وحيد مهري
خبر كوتاه بود. يكي از ناشران كه سابقه روزنامهنگاري هم داشته است در مواجهه با يكي از قاچاقچيان كتاب كه آثار او را به صورت غيرقانوني چاپ و به فروش ميرسانده است، سيلي ميخورد و در ادامه هم ميشنود كه اين كمترين پاسخي بود كه او در قبال اعتراضش دريافت كرده است. همين ناشر چندي قبل نيز گفته بود كه از سوي قاچاقچيان كتاب تهديد نيز شده است.
اين اتفاق در حالي رخ ميدهد كه در آخرين و در واقع نخستين ديدار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با دستاندركاران چاپ و نشر كتاب در كشور و نمايندگان تشكلهاي نشر، موضوع قاچاق كتاب به عنوان يكي از مهمترين و اصليترين پديدههاي حل نشده نشر كه از قضا تازه چند سالي است ابعاد آن در جرايد منتشر شده است، ياد ميشود. همچنين خبرهايي از دل معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيز اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران بيرون آمد مبني بر اينكه كارگروهي براي مقابله با اين پديده شكلگرفته و با همافزايي اين دو نهاد تصميم به مبارزه با اين پديده گرفته شده است، اما با اين همه آنچه ناشران و فعالان اصناف نشر درباره قاچاق كتاب بازگو ميكنند، كمافيالسابق باقيماندن رويههاي موجود در اين زمينه است. به عبارت ديگر قاچاقچي كماكان كار خودش را ميكند و ناشر نيز بايد با درد خود بسوزد و بسازد.
داستان اما خيلي ساده است. ناشري كتابي را قانوني منتشر ميكند و با برنامهريزي موفق ميشود كتابش را در بازار به موفقيت اقتصادي برساند. در ادامه ناشرنماهايي كه از قضا برگه قانوني فعاليت نشر را هم دارند، با كپيكردن متن ترجمه و نهادن نام مترجمي جعلي بر آن يا انتشار نسخه ديجيتال همان كتاب و همان ناشر، در بازار و حتي در نمايشگاههاي رسمي كتاب و نيز شبكههاي توزيع كنار خياباني آن را به فروش ميرسانند و سود و فعاليت قانوني اقتصادي يك ناشر را از بين ميبرد. تأسفانگيزتر اين است كه به گفته ناشراني كه سعي كردهاند از راهكارهاي قانوني به مبارزه با اين پديده بپردازند، ظاهراً قانون موجود در مقابل اين اتفاق آنچنان كه بايد راهكاري براي مقابله با اين پديده و كمك به ناشران نسجيده است. تلاشهاي تشكلهاي صنفي نشر نيز در اين زمينه تاكنون بيفايده بوده و در دوراهي اعمال تشريفاتي يا اعمال غيرتشريفاتي، اما كمرمق باقي مانده است و در ضلع ديگر اين ماجرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز اين پديده را مانند بسياري از رويههاي موجود در نشر كشور در سيكل كند و كسلكننده اداري كشور انداخته است.
يادمان باشد سيلي كه هفته گذشته به گوش يك ناشر آن هم از سوي قاچاقچي كتاب نواخته شد، سيلي است كه انگار به گوش معاونت فرهنگي وزارت ارشاد و تشكلهاي صنفي نشر نواخته شده است. سيلي به گوش آنهايي كه دائم دم از ارتقا و كيفيت در خدمات فرهنگي با موضوع كتاب ميزنند و آنهايي كه به شكلي سيريناپذير به دنبال كسب مديريت دولتي به اسم خصوصيسازي و به كام تشكل خود هستند. اين سيلي كه رواست همه اهالي نشر اهم از مدير و ناشر به خاطرش نم به چشم برسانند، سيلي به روندهايي است كه تاكنون از آنها دم زده شده است و نخستين زنگ جدي براي رشد خزنده يك پديده شوم را به صدا در آورده است. اگر عزمي جزم براي مجازات بانيان اين دست اقدامات به وجود نيايد، به زودي بخشهاي ديگري از صنعت نيمهجان نشر كشور نيز از سوي سوداگران نشر سيلي خواهند خورد و ديري نخواهد پاييد تا اين صنعت با شكل فعلي به يكي از ناامنترين صنايع كشور از منظر سرمايهگذاري مبدل شود.