محمد اسماعیلی
«مسئولان بايد به سردمداران فاسد رژيم ايالات متحده امريكا اثبات كنند كه به مردم خود متكي هستند و ملت ايران كه ملتي مقتدر است، به بركت اسلام، زير بار زور نميرود و كرنش نخواهد كرد. ملت ايران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه خود خواهد ايستاد و در مسائل مهم مربوط به منافع ملي، عقبنشيني در قاموس جمهوري اسلامي معني ندارد و پيش خواهد رفت. زورگويي هرجا جواب دهد، در جمهوري اسلامي جواب نخواهد داد و اين نظام، راستقامت و مقتدر ايستاده است» اين بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در مراسم دانشآموختگي دانشجويان دانشگاه علوم انتظامي است كه حاوي مطالباتي است كه مسئولان كشور بايد در واكنش به رويكرد امريكاييها از خود نشان دهند.
ايشان از مسئولان ميخواهند به سياستمداران امريكا اثبات كنند توسعه و پيشرفت كشور به مساعدت آنها متكي نيست و كشور ميتواند بدون دخالت امريكا نيازهاي خود را در دنيا برآورده كند و مسير توسعه را در پيش گيرد، كمااينكه در طول 38سال اخير نيز ايران همواره مورد تحريم امريكا و كشورهاي غربي بوده و انواع و اقسام محدوديتهاي اقتصادي سياسي و ديپلماتيك را تجربه كرده است.
عقبنشيني دولت در برابر زيادهخواهيها و گستاخيهاي نظام سلطه را نيز ايشان نميپسندند، كما اينكه صراحتاً از دولتمردان ميخواهند در برابر تهاجمات كلامي و رفتاري امريكا رويكرد مناسبي را اتخاذ كنند.
دولتمردان در كنار ساير مسئولان همچنين بايد اثبات كنند زورگويي در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران نتيجه عكس خواهد داد و چنين اثباتي جز اتخاذ يك رويكرد منسجم و همگون در سطح انديشه مديران ارشد كشور ممكن نيست.
تأكيد معظمله بر اين مسئله كه مسئولان ارشد كشور بايد رفتار و گفتار مناسبي را در مواجهه با نظام سلطه اتخاذ كنند به اين دليل است كه رفتار – گفتار دولت جمهوري اسلامي ايران محاسبات دشمن را شکل داده و به هر ميزان اظهار ضعف و ناتواني در مقابل دشمن صورت گيرد، به همان ميزان فشارهاي دشمن در حوزههاي تحريم و تهديد افزايش پيدا خواهد كرد، كمااينكه در ابتدايي كه دولت يازدهم روي كار آمده بود اظهار ضعف و ناتواني در مقابل دشمن نه تنها دستاوردي را با خود به همراه نداشت بلكه زمينه توسعه تحريمها و تهديدها را به همراه داشت، به گونهاي كه پس از توافق ژنو3 و بازگرداندن مقدار اندكي از پولهاي بلوكه شده ايران، وندي شرمن معاون جان كري، سهميهبندي كالا در ايران را صدقه امريكا در ايران توصيف ميكند چراكه قبل از شروع مذاكرات ايران و امريكا، مقامات رسمي كشورمان عنوان ميكنند كه خزانه كشور خالي است و دولت براي جلوگيري از فقر بيشتر ناچار است با امريكاييها مذاكره و توافق كند.
همه اينها در حالي است كه بسياري از انديشمندان امريكايي به اشكال مختلف به دولتمردان امريكايي توصيه ميكنند نبايد براي مقابله با ايران از زبان زور و تهديد استفاده كنند، كما اينكه نشريه امريكايي هافينگتون پست اخيراً با انتشار يادداشتي از دولت ترامپ ميخواهد قبل از آنكه ايران تصميم به خروج از توافق هستهاي بگيرد، زبان تهديد نسبت به اين كشور را كنار گذاشته و با ايران به گونه ديگري وارد مذاكره شود.
در بخشي از اين مقاله ميآيد: «اكنون زمان آن است كه دولت ترامپ سياست تهديد خود را تغيير دهد و باليدن به زرادخانه تسليحات هستهاي «زيباي» خود را كنار بگذارد، چنين تاكتيكهايي ممكن است براي ترامپ تاجر جوابگو باشد اما نميتواند موجب هراس ايران و تسليم شدن اين كشور شود. ايران تاريخي 6 هزار ساله دارد. شايد مردم ايران مخالفتهايي با حكومت اين كشور داشته باشند اما اين همان حكومتي است كه منبع اصلي مشروعيت آن، دفاع از كشور در جنگ هشت ساله با عراق است و ايرانيان آن جنگ را به خوبي به خاطر دارند و از حكومت انتظار دارند براي مقابله با حمله ديگر، آمادگي داشته باشد.»
هافينگتون پست در ادامه تأكيد ميكند: زمان آن رسيده است امريكا تهديد را كنار بگذارد و به ديپلماسي روي آورد.
در حالي بسياري از افراد در امريكا معتقدند تهديد نتيجه آنچناني در مقابل ايران به همراه نخواهد داشت كه برخي دولتمردان حاضر نيستند حتي در يك مصاحبه نسبت به تهديدات امريكا پاسخ مناسبي را اتخاذ كنند، به عنوان نمونه تختروانچي در گفتوگو با شبكه پرستيوي و در پاسخ به سؤال مجري اين شبكه مبني بر اينكه امريكاييها در همه مذاكرات گزينه نظامي را روي ميز قرار ميدادند، آيا فكر ميكنيد آنها در صورت نرسيدن به توافق تهديد خود را عملي ميكردند، بيان ميكند: من فكر ميكنم اين نوع لفاظيها متعلق به گذشته است. منظورم اين است كه در اين قرن بيست و يكم شما نميتوانيد بپذيريد كه اين نوع لفاظيها واقعي باشد. ما معتقديم همه اينها شعارهاي توخالي بودند و ما توجه زيادي به آن نكرديم وحتي امروز نيز به اين شعارها توجه نميكنيم.
نبايد استفاده از زبان تهديد را تنها مختص به دولت دونالد ترامپ دانست، به طوري كه دولت قبلي امريكا كه جماعتي در داخل تلاش ميكردند چهره آن را بزك كنند و به گونهاي براي جامعه جااندازي كنند كه دولت متفاوتتري نسبت به ساير دولتهاست نيز به صورت مستمر از زبان تهديد عليه ايران استفاده كرده است، به عنوان نمونه باراك اوباما تنها چند روز پس از جمعبندي مذاكرات در وين در پاسخ به سؤال خبرنگار نيويورك تايمز كه پرسيد چرا ايرانيها بايد نگران پاسخ نظامي امريكا در صورت نقض توافق هستهاي باشند، ضمن تهديد نظامي ايران گفت: «چون ما ميتوانيم اگر بخواهيم و انتخاب كنيم ارتش آنها را از بين ببريم و من فكر ميكنم آنها آمادگي و ميل من براي اتخاذ اقدام نظامي در جايي كه آن را براي امنيت ملي امريكا مهم بدانم، ديدهاند.»
بر اساس معيار تجربه اثبات شده است – حداقل در طول مذاكرت هستهاي و پس از آن- كه اظهار ضعف و ناتواني در مقابل امريكاييها نه تنها گرهي از مشكلات كشور باز نكرده بلكه توسعه تحريم و تهديدها را به دنبال خواهد داشت و افزون بر اين امريكاييها تلاش خواهند كرد جامعه ايراني را تحقير كنند، به گونهاي كه وندي شرمن در نمونه اشاره شده تلاش ميكند احساس حقارت را در جامعه ايراني شكل دهد.
اينها در حالي است كه در روابط بين دولتها روش سكوت در برابر تهديدات، اقدامي منسوخ شده و دولتهاي تهديد شده نسبت به چنين وضعيتي واكنش همسان نشان ميدهند، چراكه در نظام حقوق بينالملل هم نسبت به چنين رفتارهاي قلدرمآبانهاي واكنش نشان داده است، در بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد چنين تدوين شد: «دولتها در روابط بينالمللي بايد از تهديد يا توسل به زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي دولت ديگر يا به هر طريق ديگري كه عليه اهداف و اصول ملل متحد باشد، خودداري كنند.» در كنوانسيون 1969وين راجع به حقوق معاهدات (مواد 53 و 64) هم ممنوعيت مندرج در بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل متحد قاعده آمره به شمار رفته است.
به غير از ماده 2منشور ملل متحد، ممنوعيت تهديد به زور در روابط بينالمللي، در اين اسناد نيز مقرر شده است: ماده 301كنوانسيون1982ملل متحد در مورد حقوق درياها، ماده 3 معاهده 1979، ماده 1 معاهده بين امريكايي كمك متقابل سال 1947، ماده 1 معاهده بين امريكايي در مورد حل و فصل مسالمتآميز اختلافات سال1948، ماده 1 پيمان بوگوتا (پيمان آتلانتيك شمالي) سال 1949، ماده 1 پيمان ورشو سال 1955، ماده 2 منشور سازمان كنفرانس اسلامي سال 1972، ماده2 سازمان همكاري شانگهاي سال 2002 و پاراگراف هفتم مقدمه اساسنامه ديوان بينالمللي كيفري سال 1998 معروف به اساسنامه رُم نيز ممنوعيت اصل مورد اشاره را هر چند با ادبياتي متفاوتتر مورد تأكيد قرار داده است.
بديهي است هدف غايي بند 4 ماده 2 از منشور ملل متحد مبني بر «ممنوعيت توسل به زور و تهديد» ماهيتي جامع و جهانشمول داشته و جامعه بينالملل و دولتها پذيرفتهاند، چنين قاعدهاي تخلفناپذير بوده و تخطي از آن ميتواند مسئوليت كيفري به همراه داشته باشد.