کد خبر: 873197
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
پسر دانشجويي كه متهم است يكي از بستگانش را در پاساژ حضرتي به گمان ارتباط پنهاني با زن برادرش به قتل رسانده است، آخرين جزئيات حادثه را شرح داد.

پسر دانشجويي كه متهم است يكي از بستگانش را در پاساژ حضرتي به گمان ارتباط پنهاني با زن برادرش به قتل رسانده است، آخرين جزئيات حادثه را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، متهم كه مرد 23 ساله‌اي به نام حميد است ساعت 6 صبح روز سه‌شنبه بيست و هشتم شهريورماه پسر 21 ساله‌اي به نام اردشير را با ضربات چاقو در انبار كفش پاساژ حضرتي حوالي مولوي به قتل رساند و از محل گريخت. در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، مأموران دريافتند قاتل خودش را به مأموران پليس تسليم كرده است. متهم در نخستين بازجويي‌ها مقابل قاضي سجاد منافي‌آذر، بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران با اعتراف به قتل ادعا كرد كه مقتول به همسر برادرش نظر داشته است و به همين دليل او را به قتل رسانده است. صبح روز چهارشنبه متهم براي ادامه بازجويي به دادسراي امور جنايي منتقل شد. وي با اظهار پشيماني به قتل اعتراف كرد و ماجراي حادثه را شرح داد.

گفتوگو با متهم

اهل كجايي؟

همراه خانوادهام در يكي از شهرهاي غربي كشور زندگي ميكنم.

تهران چه كار ميكردي؟

من دانشجوي دانشگاه تربيت معلم يكي از دانشگاههاي اطراف تهران بودم. امسال درسم تمام شد، اما چند روز قبل براي كارهاي مدركم به تهران آمدم كه اين اتفاق افتاد.

مقتول از بستگان شما بود؟

بله. علاوه بر آن، دوست صميمي هم بوديم.

گفته بودي كه به همسر برادرت نظر داشته، از كجا فهميدي؟

دو هفته قبل متوجه ارتباط آنها شدم.

چطوري؟

دو هفته قبل عروسي دعوت بوديم و من و مقتول همراه خانواده برادرم در حال رفتن به عروسي بوديم كه متوجه شدم مقتول به همسر برادرم پيامك داد. من بين مقتول و همسرم برادرم در صندلي عقب خودرو نشسته بودم كه متوجه پيامكهاي آنها شدم. همان لحظه تصميم گرفتم او را تنبيه كنم.

چرا شما تصميم گرفتي؟

اول اينكه من باعث شدم پاي او به خانه ما باز شود و به همين دليل عذاب وجدان داشتم و از برادرم خجالت ميكشيدم. از طرفي هم برادرم متوجه شده بود و حتي با مقتول هم درگير شد، اما دوست نداشتم برادرم درگير اين حادثه شود.

به خانواده همسر برادرت هم موضوع را گفته بودي؟

بله. پس از درگيري برادرم با مقتول همسرش از خانه قهر كرد و به خانه پدرش رفت كه پدرش هم او را به شدت كتك زده بود.

چرا تصميم نگرفتي همسر برادرت را تنبيه كني؟

ابتدا تصميم داشتم، اما به خاطر بچه سهسالهاش پشيمان شدم.

بعد از اين تصميم به قتل اردشيرگرفتي؟

نه. من قصد قتل نداشتم، اما اين اتفاق افتاد.

درباره روز حادثه توضيح بده؟

آن روز به انبار كفش محل كار مقتول رفتم تا كفشها و لباسهايم را بردارم و به شهرستان بروم كه تصميم گرفتم او را تنبيه كنم. يك لحظه صحنه پيامكهاي او در ذهنم مرور شد. اردشير روي پايه كولر نشسته بود كه با چاقو به او حمله كردم و چند ضربه زدم. بعد هم از آنجا فرار كردم و ساعتي داخل خيابانها پرسه زدم تا اينكه تصميم گرفتم خودم را به پليس معرفي كنم.

چرا از تهران فرار نكردي؟

مقتول دوست صميمي من بود. واقعيتش پشيمان شدم و عذاب وجدان گرفتم.

حرف آخر؟

من ورزشكارم و مدتي كشتي كار كردهام و اهل درگيري نيستم، اما يك لحظه عصبانيت اين حادثه را رقم زد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار