشت اطلاع داده است، خبر دارید؟ چرا بايد مانع دختراني كه در اوج بلوغ و توانمندي، تمايل به ازدواج پيدا كردهاند، بشويم؟! ازدواج هرگز اجباري نيست و اگر دختري بخواهد ميتواند هميشه مجرد بماند. در اين شرايط راهكار غلط اين است كه براي قانع كردن يونيسف و يونسكو مانع ازدواج افراد و در نتيجه گسترش فساد در جامعه شويم.
ظاهراً قوانين بينالمللي و همچنين همين سند 2030 بين سن ازدواج و سن برقراري ارتباطات جنسي تفاوت قائل شده است. در حالي كه در فرهنگ ما چنين امري موضوعيت ندارد. در حال حاضر دنياي غرب بابت چنين رويكردي با چه مشكلاتي مواجه است؟
در بسياري از كشورهاي اروپايي دختران زير ۱۸ سال ارتباط جنسي برقرار ميكنند و در كشور انگلستان از بچههاي بچهدار حمايت ميكنند تا از فرزندانشان مراقبت كنند. مطابق سند 2030 تحت عنوان آموزش ايدز، در مدارس و مهدكودكها به كودك و نوجوان مسائل جنسي را آموزش ميدهند. همين معضلات فضاي مجازي را در نظر بگيريد؛ در حال حاضر در كشور ما اينترنت بدون كنترل در اختيار افراد زير ۱۸ سال قرار ميگيرد. فضاي مجازي موجب شده تا محركهاي گوناگون در جامعه افزايش يابد و سن بلوغ به طور چشمگيري كاهش يافته است. از سوي ديگر با افزايش سن ازدواج مواجهيم و سن ازدواج در كشور در مواردي به بالاي 30 سال و 35 سال رسيده است. بديهي است اين فاصله ميان سن ازدواج و سن بلوغ ميتواند مشكلآفرين باشد.
آيا شواهدي وجود دارد كه اينگونه ازدواجها ناموفقتر هستند؟
اتفاقاً ازدواجهاي در سنين پايين پايدارتر هم هستند. از طرف ديگر مشكل اصلي ما در حال حاضر ازدواج در سنين پايين نيست. خانمهاي نماينده مجلس آمار ميدهند 17 درصد از ازدواجهايي كه ثبت ميشود مربوط به ازدواجهاي زير 18 سال است در صورتي كه اگر شما به اطراف خودتان هم نگاه كنيد با چنين آماري مواجه نميشويد. معضل اصلي جامعه دختران و پسراني است كه از سنين مناسب ازدواج عبور كردهاند و اين معضل براي همه ما قابل لمس است. ازدواج در سنين پايين شايد تنها در برخي از مناطق مرسوم باشد. از سوي ديگر در همان مناطق همچون سيستان و بلوچستان هم ما با پيشرفتهاي قابلتأمل زنان مواجه هستيم. به طور نمونه در انتخابات شوراهاي سال گذشته سيستان و بلوچستان بالاترين تعداد زنان راه يافته به شوراها را به خود اختصاص داد و اين نشان ميدهد اوضاع اصلاً آنطوري نيست كه برخي عامدانه تلاش ميكنند، نشان بدهند.
درباره بحث بلوغ عقلي چطور؟ آيا الزاماً افرادي كه در سنين پايين ازدواج ميكنند به لحاظ عقلي به بلوغ نرسيدهاند؟
گاهي دختري به سن ۳۰ سالگي ميرسد، ولي هنوز به بلوغ عقلي نرسيده و قدرت تصميمگيري ندارد كه در چنين شرايطي ازدواج براي اين شخص نيز جايز نيست؛ پس در اين شرايط دختر ۱۳ ساله كه جاي خود دارد. اين بحث بسيار روشن است و فردي كه هنوز به بلوغ عقلي نرسيده، نميتواند نقش همسر و مادري آرامشبخش را ايفا و بنيان خانواده را حفظ كند. در واقع ميتوان گفت بلوغ عقلي ربطي به سن و سال ندارد و كسي نميتواند چنين ادعايي داشته باشد. حالا چرا بايد مانع دختراني كه در اوج بلوغ و توانمندي، تمايل به ازدواج پيدا كردهاند، بشويم. ازدواج هرگز اجباري نيست. در اين شرايط راهكار غلط اين است كه براي قانع كردن يونيسف و يونسكو، مانع ازدواج افراد و در نتيجه گسترش روابط نامشروع و فساد در جامعه شويم.
با عنايت به بحثهايي كه مطرح كرديد از نگاه شما پشت پرده چنين طرحهايي چيست؟
بايد در نظر داشت غير از دختراني كه از سن نرمال ازدواجشان گذشته، بيش از 6 ميليون دختر در كشور در سن ازدواج هستند، اما نمايندگان مجلس با توقف روي چند مورد نادر كه مربوط به ازدواجهاي افراد نابالغ است، از موضوع اصلي عبور كردهاند. بنابراين به اين نتيجه ميرسيم نمايندگاني كه به دنبال طرح چنين موضوعاتي هستند، اهداف سياسي دارند. در واقع نيتشان حل مشكلات زنان نيست، بلكه اين افراد به دنبال سياسيكاري هستند و ترجيح ميدهند كارهايي را انجام دهند كه مورد قبول سازمانهاي بينالمللي باشد، زيرا براي حضور يافتن و مانور در نشستهاي بينالمللي نياز به چنين آمارهايي دارند.
شما در حوزه ازدواج و تشكيل خانواده راهكار را چه ميدانيد؟
بديهي است اگر مفهوم خانواده در جامعه به درستي نهادينه شود و حمايتهاي ضروري از طرف دولت صورت بگيرد، شاهد تغييرات شگرف و رويارويي عظيمي با تهاجمات فرهنگي خواهيم بود و اگر اين كانون، سالم و پايدار باشد، هم بر آينده و هم بر وضع فعلي جامعه تأثير خواهد گذاشت. با اين حال و پس از گذشت سالها هنوز خبري از بهبود اوضاع ازدواج در كشور نيست؛ به تناسب اين موضوع افزايش آمار طلاق در بعضي مناطق كشور بسيار چشمگير شده است.