کد خبر: 873468
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۴
بسط كلامي از خدا و حديثي از مولا
بيان نوراني‌اي از امام علي (ع) وجود دارد كه مي‌فرمايد: «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه.» من با اين عبارت، به قول جوان‌ها خيلي حال مي‌كنم. برايم بسيار پرمعناست
  محمد مهر

بيان نوراني‌اي از امام علي (ع) وجود دارد كه مي‌فرمايد: «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه.» من با اين عبارت، به قول جوان‌ها خيلي حال مي‌كنم. برايم بسيار پرمعناست. توصيف زيبايي از ايمان و مؤمن دارد:  «مؤمن كسي است كه حزن و اندوهش در قلب اوست و شادي‌اش در چهره‌اش پيداست.» تفسيري كه از اين بيان نوراني اميرالمؤمنين دارم اين است كه مؤمن كانون خبرهاي خوب براي ديگران است و خبرسازي‌هاي بد نمي‌كند. مثلاً از يك آدم معمول اگر بپرسي حالت چطور است؟ گاه مي‌گردد و مي‌بيند اگر ته‌مانده‌اي از غم و غصه يا بيماري يا گرفتاري را در جايي دارد آن را براي تو بازگو كند اما مؤمن چطور؟ مؤمن درباره ناگواري‌ها نم پس نمي‌دهد چون قلبش وسيع و دريايي است، مي‌تواند همه آن چيزي كه براي من و تو حكم غصه و حزن را دارد در قلب خود نگه دارد و در عوض چهره گشاده و بشاشي دارد كه اصلاً ديدنش يعني خبر خوب. مثل اين است كه وقتي ما همان اول صبح چهره و سيماي گشاده همكارمان را مي‌بينيم مي‌گوييم چه شده؟ كبكت خروس مي‌خونه؟ گنجي، چيزي پيدا كردي؟ و برعكس وقتي چهره گرفته همكارمان را مي‌بينيم مي‌گوييم چه شده؟ كشتي‌هات غرق شده؟ اين به خاطر آن است كه چهره و سيماي انسان خود حالتي از يك خبر است و به تعبير شاعر: «رنگ رخساره خبر مي‌دهد از سِرّ درون.» چهره انسان خود به تنهايي خبر است، وقتي همسر يا فرزند انسان چهره آدم را مي‌بيند اگر چهره پدر و همسر خانواده بشاش ديده شود آنها هم خرسند و خوشحال و راضي مي‌شوند و اگر برعكس باشد آنها هم دچار اضطراب و نگراني خواهند شد كه چه شده است؟ بيرون چه خبري بوده؟ آيا دعوا و نزاعي رخ داده است؟ و همين طور اين سلسله ادامه خواهد يافت.

اگر دقت كنيم مي‌بينيم كه رخدادهاي اين دنيا متصل به هم هستند، مثل بازي دومينو كه قطعه‌اي روي قطعه ديگري مي‌افتد و آن را واژگون مي‌كند. حالا شما صورت‌ها و حالات چهره و حرف‌هاي ما را به جاي‌ آن قطعه‌ها بگذاريد. وقتي كسي قيافه‌اي غمگين و شكسته دارد و در محل كار حضور يافته، همكار يا همكاران او هم كه حتي شايد چندان نسبت دوستي عميقي هم با او نداشته باشند قطعاً متأثر مي‌شوند و اين قيافه‌ها و اين حالت‌هاي گرفته در روحيه آنها هم تأثير مي‌گذارد و روز يا بخشي از روز آنها را خراب مي‌كند. مثل اين مي‌ماند كه شما اول صبح با حالتي بشاش آمده‌ايد و نشسته‌ايد پشت ميزتان و نفر روبه‌رويي شما همكاري است كه از همان اول صبح دارد ريز ريز پشت ميزش گريه مي‌كند. آيا شما مي‌توانيد همين طور به آن حالت بشاش ادامه بدهيد؟ قطعاً حالت او روي شما هم تأثير خواهد گذاشت و همين تأثر شما در روز و كار شما هم اثرگذار خواهد بود.
حال به همان همكار خانم فكر كنيد كه قلب بزرگ و گشوده‌اي دارد. ايمان محكمي دارد و توكل او به خداست. مي‌داند و يقين دارد كه خداوند او را رها نخواهد كرد مثل آن بيان زيباي مرحوم دولابي كه جايي گفته بودند شما اگر بدهكار باشيد يا شخص بسيار ثروتمندي به شما بگويد من پشت تو هستم و نگران نباش چطور دلت آرام مي‌گيرد و با اينكه هنوز پولي دستت نرسيده اما به واسطه آن قول و وعده آن فرد ثروتمند دلت قرار مي‌گيرد، حالا به اين فكر كن كه خداوند متعال به تو گفته است: «أَلَيسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ / آيا خداوند براي بنده‌اش كفايت نمي‌كند؟»
حالا به اين فكر كنيد كه كسي به اين درجه از ايمان و اعتقاد رسيده است و مي‌داند كه خداوند براي او كافي است و خداوند بهترين وكيل و پشتيبان اوست، بنابراين در شدايد روزگار خود را نمي‌بازد و آن حالت چهره بشاش را از دست نمي‌دهد و اگر غم و اندوهي هم در قلب او مستقر باشد از جنس غم و اندوه‌هاي رايج ما نيست، بلكه سطح غم‌ها و دردهاي او هم با آن بركشيدگي كه در روحش به وجود مي‌آيد بالا مي‌رود. اين چنين آدمي هر جا برود و هر جا كه بنشيند و برخيزد، مصدر خبرهاي خوب است. چشم و گوش و دهان و دست و پاي اين آدم مصدر خبرهاي خوب است، يعني راه مي‌رود و خبر خوب مي‌سازد چون از كسي دستگيري مي‌كند و گرهي را مي‌گشايد و غمي را برطرف مي‌كند، از طرف ديگر حتي اگر در معرض ابتلائات دنيايي قرار بگيرد و اندوهي بر او وارد شود به خاطر اينكه صبر زيادي دارد و صبر را به مثابه يك مفتاح و كليد مي‌داند، به جزع و فزع رو نمي‌آورد و بي‌تابي نمي‌كند و مدام مصدر خبرهاي بد نمي‌شود كه هر جا رفت و هر جا كه نشست و بلند شد مدام ناله كند و بي‌تابي كند و غم را بر قلب و چهره ديگران پمپاژ كند. اشكال بزرگ ما آدم‌ها اين است كه باورهاي شكننده و ضعيفي داريم، بنابراين وقتي در معرض پيشامدي قرار مي‌گيريم تصور مي‌كنيم كه دنيا به آخر رسيده است و خانه‌خراب شده‌ايم. اشكال ما آدم‌ها اين است كه نمي‌بينيم كه هزاران و ميليون‌ها آدم در شرايطي به مراتب بدتر از ما زندگي مي‌كنند، در حالي كه آنها هم انسان هستند و از شأن انساني برخوردارند و اين تبختر و نخوت است كه كار ما را خراب مي‌كند بنابراين تصور مي‌كنيم كه به ما ظلم شده است. گمان ما بر اين است كه دنيا بلد نيست با شخص شخيص ما چطور رفتار كند. گمان مي‌كنيم از دماغ فيل افتاده‌ايم و دنيا بايد در رفتارهاي خود با ما تجديدنظر اساسي كند و وقتي هم كه مي‌بينيم نه انگار كه دنيا راه خود را مي‌رود و به امر و نهي‌هاي ما چندان اعتنا نمي‌كند دچار سرخوردگي و مچاله‌شدگي و غم و اندوه فراوان مي‌شويم و از ‌آن جايي كه وسعت نظر و قلب وسيع هم در اختيار نداريم راهي نمي‌ماند جز تقسيم اين همه اندوه و ناله و نگراني و پرخاش با ديگران و اين است كه تركش‌هاي اين ضعف فكري و قلبي به مادر و پدر، خانواده و دوستان و همكاران ما هم مي‌رسد و آنها هم درگير آن غم‌ها و ناله‌هاي ما مي‌شوند و خبرها به گوش آنها هم مي‌رسد. سخن بر سر اين است كه ما هر اندازه كه بتوانيم از درون رشد كنيم و به معرفت بالاتري در زندگي برسيم در واقع از ميزان خبرسازي‌هاي بد ما كاسته خواهد شد.
واقعيت آن است كه ما در كنار هم زندگي مي‌كنيم و سرنوشت همه ما به‌هم گره خورده است. هر تصميم كوچك و بزرگ من براي زندگي‌ام به نوعي در سرنوشت ديگران هم مؤثر است. وقتي من به جاي اينكه زمانم را هدر دهم مي‌نشينم و يك مطلب خوب مي‌نويسم، انرژي آن مطلب خوب درست است كه اول از همه به خود من مي‌رسد اما چه بسا همان مطلب بخشي از روز ديگران را هم مي‌سازد و اين خبر خوب و آن بشارتي كه در آن مطلب وجود دارد و انگيزه‌اي كه براي تغيير به ديگران مي‌دهد دست به دست مي‌چرخد و زندگي ديگران را هم تحت تأثير قرار مي‌دهد، در حالي كه اگر من زمانم را خوب مديريت نكنم و ارزش خودم را ندانم آن مطلب هم نوشته نخواهد شد و آن انرژي خوب هم دست به دست به مثابه يك خبر خوب نخواهد چرخيد. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر