محمد صادق دهنادي
يكي از مهمترين وجوه عاشورا در تاريخ، وجه عاطفي آن است. كربلا نهتنها جلوهگاه بروز عاطفيترين صحنههاي بشريت است، بلكه خود به واسطه اين شاخصه تا كرانه تاريخ مانده است. معصومين محبت حسين را گنج پنهان سينه هر مؤمني ميدانستند و هركس حتي هيچ بهرهاي از معارف عاشورا نداشته است، به مقتضاي نفس پاك از آنچه در روز حسين گذشته گريان است تا جايي كه سيدالشهدا(ع) خود را كشته اشك ناميدند. اما اين جوشش عاطفي كه در عاشورا ايجاد شد و تا كرانه تاريخ ادامه يافت از كجا سرچشمه گرفته بود؟ در هندسه تربيت اباعبداللهالحسين(ع) به چند شاخصه در اين زمينه برمي خوريم كه در ادامه مباحث پيشين بدان ميپردازيم.
ج) عشق بيانتهاي پدر و مادر
مودت و محبت والدين يكي از بالاترين مواهبي است كه در تربيت فرزندان سرشار از سلامت عاطفي نقش دارد. در اين زمينه بيشك يكي از مهمترين الگوها براي خانوادههاي مسلمان خانه پر از مهر و محبت علي و فاطمه(س) است. اين مطلب را از جملات و رفتارهاي اين دو بزرگوار كه اتفاقاً در آيين جاهلي عرب مطلقاً بيسابقه است ميتوان يافت. تعابيري كه ناظر بر نگاه برابر و شانه به شانه اين بزرگواران دارد و نه نگاه سنتي عرب كه در آن جنس زن را ضعيف و بيمقدار ميدانست؛ از جمله مراثي عجيبي كه اميرمؤمنان در وصف حضرت صديقه(س) داشتهاند. امام علي(ع) يك جا ميفرمايند: «هر كسي بميرد. مدتي براي او عزاداري ميكنند و سپس فراموش ميشود، اما اي فاطمه عزيزم تو چنان در دل علي جا گرفتهاي كه هرگز فراموش نميشوي.
ديگر مراثي معروف حضرت امير در وصف همسر بزرگوارشان كه به اشعار عاشقانه امروزين بيشتر شباهت دارد، اين مرثيه است:
كنا كزوج حمامه في ايكه متمتعين بصحه و شباب، دخل الزمان بنا و فرق بيننا، ان الزمان مفرق الاحباب
«من و فاطمه مانند يك جفت كبوتر بوديم كه از جواني و سلامت بهرهمند بوديم، ولي زمانه كه ميان دوستان جدايي ميافكند، ميان ما هم جدايي افكند.»
در مقابل چنين ارادتي اين فاطمه (س) است كه خطاب به همسرش ميگويد:
«علي جان! جانم فداي تو! جان و روح من سپر بلاي جان تو! يا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خير و نيكي به سر ببري، چه در سختيها و بلاها گرفتار شوي، همواره با تو خواهم بود.»
از ديگر معجزات محبت در زندگي اين دو نور آسماني آن است كه زهره زهرا موقع وفات گريه كرد. علي(ع) پرسيد:«فاطمه جان! براي چه گريه ميكني؟» عرض كرد: «براي تنهايي و مشكلات بعدي تو».
د) بهداشت رواني
نفس مطمئنه عبارتي است كه در قرآن كريم( سوره فجر) در بيان امام صادق(ع) به سيد و سالار شهيدان تعبير شده است و ناشي از يك روح بزرگ و آرام است كه به راه و هدف خود اطمينان دارد. اين نگره تا حد زيادي در كنار اعتقادات راسخ به ثبات شخصيت بستگي دارد.
يكي از ويژگيهاي تربيتي خاص خانه اميرمؤمنان دقيقاً همين نكته است. به جز جايگاه الهي اين خانواده نوراني شايد براي افراد عادي اين جمله حضرت امير درباره آرامش خانوادگيشان كمتر قابل باور باشد كه در اينباره مىفرمايند:فو اللَّه ما اغضبتها، و لا اكرهتها على امر حتى قبضها اللَّه عز و جل، و لا اغضبتنى، و لاعصت لى امرا، و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنى الهموم والاحزان.
«سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نياوردم و او را به كارى مجبور نكردم تا اينكه مرا در فراقش گرفتار كرد و متقابلاً او نيز مرا خشمگين نكرد و هيچ وقت نافرمانى نكرد و هرگاه من با او ديدار مىكردم، غمها و غصههايم از دلم برطرف مىشد.»
بيشك فرزندي كه در خانه بدون درگيري، بدون رقابتهاي نابجا و بدون تنشهاي عاطفي زندگي ميكند، از بلوغ عاطفي بسيار بالاتري بهره ميبرد.
ه) محبت به كودكان
تاريخ پر از جلوههايي است كه در آن از محبت اعضاي خانواده رسول خدا به حسين (ع) گزارش شده است.
اصحاب رسول خدا مكرر ديدند كه حسين روي دوش پيامبر(ص) است و رسول خدا گاهي حسين را بر پشت خود مينشاند و راه ميبرد. رحمتللعالمين امامحسن(ع) و امامحسين(ع) را به خود ميچسباندند و بو ميكردند و ميفرمودند اين دو گل خوش بوي من هستند. سلمانفارسى ميگويد: ديدم كه رسول خدا(ص) حسين (ع ) را بر زانوى خويش ميگذاشت، او را ميبوسيد و ميفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى . تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى . تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان، قائم ايشان (امام زمان عج ) ميباشد. در منابع اهل سنت آمده است رسول خدا(ص) در ميان اهل بيت خود، حسن و حسين را بيش از بقيه دوست داشت و اين علاقه چنان بود كه گاه با ورودشان به مسجد، خطبهاش را ناتمام ميگذاشت، از منبر پايين ميآمد و آنان را در آغوش ميكشيد و ميبوسيد.