احمد محمدتبريزي
پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، رئيسجمهور وقت عراق كه داعيه رهبري بر جهان اسلام را داشت، با چالشي جدي روبهرو كرد. نفرت و كينه قديمي صدام از ايرانيها در سالهاي انتهايي دهه 50 به اوج خود رسيد و ماشين تبليغاتي حزب بعث با به كارگيري رسانههاي ديداري، شنيداري و مكتوب،پروژه نفرت از ايرانيان و برتري اعراب را رقم زد.
به گزارش «جوان» صدام براي ريزترين جزئيات نظامي، امنيتي، اقتصادي و تبليغاتي جنگ برنامهريزي كرده بود. رئيسجمهور معدوم عراق كه از مدتها پيش فكر حمله به ايران را در سر ميپروراند، بايد ذهن مردم كشورش را هم نسبت به آغاز جنگ آماده ميكرد. حكومت وقت عراق، بنا بر نيازها و دورههاي تبليغاتي كه پشت سر گذاشت، فيلمها، سريالها و برنامههاي تبليغاتي مختلفي را به خانه شهروندان عراقي يا بر پرده سينماها برد.
همچنين دستگاه تبليغاتي حكومت با تمركز روي امام خميني و نظام نوپاي اسلامي تمام سعياش بر مخدوش كردن چهره رهبر ايران را به كار برد. تئوريسينهاي بعثي در كنار رهبر جمهوري اسلامي ايران القاب گوناگوني قرار ميدادند و با وارونه كردن واقعيات، چهره ديگري از امام ساختند.
نكته جالب توجه در تبليغات بعثيها در رسانههاي رسمي توجه به جنبههاي ملي و ميهني بود. پرداختن به موضوع قديمي و ريشهدار عرب و عجم و تأكيد بر برتري اعراب يكي از راهكارهاي سران حزب بعث براي مانور دادن بود. تبليغات دولت عراق عليه ايران جنبههاي مذهبي نداشت و بيشتر مبتني بر شعارهاي «مليگرايانه» و «عربگرايانه» بود.
البته دولت بعث عراق بنا بر مقتضيات زمان به سرودها و آهنگهاي مذهبي و اسلامي و اجراي گروهها و اقليتهاي قومي روي ميآورد. با اين همه سرودهاي نظامي و «تمجيد از فتح و فتوحات» ارتش عراق را بيش از هر چيز ديگري ميتوان در ميان آرشيو منتشر شده تلويزيون اين كشور پيدا كرد.
ساخت فيلمهاي سينمايي با داستانهايي هيجانانگيز و غرورآفرين كه مخاطب را پر از حس ميهن پرستي ميكند يكي ديگر را راههاي تأثير گذاشتن بر ذهن تودههاي مردم بود. فيلمهايي كه سربازان را در راه رفتن به جنگ نشان ميدهد و در دل داستان روابطي عاشقانه را نيز به همراه دارد. اكران اين فيلمها در كنار ساخت فيلمهاي تبليغاتي متعدد كه از تلويزيون دولتي عراق پخش ميشد، تأثير زيادي بر ذهن افرادي كه كوچكترين اطلاعي از انقلاب ايران و رهبرش نداشتند، ميگذاشت. نمايش صدام در حال بازديد از مناطق جنگي هم از ديگر برنامههاي رايج تلويزيوني بود. در تبليغات رسمي عراق، صدام در نقش يك «ژنرال» ظاهر ميشد كه گويي رسالت بزرگي جهت رستگاري مردم عراق و ديگر كشورهاي عرب منطقه به عهده داشت.
صدام در تبليغات حكومتي همچون يك منجي و ابرمرد به تصوير كشيده ميشد كه هيچ كس ياراي مقابله با او را ندارد. در زماني كه اعراب چهره پرقدرت ديگري نداشتند، صدام ميخواست همچون پدري مهربان، مدافع تمام اعراب باشد. نظام صدام بسياري از تريبونهاي رسانهاي عربي و بينالمللي را براي تبليغ سياستهايش خريد يا تأسيس كرد و با وجود مشكلات مالي و بحرانهاي مختلف ميليونها دلار صرف اين تريبونها كرد. به واقع اين تلاشها براي رسم چهرهاي نيك از نظام نزد كشورهاي عربي و اسلامي به عنوان نگهبان دروازه شرقي وطن عربي و پشتيبان مسائل قوميتي موفق بود. توهماتي كه جنون قدرت صدام را چندين برابر ميكرد. به ويژه آن زمان در نبود اينترنت، رسانههاي حكومتي تنها مرجع مردم به شمار ميرفتند و تأثير بسيار زيادي در جهتدهي تودهها داشتند.
اين روند تبليغات و آمادهسازي افكار عمومي براي تخريب چهره ايرانيان در طول جنگ هم ادامه داشت. راديو و تلويزيون در كنار مطبوعات و همچنين هنرمندان و ادبا نقش اساسي در فراخوان مردم به جبههها داشتند. اين فعاليتهاي فرهنگي با وسوسهها و تهديدات هولناكي همراه بود. هر كس از انجام وظيفه سر باز ميزد يا به زبان و قلمش اجازه صحبت درباره افكار و احساسات ضد جنگ و ضد فلاكتهاي جنگ را ميداد، سرنوشت هولناكي در انتظارش بود.
استفاده از تمام اين ظرفيتها كه حتي شامل استفاده از گزارشگران خارجي هم ميشد، نتوانست موفقيتي براي صدام حاصل كند. آنچه از برخي منابع به جا مانده بيش از ۱۲ هزار گزارشگر با مليتهاي مختلف است كه براي رسانههاي عربي و بينالمللي كار ميكردند و ميكوشيدند گزارشهاي ارساليشان خالي از اطلاعاتي باشد كه حكومت صدام را دچار مشكل كند. پايان جنگ هشت ساله با تمام ولخرجيهاي صدام در زمينههاي مختلف، براي مردم عراق چيزي جز بدهكاري و وضعيت نابسامان اقتصادي به همراه نداشت. عايدي صدام از اين جنگ تبليغاتي چيزي فراتر از هيچ بود.