زینب عامری
آقاي روحاني در سخنراني خود در سازمان ملل، خروج احتمالي امريكا از برجام را موجب بياعتمادي جهان به اين كشور عنوان كرد. محمدجواد ظريف نيز در رويكردي مشابه و در مصاحبه خود با روزنامه نيويوركتايمز بيان داشت: «اگر امريكا به عهدش وفادار نباشد، آن وقت چه كسي حاضر به مذاكره با امريكا خواهد بود؟!»
سخنان رئيسجمهور و وزير امور خارجه مجال تأكيد و تأمل فراوان دارد. اگر چه نميتوان اين سخنان را نشان از چرخش ناگهاني مواضع فكري و ديپلماتيك دولت دانست اما ميتوان نسبت به اين «خروج از خوشبيني و انفعال» اميدوار بود. به رغم اين حركت پيشرونده و مقبول دولت، نكته مهمي نيز در اين ميان تلاش ميشود كمتر مورد توجه قرار گيرد؛ اين مهم كه آيا عبور امريكا از برجام تنها به ضرر اين كشور خواهد بود؟ و اگر برجام توسط امريكا كنار گذاشته شود چه مسيري پيش روي ديپلماسي ايران در عرصه بينالملل ترسيم ميشود؟
برجام به عنوان يك توافق سياسي دو يا چندجانبه در صحنه بينالملل مطرح است، بنابراين خروج امريكا، به نفع روابط ديپلماتيك جمهوري اسلامي در آينده نيز نخواهد بود و ايران را در اين عرصه بسيارشكننده نشان خواهد داد.
با گذشت زمان، بيشتر ميتوان ماهيت برجام را درك كرد، لذا اين سؤال به وجود ميآيد كه چرا تيم مذاكرهكننده هستهاي هيچگونه تدبير حقوقي براي احتمال انحلال توافق در نظر نگرفته است و با «اعتماد حداكثري» ديوار برجام را اينچنين بينظم، سست و غيرمطمئن بالا برده است؟!
واقعبينانه به نظر نميرسد با خروج امريكا از برجام، ايران در موضع قدرت، توجه و حمايت واقعي ساير دولتها قرار گيرد. معادلات در عرصه سياست به گونه ديگري پيريزي ميشود و اين يك تصويرسازي كاملاً بيپايه و بیاساس است اما چرا:
1 - اول آنكه برجام به معناي حقيقي خود نه يك معاهده حقوقي - سياسي با قابليت پيگرد و بازدارندگي بلكه يك توافق صرفاً ديپلماتيك است. اگر برجام با هوشمندي بيشتر به سمت يك معاهده حقوقي- سياسي حركت ميكرد و علاوه بر بار ديپلماتيك «مصونيت قضايي» نيز مييافت، ميتوانست به ايران در مقابل نقض آن، قدرت اعمال بيشتري دهد و دستكم امكان شكايت و غرامت را فراهم آورد اما فيالحال چنين مسيري پيش روي ايران متصور نيست.
2 - برخلاف آنچه دولت محترم از برجام تصوير كرده است، ايران و 5+1 از موضع برابر و «برد - برد» توافق نكردند و اين همان چيزي است كه زمينهساز جولان ترامپ در سازمان ملل شد. واقعيت امر اين است كه اگر امريكا علناً از برجام خروج كند و كاري از جلسات پس از آن نيز برنيايد، سرنوشت برجام به شوراي امنيت ارجاع داده ميشود، شوراي امنيت بايد - به علت خروج امريكا - طي قطعنامه جديدي اعلام كند كه نبايد هيچگونه تحريمي عليه ايران اعمال شود. ايالات متحده يكي از كشورهاي دارنده حق وتو در شوراي امنيت است. اگر امريكا اين تصميم شورا را وتو كند، يعني هم از برجام خروج كرده، هم ديواره تحريمها باقي است و هم توانسته است هزينه و امتيازات هنگفتي را بر ايران تحميل كند، مانند اورانيوم غنيشدهاي كه به واسطه برجام به روسيه داده شد. اين در حالي است كه تأثير لابيهاي امريكايي- صهيونيستي در شوراي امنيت را ناديده بگيريم و به اين مرحله برسيم!
مضاف بر اين اگر ايران به واسطه خروج امريكا از برجام، به شرايط قبل از توافق بازگردد و فعاليتهاي هستهاي خود را با سرعت بيشتر پي بگيرد-كه بيشك تنها مسير پيش روي ايران خواهد بود - با اعمال فشار دوچندان امريكا به جامعه جهاني براي رويارويي با ايران منتهي خواهد شد. اگر چه اين اعمال فشارها همواره مطرح بوده است اما بدين واسطه بيش از هر زمان ديگر «قدرت صفر» برجام در تغيير نگرش غرب نسبت به ايران و انقلاب اسلامي هويدا ميشود! وزير امور خارجه مدعي شده بود برجام گچ را از پاي جمهوري اسلامي باز كرد، در حالي كه با بررسي دقيق ضعفهاي توافق به جرئت ميتوان گفت برجام خود به مثابه يك گچ محكم، قدرت مانور و حركت را از دولت گرفته است!
به رغم تمام موارد فوق و هشدارهايي كه بارها پيش از اين داده شده بود، بهتر است در شرايط كنوني با يك وفاق ملي به سمت مديريت مسائل ديپلماتيك پيش آمده رفت. از دولت انتظار ميرود در مقابل نقض توافق و توهين ترامپ به مردم و نظام ايران سكوت نكرده، اقتدار خود را نشان دهد و از منافع ملت خود تمام قد دفاع كند. دولت بايد به جاي رفتار اپوزيسيوني و تبليغ طبقه فكري خود در شوراي امنيت يا هر مجمع بينالمللي، با يك رويكرد اقتدارگرا و انقلابي رفتارهاي امريكا را به چالش بكشاند و جامعه جهاني را در مقابل آن قرار دهد.
ايران اسلامي در شرايط كنوني با ايران قبل از برجام تفاوت دارد؛ يك تجربه بيشتر و يك مرحله در عقلانيت سياسي خود پيش رفته است. اتخاذ رويكرد قاطعانهتر ظريف و روحاني نسبت به ادوار گذشته در مقابل امريكا، خود نشاني مستدل و اميدبخش از اين حركت پيشرونده و تجربهمدار است. دولت بايد مسيري را كه براي جبران خطاهاي برجامي و استفاده بهينه از تجربيات خود در پيش گرفته ادامه دهد كه «بازبيني در نوع رفتار با ايالات متحده»كمترين آن است.
دولت بايد مواضع خود را شفاف و بيپرده بيان كند و خواهان پاسخگويي ايالات متحده به نقض تعهداتش در برجام باشد. در غير اين صورت دولت به جاي آنكه راهي را براي ايران در روابط و سرمايهگذاري بينالملل باز كرده باشد، تنها شرايط را براي كشور سختتر كرده است و بدون شك اين چيزي نيست كه دولت از آغاز درصدد آن بوده و اينك نيز خواهان آن باشد.