کد خبر: 873652
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۰
بازخواني نسبت «عزاداري محرم» با «نهضت مشروطه ايران»
بي‌ترديد عزاداري ماه محرم‌الحرام و سوگ سالار شهيدان(ع) در ادوار گوناگون تاريخ معاصر ايران، نقش شاخص و برانگيزاننده داشته و در پيشبرد جنبش‌هاي عدالتخواهانه ملت بس مؤثر بوده است.
  علي احمدي فراهاني

بي‌ترديد عزاداري ماه محرم‌الحرام و سوگ سالار شهيدان(ع) در ادوار گوناگون تاريخ معاصر ايران، نقش شاخص و برانگيزاننده داشته و در پيشبرد جنبش‌هاي عدالتخواهانه ملت بس مؤثر بوده است. مقالي كه پيش روي شماست، نقش مهم آيين‌هاي سوگواري محرم را در دوران نهضت مشروطيت ايران مورد بازخواني قرار داده است.
   
  پيشينه تاريخي عزاداري محرم
پيش از پرداختن به تأثير مراسم‌هاي عزاداري و روضه‌خواني‌هاي ماه محرم در نهضت مشروطه، نگاهي كوتاه به تاريخچه امام حسين(ع) در بستر تاريخ مي‌اندازيم.
بي‌شك نخستين كساني كه در شهادت امام حسين(ع) و يارانش به عزاداري پرداختند، اهل بيت آن حضرت و بني‌هاشم بودند و شروع عزاداري نيز، بلافاصله پس از شهادت امام حسين(ع) در سرزمين كربلا بود. در ميان صحابه نيز «‌جابر بن عبدالله انصاري» چند روز بعد از واقعه عاشورا به سرزمين كربلا آمد و عزاداري كرد. «ام‌سلمه» از زنان پيامبر(ص) نيز با اطلاع از واقعه كربلا، در مدينه به عزاداري پرداخت. در اواخر حكومت اموي و اوايل حكومت عباسيان، با كاهش فشارها و محدوديت‌ها بر شيعيان، عزاداري امام حسين(ع) توسط امام باقر و امام صادق(ع) به عنوان يك مراسم ديني ساليانه رواج يافت و مجالس عزا به صورت دسته‌جمعي در حضور امامان و در بيوت ايشان برگزار مي‌شد و شاعران و مداحان، اشعاري را در مرثيه امام حسين(ع) و يارانش مي‌خواندند. با قدرتمند شدن عباسيان و مخالفت شديد آنان با شيعيان، اين مراسم از گسترش بازماند. حتي متوكل خليفه عباسي قبر امام حسين(ع) را خراب و زيارت ايشان را ممنوع كرد! در زمان امام رضا(ع) دوباره فضاي مناسبي براي احياي اين مراسم ايجاد شد، اما مقطعي و زودگذر بود و بعد از ايشان، ائمه اطهار در تقيه به سر مي‌بردند و امكان برپا كردن مجالس عزاداري براي آنان مهيا نبود. در عصر اموي كميت بن زيد اسدي، فرزدق شامي و سيد‌حميري و در عصر عباسيان محمد‌بن‌صالح علوي حماني و محمد‌بن‌علي از جمله شعرايي بودند كه درباره واقعه كربلا مرثيه و شعر گفتند.
در قرن چهارم با گسترش تشيع و تشكيل حكومت‌هاي شيعي مذهب آل‌بويه، فاطميان مصر و حمدانيان، مراسم عزاداري امام حسين(ع) و يارانش در سراسر جهان اسلام گسترش يافت. بعد از سلسله آل‌بويه، حنابله بغداد و سلجوقيان به مخالفت با عزاداري شيعيان پرداختند، اما با گذشت زمان و همزيستي مسالمت‌آميز شيعيان با اهل سنت، اين مراسم دوباره برقرار شد و در ميان اهل سنت نيز راه يافت. از قرن پنجم به بعد، كساني پيدا شدند كه در كوچه و بازار و مسجد و مدرسه، فضائل و مناقب خاندان پيامبر(ع) را مي‌خواندند و مظلوميت آنان به ويژه امام حسين(ع) را ذكر مي‌كردند كه به آنان مناقب ‌خوان و بعدها مداح گفتند. از قرن ششم به بعد نيز، كتاب‌هاي زيادي در موضوع مقتل و شهادت امام حسين(ع) به رشته تحرير درآمد كه انگيزه نگارش آنها تنها بيان وقايع تاريخي نبود، بلكه نويسندگان اين كتاب‌ها بيشتر روش مراسم عزاداري و سوگواري امام حسين(ع) را مد‌نظر داشتند. كتاب‌هايي چون: مقتل‌الحسين خوارزمي و دررالسحط من خبر السبط قضاعي. در عصر استيلاي مغولان و جانشينان آنان، مهاجمان براي حفظ جايگاه خويش، در برگزاري مجالس عزاداري اين ماه از خود اهتمام ويژه‌اي نشان داده و حتي بارگاه امام حسين(ع) را گسترش دادند. در عصر تيموري «‌‌سلطان حسين بايقرا» كه در هرات و خراسان حكومت مي‌كرد، از كمال‌الدين حسين بن علي بيهقي‌سبزواري معروف به «‌كاشفي» خواست داستان واقعه‌اي كربلا را بنويسد. وي نيز كتابي با عنوان «‌روضه‌الشهدا من مقاتل اهل‌البيت» نوشت. به مرور زمان رواج اين كتاب آنقدر زياد شد كه مداحاني كه از روي اين كتاب مي‌خواندند «روضه‌خوان» و اين مجالس «مجلس ‌روضه» لقب گرفت. زنده نگه داشتن واقعه كربلا تا روي كار آمدن حكومت شيعي صفويان ادامه يافت.
در عصر صفوي شاهان و درباريان خود را از ارادتمندان اهل بيت(ع) دانسته و ضمن تأسيس كاروانسراهايي براي زوار عتبات، چهار شهر مهم شيعي را مورد حمايت خود قرار دادند. كار ديگري كه در اين دوره صورت گرفت، برقراري مراسم عزاداري در ماه‌هاي محرم و صفر در سراسر ايران بود. دولت از آن پس همه ساله مبالغي را به عنوان كمك در اختيار هيئت‌ها و دستجات عزاداري قرار مي‌داد. اين وضع با كمي تغيير در زمان افشاريه و زنديه نيز ادامه داشت و پس از آن بزرگان و شاهزادگان و وابستگان دربار قاجار اين سنت را ادامه دادند. فتحعلي شاه قاجار در بعضي از شب‌هاي جمعه به‌خصوص در ماه‌هاي محرم، صفر و رمضان مجلس روضه‌خواني برپا مي‌كرد. در دوره او تعداد زيادي تكيه در تهران برپا شد. معروف‌ترين تكيه تهران را ناصر‌الدين‌شاه با نام «‌تكيه دولت» ساخت كه در اين تكيه‌ها تعزيه برپا و روضه خوانده مي‌شد.
 
  محرم و نهضت مشروطه ايران
با آغاز نهضت مشروطه در دوره پادشاهي مظفر‌الدين‌شاه، مجالس روضه در ماه محرم رنگ و بوي سياسي به خود گرفت و به بستر و كانوني براي مبارزه عليه اقدامات و سياست‌هاي حكومت قاجار تبديل شد. چنان‌كه از شواهد موجود بر‌مي‌آيد، علما و طلاب و نيز انجمن‌هاي غير‌رسمي به ويژه در شهر تهران، از اين مجالس نهايت استفاده را بردند. اين مجالس نقش مهمي در بسيج نيروها، آگاهي‌بخشي به توده‌ها و در نتيجه وادار كردن دولت به عقب‌نشيني داشت. روحانيان و سخنرانان مشروطه‌خواه ضمن وعظ، سعي كردند مردم را با افكار و انديشه‌هاي جديد آگاه سازند. اين مجالس با استقبال زيادي رو‌به‌رو شد. علما، وعاظ و مردم در اين مبارزه، اعمال قاجاريه را با اعمال بني‌اميه مقايسه و حتي در بين مردم اين موضع شايعه شد كه قاجارها از اولاد بني‌اميه هستند! بدين‌گونه، مردم حادثه كربلا را با احوال آن روزگار تطبيق دادند.
با فرا‌رسيدن ماه محرم1323ق زمينه براي قيام مردم عليه حركت‌ها و سياست‌هاي حكومت قاجار فراهم بود. از جمله موضوع‌هاي داغ آن روزها، اهانت مسيو نوز بلژيكي به لباس روحانيت بود. علما و روحانيون نيز از فرصت استفاده كرده و ماجراي مسيو نوز را علم و عكس نوز را انتشار دادند. در اين ميان مردم و طلاب عكس اهانت‌آميز نوز را به دست گرفته در مجلس روضه شركت و از عمل ضد‌ديني نوز به شدت انتقاد كردند. بدين ترتيب، جلسات روضه‌خواني ماه محرم آن سال، به كانون و پايگاهي براي اعتراض‌هاي علما و مردم عليه دولت قاجار تبديل شد. اين جلسه‌ها به صورت پيوسته ادامه يافت و كم‌كم درخواست مردم براي اصلاح و مشروطه‌خواهي آشكار گشت. در روز دوم محرم1323ق، انجمن مخفي در خانه اديب بهبهاني تشكيل شد و وي در اين مراسم سخنراني و درباره لزوم داشتن قانون صحبت كرد: «‌بياييد فكرتان را منحصراً به اجراي قانون اسلام كنيد. اغلب آنچه ديگران دارند، از قانون اسلام اتخاذ و اقتباس كرده‌اند (‌ز ما دزديده و بر ما فروشند) پس بايد كاري كرد كه قانون اسلام در بين ما جاري شود و از براي دولت هم قانوني كه عقلا و دانشمندان بنويسند لازم است». همچنين در اين جلسه بر لزوم هماهنگي و همراه كردن علما براي ادامه مبارزه تأكيد شد.
در روز سوم محرم، مجلس روضه در منزل آيت‌الله آقا سيدعبدالله بهبهاني از مجتهدان تراز اول برگزار شد. منزل ايشان در آن زمان، پايگاه مبارزه عليه دولت بود و در اين مجلس جمعيت زيادي حضور يافتند. شركت‌كنندگان كه بيشتر از طلاب مدارس بودند، ماجراي اهانت مسيو نوز به لباس روحانيت را مطرح و شروع به عزاداري و گريه و زاري و از اقدام‌هاي خلاف شرع دولت به شدت انتقاد كردند. آنها در اين مجلس مصمم شدند كه مسيو نوز را از منصبش عزل كنند. ادامه يافتن مجالس عزاداري، موجب تشديد مبارزه ميان مردم و دولت شد و فضاي ضد دولتي خاصي حكمفرما گشت، اما با وجود اعتراض‌هاي پيوسته علما و مردم، دولت توجه و اعتنايي به خواسته‌هاي آنان نكرد. دولت تصور كرد با بي‌اعتنايي مي‌تواند اوضاع را كنترل كند و خشم مردم را فرو نشاند، اما مردم همچنان بر خواسته‌هاي خود تأكيد داشتند. در روز هفتم محرم، آيت‌الله سيدعبدالله بهبهاني به درخواست مردم و طلاب به منبر رفت و براي مردم سخنراني كرد. ايشان در اين منبر عزل مسيو نوز را خواستار شد. در اين راستا، وي و ديگر علما عريضه‌اي براي شاه نوشتند و با وجود كارشكني درباريان، اين عريضه در روز نهم محرم به دست مظفرالدين‌شاه رسيد. شاه جواب عريضه آنها را داد كه پس از قتل (‌پايان يافتن مراسم روز عاشورا) درخواست آنان را عملي خواهد ساخت. دستخط شاه بر بالاي منبر خوانده شد، اما اين پاسخ، علما، طلاب و مردم را راضي نكرد؛ چراكه آنها احتمال دادند در اين پاسخ شاه، فريب و نيرنگي نهفته باشد. از طرفي دولت قاجار براي كنترل حركت مردم و جلوگيري از هر‌گونه حركتي در روز عاشورا، حركت دسته‌ها را در داخل شهر ممنوع كرد، اما مردم به پا خاسته و با هدايت علما و بي‌توجه به اين اقدام دولت، روز عاشورا در شهر به حركت در‌آمدند. دولت نيز براي كنترل اوضاع در اقداماتي امنيتي و به بهانه محافظت از خارجيان، جلوي در خانه فرنگي‌ها سرباز گذاشت و سرباز‌ها به اين بهانه شب و روز در خيابان‌ها گردش كردند. شايان ذكر است در اين دهه، اعلاميه‌هاي بسياري بر‌ضد عين‌الدوله و مسيو نوز بلژيكي و سعيد‌السلطنه وزير پليس، در شهر پخش شد. پس از پايان يافتن دهه عزاداري، علما و مردم كوشيدند براي رسيدن به خواسته‌هايشان، مجالس روضه را همچنان برپا كنند. از اين‌رو پس از عاشورا، برگزاري مجالس روضه همچنان ادامه يافت. در12 محرم جلسه انجمن مخفي در خانه ناظم‌الاسلام‌ كرماني تشكيل شد. در اين جلسه آيت‌الله سيدعبدالله بهبهاني به منبر رفت و درباره عهدشكني حكومت، ظلم‌هاي مسيو نوز به تجار و تسلط وي بر گمرك و موضوع عكس او با لباس روحانيت صحبت كرد. در اين ميان طلاب، مردم و سادات در مجلس شروع به گريه و زاري كردند.
 
  حوادث ماه محرم در شهر كرمان
جدا از حوادث و رويداد‌هاي تهران، بايد به وقايع ماه محرم كرمان و حركت چند نفر از روحانيان آن شهر اشاره كرد كه جزو اولين جرقه‌هاي نهضت مشروطه به شمار مي‌آيد. در محرم1323ق، حاكم آن شهر شاهزاده ركن‌الدوله به آزار و اذيت علما و روحانيان برخاست و طي شورش و بلوا چند نفر كشته شدند. محمدعلي ميرزا نايب‌السلطنه، حكمران كرمان را به تهران خواست و ظفرالسلطنه را به آن شهر فرستاد و او با شدت و خشونت به فرو نشاندن آتش شورش پرداخت. همين كه خبر نهضت كرمان به تهران رسيد، انجمن‌هاي مليون كه چندي بود به رياست دو نفر از علماي مشروطه‌خواه تهران يعني آيات: سيدعبدالله بهبهاني و سيدمحمدطباطبايي تشكيل شده بودند، تصميم گرفتند از شاه - كه تازه از سفر اروپا بازگشته بود- عزل ظفرالسلطنه را از حكومت كرمان بخواهند و عريضه‌اي در آن‌باره به شاه نوشتند. عين‌الدوله عريضه را توقيف كرد و درصدد جلوگيري از مقاصد آنها برآمد و چند نفر از اعضاي انجمن مخفي را دستگير و زنداني كرد. پس از آن، مشروطه‌طلبان به هيجان آمدند و گرد روحانيان- كه آن زمان كانون توجه و اجتماع مردم بودند- جمع شدند. وعاظ زبردست از قبيل ملك‌المتكلمين و سيدجمال‌الدين واعظ‌اصفهاني و امثال آنان بالاي منبرها و در مساجد و محافل اعمال عين‌الدوله را مورد انتقاد شديد قرار دادند و مردم را به فساد اخلاق و رويه درباريان آشنا كردند. در همان زمان، اجتماعي از مردم و طبقات مختلف تهران در مسجد شاه تشكيل شد و خطابه‌هایي در باب آزادي و حكومت مشروطه پارلماني، از طرف علما خوانده شد، اما سربازان عين‌الدوله مسجد را محاصره و جمعيت را به زور سرنيزه پراكنده كردند و علما و روحانيون به حضرت عبدالعظيم پناهنده شدند. بدين ترتيب مجالس و مراسم عزاداري ماه محرم سال 1323ق، به بستري براي آغاز و شكل‌گيري نهضت مشروطه تبديل شد و اين روند در سال‌هاي بعد نيز ادامه يافت.
 
  تدابير دولت قاجار براي كنترل عزاداري‌هاي محرم
در آستانه محرم سال 1324، دولت قاجار با تجربه‌اي كه از محرم سال قبل داشت، تدابيري را براي كنترل مراسم عزاداري آن سال اتخاذ كرد. در اين راستا عين‌الدوله به تبعيد وعاظ پرداخت. يكي از اين وعاظ «‌سيد جمال‌الدين واعظ» بود. پس از بازگشت علما از تحصن حرم عبدالعظيم(ع)، مظفرالدين‌شاه از سيدجمال ناراضي و خواهان تبعيد وي شد، اما مشروطه‌خواهان اعلام كردند مخالف تبعيد وي هستند. عين‌الدوله اعلام كرد كه: چون منبرهاي او باعث تحريك مردم و برهم خوردن اوضاع مي‌شود، بهتر است در دهه عاشورا در تهران نباشد. حتي تهديد كرد در صورت خارج نشدنش از تهران، او را خواهد كشت. نخست قصد داشتند وي را به مشهد تبعيد كنند، ولي در نهايت تصميم گرفته شد به قم تبعيد شود. با مشورت و هدايت آيت‌الله طباطبايي، سيد‌جمال راضي به تبعيد و راهي قم شد. پس از سپري شدن بيشتر دهه محرم، در روز نهم محرم، آيت‌الله بهبهاني، عين‌الدوله صدراعظم و نيرالدوله حاكم تهران، سه تلگراف به قم مخابره و اجازه بازگشت وي را به تهران دادند. سيدجمال دو روز ديگر در قم ماند. سپس راهي تهران و غروب روز سيزدهم وارد حرم عبدالعظيم(ع) شد. طلاب و تجار درصدد برآمدند كه او را با احترام وارد تهران كنند كه برخي صلاح ندانستند. شايان ذكر است غير از سيدجمال واعظ، كساني همچون: حاجي ميرزا حسن رشديه، مجدالاسلام‌كرماني و ميرزا آقاي اصفهاني نيز تبعيد شدند. بنابراين با تدابير حكومت، محرم آن سال برخلاف انتظار با ملايمت آغاز و با آرامي تمام شد.
 
محرم در دوران سلطنت محمدعلي شاه قاجار
چندي پس از پيروزي نهضت مشروطه، مظفرالدين‌شاه فوت كرد و محمدعلي‌شاه به تخت سلطنت نشست. محمدعلي‌شاه با مشروطه‌خواهان روابط خوبي نداشت و درصدد الغاي مشروطيت بود. بنابراين كشمكش و رقابتي سخت ميان محمدعلي‌شاه و مشروطه‌خواهان در گرفت. با فرارسيدن محرم1325ق، سيد‌جمال‌الدين واعظ، ملك‌المتكلمين، شيخ علي زرندي و بهاء‌الواعظين، در مجلس‌هاي روضه داد سخن داده و مردم را تشويق و ترغيب به عدالت و حفظ قانون و آزادي و عدالت كردند. اين كشمكش در محرم سال بعد نيز قابل مشاهده است. در محرم1326ق به دليل اين درگير‌ي‌ها، مراسم عزاداري ماه محرم از رونق چنداني برخوردار نبود. در محرم اين سال هنگامي كه شاه قصد داشت وارد تكيه دولت شود و مردم در اطراف تكيه تجمع كرده بودند، فراشان و سربازان قصد جلوگيري از ورود مردم به داخل تكيه را داشتند. جالب است مردم دست به طپانچه برده و آماده درگيري بودند. در اين ميان مأموران نتوانستند از ورود جمعيت جلوگيري كنند و بر اثر ازدحام جمعيت شماري زخمي شدند. همچنين در محرم اين سال در منزل آيت‌الله آقا‌سيدعبدالله بهبهاني مجلس روضه برقرار بود. در اين مجلس انجمن‌ها حضور يافتند و نسبت به اقدامات دولت اعتراض كردند. در يكي از اين مجالس سيد‌جمال واعظ بر منبر رفت و سخنراني تندي عليه حكومت ايراد كرد. همچنان كه اشاره شد مجالس ماه محرم اين سال رونق چنداني نداشت تا جايي كه در مراسم مسجد شيخ عبدالحسين كه همه ساله از شكوه خاصي برخوردار بود، آن سال كم‌رونق بود، اما كشمكش ميان مشروطه‌خواهان و محمدعلي‌شاه به طور موقت به نفع شاه پايان يافت و در روز سه‌شنبه23 جمادي‌الاول1326 به دستور محمدعلي‌شاه، لياخوف روسي با قزاقان، مجلس شوراي ملي را محاصره و به توپ بسته و عده زيادي را كشت و مشروطه را برانداخت. كم‌رونقي مراسم محرم در سال1327ق نيز ادامه يافت. در محرم سال1328ق مجالس روضه‌خواني به محلي براي انتقاد مشروطه‌خواهان از اعمال محمدعلي‌شاه تبديل شد.
 
  اعدام «ثقه الاسلام» در عاشوراي تبريز
از جمله وقايع اواخر دوره قاجار، حادثه محرم سال1330ق بود. پس از تهاجم قواي روس به ايران و تسلط آنها بر شهر تبريز، آنها ثقه‌الاسلام تبريزي را به همراه چند نفر ديگر بازداشت كردند و درصدد اعدام آنها برآمدند. از اين‌رو، نيروهاي روس، شب عاشورا سربازخانه محل اقامتشان را به صورت يك دژ مستحكم درآوردند و صدها سرباز مسلح روي بام‌ها و اطراف به نگهباني گماشتند. همچنين چندين عراده توپ و مسلسل در نقاط مرتفع قرار دادند و چند دار در وسط سربازخانه برپا ساختند. ساعتي پس از نيمه شب عاشورا، ثقه‌الاسلام را به همراه چند نفر ديگر از كنسولخانه به سربازخانه آوردند. صبح عاشورا نيز آنها را به حياط سربازخانه آورده بر دار آويخته و به شهادت رساندند. همچنين در اواخر دوره قاجار متأثر از اوضاع و شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور، از شمار مجالس عزاداري، مخصوصاً شبيه‌خواني به شدت كاسته شد. از طرفي ديگر، دسته‌گرداني هم زياد نبود و كم‌كم به شب عاشورا و اربعين و 28صفر منحصر شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر