نتايجي که تيم ملي تکواندو در مراکش کسب کرده قابل دفاع نيست. در مسابقات مسکو نيز ما تعدادي بازيکن راهي گرندپريکس کرديم، اما تنها يک برنز کسب کرديم، در مراکش هم نتايج به همين صورت بود و از بين چهار بازيکني که راهي شدند، تنها يک برنز گرفتيم. اين نتايج براي تيمي که قهرمان جهان است قابل قبول نيست. مراکش در تکواندو دنيا نامآشنا نيست، آنها با چهار تکواندوکار در اين مسابقات حضور يافتند و تنها يک برنز کسب کردند. وقتي منتقدان مسائل فني را مطرح ميكردند، بعضي با دشمن خواندن آنها، برخي از انتقادات را حاشيهسازي ميخواندند، اما حالا برخي از همان دوستان که منتقدان را حاشيهساز ميدانستند، خود با مصاحبههايشان در حال حاشيهسازي هستند.
در واقع امروز به وضوح ميبينيم تمامي مسائل فني که دوستان به صورت کارشناسي شده در رسانهها مطرح كرده بودند، يکي پس از ديگري به درستي اتفاق ميافتد و به همه ثابت ميشود که اگر کسي در مورد عملکرد تکواندو انتقاد كرده بود، تمام صحبتها مباحث فني و از روي غرضورزي نبود. از ابتدا گفتيم مهدي بيباک قهرمان خوبي است، اما چون آزمون و خطا نداشته انتخاب او به عنوان سرمربي تصميم درستي نيست. اين حرفي بود که منتقدان مطرح کردند، اما برداشت دوستان جور ديگري بود. حالا شاهديم كه بزرگترين مشکل تيم ملي نداشتن بزرگتر است، کسي که بتواند تيم را مديريت کند. در مسابقات اخير عملکرد برخي تکواندوکاران ضعيف بود. ورزشکاري که به دنبال مانکن بودن است، بهتر است برود و به دنبال مانکن بودن باشد. نميدانم چرا فدراسيون هم در هر شرايطي دوست دارد او را نگه دارد. وقتي يک ورزشکار حاضر نيست سخت تمرين کند يا مربي بلد نيست سخت تمرين دهد يا مشکل ديگري وجود دارد، تمام اين مسائل روي هم انباشته و نتيجهاش اين ميشود که ميبينيم. البته نگراني اين مدالها نيست، نگراني اين است که ما در المپيک توکيو نتوانيم حتي سهميه قابل قبولي کسب کنيم، حالا نتيجه بماند. ما در ريو ميتوانستيم چهار سهميه کسب کنيم که سه سهميه گرفتيم، اما حالا حتي مطمئن نيستيم كه بتوانيم سهميه اي کسب کنيم.