محمد اسماعيلي
خوشبينترين افراد به مذاكرات هستهاي نيز تصور نميكردند كمتر از 25 ماه بعد از امضاي برجام توسط مذاكرهكنندگان ارشد كشورمان و نمايندگان اعضاي 1+5، توافق هستهاي دچار مرگ تدريجي شود تا آنجا كه وزير امور خارجه كشورمان نيز از آينده آن اعلام ترديد كند.
موضعگيري و جهتگيري چهار سال گذشته موافقان مذاكره مستقيم با امريكاييها به گونهاي بود كه برجام – بدون توجه به نقاط ضعف و كاستيهاي آن- را يك دستاورد بزرگ به شمار ميآوردند چراكه پس از نزديك به چهار دهه، يخ روابط تهران – واشنگتن را آب كرده بود و ميتوانست موقعيت جمهوري اسلامي ايران را در مناسبات منطقهاي و بينالمللي ارتقا دهد و زمينه برداشته شدن تحريمهاي ضدايراني و مسير پيشرفت كشور را فراهم كند.
اين جماعت به قدري به مذاكره با امريكا خوشبين بودند كه سابقه ايالات متحده را در توافقات دو يا چندجانبه به فراموشي سپردند و دشمنيها، توطئهها و اقدامات گسترده ضدايراني اين كشور از روز پيروزي انقلاب اسلامي به اين سو را نيز به يكباره به فراموشي سپردند، چنانچه منتقدان خواهان توجه به پيشينه امريكاييها ميشدند و دولت و حاميان متعصب مذاكره با امريكا، با الفاظي نظير تندرو، كاسبان تحريم و افراطيون اين قشر از جامعه را مورد نوازش قرار داده و آنها را متهم به تقابل با منافع ملي عنوان ميكردند.
گستره تعصب جماعت حاميان مذاكره با امريكا به قدري بود كه لازمه توسعه و پيشرفت كشور را در گرو مذاكرات هستهاي و همچنين مذاكرات مشابه درباره مناقشات بين دو كشور و از جمله موشكي عنوان ميكردند در حالي كه زيربناي توسعه يك كشور تكيه بر ظرفيتهاي دروني و توان دروني است؛ مؤلفهاي كه اين جريان نه تنها آن را ناديده ميگرفت بلكه تلاش ميكرد در مقاطعي با ايجاد احساس خودكوچكبيني در جامعه ايراني زمينه را فراهم كند تا اكثريت جامعه نيز به تعديل مواضع جمهوري اسلامي ايران در مقابل غرب و تن دادن به مذاكرات مشابه روي بياورد.
غلو و مبالغه در مورد برجام و دستاوردهاي آن به گونهاي بود كه گويي بعد از روز اجراي برجام، سرمايهگذاران خارجي به ايران سرازير شده، بانكهاي اروپايي روابط تجاري اقتصادي خود را با طرفهاي ايراني به حالت عادي بازگردانده و مشكل فروش نفت و صادرات و واردات كشور تماماً رفع خواهد شد، به همين دليل بود كه گاه شنيده ميشد در مورد برجام عباراتي از زبان دولتمردان يا حاميان مذاكره شنيده ميشد كه بهراحتي قابل باور نبود.
وعدههايي که خيلي زود رنگ خزان گرفت
در حالي در روزهاي اخير محمدجواد ظريف وزير خارجه كشورمان طي مصاحبه با نشريه «پولتيكو» شانس پايدار ماندن توافق هستهاي را حدود 50درصد ارزيابي ميكند كه كمتر كسي باور ميكرد وعدههاي داده شده توسط دولتمردان به اين زودي رنگ خزان بگيرد؛ وعدههايي كه لازم است بعد از گذشت اظهار نااميدي وزير امور خارجه كشورمان از آينده توافق هستهاي بخشهايي از آن مرور شود:
«تمام تحريمهاي بانكي، بيمهاي، مالي، حملونقل، پتروشيمي، فلزات سنگين و تحريمهاي اقتصادي به طور كامل لغو خواهد شد و نه تعليق (روحاني، 23/4/1394)»، «اينكه ميگويند تحريمها روي آب آشاميدني مردم هم تأثير گذاشته كاملاً درست است. (اسحاق جهانگيري، 25/3/1394)»، «تحريمهاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد و مشكل محيط زيست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبي زياد شده و بانكها احيا شوند (روحاني، 17/3/1394)»، «سال 94 با توافق هستهاي بذر اقتصاد ايران به ثمر مينشيند(علي طيبنيا، وزير اقتصاد)»، «با لغو تحريمها، يكساله به شرايط پيش از تحريمها بازميگرديم. (مسعود نيلي، مشاور اقتصادي رئيسجمهور)»، «امسال اقتصاد ايران بعد از توافق هستهاي شكوفا خواهد شد. (سيف، رئيسبانك مركزي)»، «منتظر هجوم سرمايههاي خارجي بعد از توافق هستهاي باشيد. (اكبر تركان، رئيسمناطق آزاد)»، «برجام يك، مانند آفتاب تابان بود و اگر كسي چشمانش را ميبندد و ميگويد شب است، بايد چشمانش را باز كند تا آفتاب را ببيند(روحاني، 16/12/1394»)، «اكنون كشور از بيكاري رنج ميبرد، جوانان مشكل عدماستطاعت مالي براي ازدواج دارند و دولت وظيفه دارد اين مشكلات را برطرف كند و اميدوارم با لغو تحريمها اين مشكلات برطرف و كارهاي عمراني نيز با سرعت بيشتري انجام شود. (علي يونسي، دستيار رئيسجمهور)»و«بايد تحريمها برداشته شود تا پروژههاي عمراني را تكميل كنيم. (نوبخت، معاون رئيسجمهور)».
سودمند نبودن برجام از نگاه غربيها
اينها در حالي است كه در تمام دو سال پس از روز امضاي برجام كه امريكاييها به اشكال مختلف برجام را نقض كردند، دولتمردان و حاميان متعصب مذاكره حاضر به پذيرش اين مسئله و اعتراف به غيرسودمند بودن توافق هستهاي نبودند، در حالي كه دهها مقام مطلع رسمي و غيررسمي غربي اذعان ميكردند هيچ كدام از انتظارات طرف ايراني به بار ننشسته است، به عنوان نمونه روزنامه «گلف تودي» در گزارشي مينويسد: «عدمرفع رژيم تحريمها بسياري را در داخل ايران عصباني كرده است. روحاني و مخالفان برجام اكنون روي موضوع مهم تجارت تمركز كردهاند، ايران روي كاغذ به سيستم سوئيفت- سيستم تراكنشهاي مالي جهاني- وصل شده اما در عمل اين مهم اتفاق نيفتاده است. تا قبل از برجام نهادها و بانكهاي ايراني با ابداعات خود تحريمهاي سوئيفت را از طريق واسطه دور ميزدند، اما بعد از اجراي توافق هستهاي اين كار دشوارتر شده است. اگرچه تجارت با كشورهايي نظير هند، چين و كرهجنوبي همانند قبل در حال انجام است اما شركتها و بانكهاي اروپايي نگران سوئيفت هستند. تجار اروپايي به ايران سفر كرده و درباره قراردادها گفتوگوهايي انجام دادهاند اما اين توافقها هنوز نهايي نشده است» يا روزنامه نيويورك تايمز نيز با اشاره به سودمند نبودن برجام براي ايران مينويسد: «ايران با وجود انجام همه تعهدات، به خاطر تداوم تحريمهاي امريكا، هنوز طعم مزاياي برجام را نچشيده و اثر مثبت اقتصادي آن را لمس نكرده است.»
چرا به اينجا رسيديم
اگرچه دلايل متعدد و مهمي را ميتوان علت به بنبست رسيدن زودهنگام برجام و به نوعي شكست زودهنگام برجام عنوان كرد كه از جمله آن «نبود ضمانت اجراي طرف مقابل جهت اجراي تعهدات»، «تعهدات كلي، مبهمو قابل تفسير امريكاييها در متن در مقابل تعهدات منجز، عيني و متقن ايران»، «تفسيرپذير بودن متن برجام»، «فرآيند غيرواقعي و يكجانبه بودن سهمرحلهاي رفع اختلاف برجام»، «تصريح به بازگشتپذير بودن تحريمها و ابزارهاي فشار غرب در متن عليه ايران و فقدان پذيرش يا تصريح بازگشتپذير بودن اقدامات ايران در آن»، «اصل متناظر بودن اقدامات دو طرف مذاكره» و«نبود تضمين كافي از سوي امريكاييها براي اجراي تعهدات خود» است اما اظهارات اخير محمدجواد ظريف نبايد زمينه انشقاق و چنددستگي در جامعه ايراني شود بلكه بايد زمينه يكدست شدن باورها و رويكردها در مقابل امريكاييها را فراهم كند، به گونهاي كه از اين به بعد سخن از برجام 2 و 3 به ميان نيايد و سياستمداران كشور در آوردگاههاي سياسي نظير انتخابات رياست جمهوري وعدههاي غيرقابل تحقق مانند «برداشته شدن تمام تحريمهاي ضدايراني بهواسطه مذاكره با امريكايي» را شعار انتخاباتي خود نكنند چراكه بهواسطه همين وعدهها و شعارهاي غيرهمسان با منافع ملي است كه هزينههاي هنگفت و حتي غيرقابل جبراني به كشور وارد خواهد شد كه از جمله اين هزينهها در حوزه مذاكرات هستهاي: «نگه داشتن ايران ذيل فصل هفتم طبق قطعنامه۲۲۳۱»، «پذيرش و اقرار طرف ايراني به غيرصلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي تا قبل از 1394/04/23»، «ايجاد بهانههاي جديد و منطبق بر مفاد قطعنامه۲۲۳۱براي امريكاييها نظير خلاف قوانين القا كردن آزمايش موشكي ايران»، «چارچوبمندسازي رفتار هستهاي- دفاعي ايران طبق نظام دلخواه امريكا»، «معطل نگه داشتن اقتصاد كشور به اميد گرهگشايي برجام»، «ايجاد ركود در كسب وكار»، «نبود سرمايهگذاري خارجي و به جاي آن تأمين مطالبات اقتصادي كشورهايي مانند فرانسه با عقد قرارداد با شركت ايرباس و پژو»، «فقدان گشايش در ارتباطات بين بانكي ميان ايران و اروپاييها» و «بسته ماندن سوئيفت» است كه اين هزينهها نبايد در ديگر حوزهها تكرار شود و به جاي آن بايد به ظرفيتهاي دروني كشور بر اساس تئوري اقتصاد مقاومتي تكيه كرد.