نويسنده: مريم احمدي
در حالي که کارشناسان تخريب پوشش گياهي و جنگلي و فرسايش خاک و ساخت و سازهاي غيراصولي در مسير عبور سيلاب و همچنين سازه ها و پل هاي احداثي روي رودخانه ها را از جمله عوامل مهم بروز سيلاب هاي اخير استان گلستان عنوان مي کنند برخي مسئولان
اخيرا مدعي شده اند تنها راه نجات گلستان از سيل، احداث سدهاي بيشتر است! سازه هايي که بيش از نيم قرن است درتمام دنيا به عنوان عامل اصلي تغییر زیستگاههای آبی و اکوسیستمهای کناررودخانهای و نابودگر محيط زيست شمرده مي شود!
طي روزهاي اخيرو در پي بروز چند سيلاب در قسمت هاي مختلف استان گلستان در فصل تابستان معاون شرکت آب منطقهای گلستان اعلام کرد: کنترل سیل در استان گلستان نیازمند احداث سد است! سید محسن حسینی با بيان اينکه ساخت سد در استان گلستان به ویژه برای کنترل سیلابهای بهاره و تابستانه ضروری است افزود: زمانی که بارش بیش از حد معمول متداول باشد امکان وقوع سیل بسیار بالا است و در استان گلستان سیلها معمولا به دو بخش بهاره و تابستانه تقسیم میشوند. بنا به گفته حسيني در بارشهای بهاره مدت زمان بارش طولانی و مقدار بارش کم است و گاهاً با ذوب برف نیز همراه میشود اما سیلهای تابستان به علت شدت زیاد و مدت کم خسارات بیشتری به بار میآورد!
اين در حالي است که گزارشات اداره کل هواشناسي استان گلستان ميزان بارش هاي اين استان از اول مهر95 تا 26 شهریور96 را تنها 386 ميليمتر عنوان کرده که از کاهش 37 درصدي بارش ها نسبت به مدت مشابه سال آبی قبل حکايت مي کند. همچنین ميزان رواناب هاي رودخانه هاي استان هم نسبت به سال گذشته با کاهش60 تا 80 درصدی روبرو شده اند. وضعيتي که گلستان را دردسته چهار استان نخست کشور در بحث بحران آب و خشکسالی جا مي دهد وبا استناد به نقشه های ماهواره ای پدیده نشان ميدهد خشکسالی مهمان 30 سال آینده گلستان خواهد بود! در چنين شرايطي نه تنها بهره برداري از 13 سد مخزني در دست اجراي استان توجيه ندارد بلکه با توجه به افت شديد ذخيره و ظرفيت سدهاي موجود نيز جز هدر رفت پول و اسيب هاي زيست محيطي بيشتر نتيجه اي نخواهد داشت.
احداث سد در شرايط خشکسالي !
در حال حاضر 14 سد مخزنی با ظرفیت ذخیره سازی300 میلیون مترمکعب برای مهار سیلاب، تامین آب آشامیدنی و کشاورزی در استان احداث و در دست بهره برداری است!
سدهايي که بنا به گفته مدیرعامل شرکت سهامی آب منطقه ای گلستان بيش از 90 دردصد ظرفيت انها خالي است و تنها یک دهم ظرفیت سدهای گلستان آب دارد! علی نظری در اين خصوص مي گويد: اکنون 30 میلیون مترمکعب از ظرفیت حدود 300 میلیون مترمکعبی سدهای استان پرآب است.با اين وجود نظري معتقد است همچنان اين استان نیاز به ساخت سد دارد و در این رابطه موافقت جذب 92.2 میلیون یورو معادل سه هزار و 800 میلیارد ریال از بانک توسعه اسلامی برای ساخت سد قره چای و زرین گل گلستان اخذ شده است و با این اعتبار طی 5 سال شبکه های پایاب سد قره سو و زرین گل به صورت مدرن اجرا می شود.نظری با بیان اینکه گلستان در شرایط نرمال یک میلیارد و 250 میلیون متر مکعب آب سطحی دارد، گفت: تاکنون 72 درصد از آب های سطحی استان از طریق سد سازی و آب بند مهار شده است. در شرايطي که کارشناسان وقوع سيلاب هاي اخيراستان گلستان را معلول کاهلي مسئولان استان براي مقابله با تخريب پوشش هاي گياهي و برداشت بي رويه از نواحي جنگلي و درختان کنهسال اين خطه عنوان مي کنند و همچنين گزارشات مستند از کم ابي و خالي بودن ظرفيت سدها در شرايط کم آبي دلالت مي کند ساخت سدهاي بيشتر اقدامي غير فني، فاقد توجيه و غيرمنطقي به نظر مي رسد.
سد، عامل اصلي افت منابع اب زيرزميني
جداي از بي توجهي به عوامل اصلي بروز سيلاب هاي دهه هاي اخير استان گلستان، ناديده گرفتن اثرات مخرب سدهاي متعدد و فاقد توجيه که زيستگاه هاي ابي ، اکوسيستم رودخانه اي ، منابع زير زميني اب و خاک استان را مورد تهديد قرار داده مقوله اي است که اهمال کاري و اقدامات غير کارشناسي مسئولان گلستان براي مقابله با سيلاب ها را بيش از پيش نمايان مي سازد. پيشنهاد احداث سد بيشتر در گلستان در حالي به عنوان يک راهکار از سوي مسئولان عنوان مي شود که اين مقوله در بسياري از کشورهاي دنيا منسوخ شده تهديدي براي محيط زيست به حساب مي ايد. نظرات پروفسور علی یخکشی فارغالتحصیل رشته مدیریت منابع طبیعی از دانشگاه ژرژ آگوست در اين خصوص قابل تامل است . يخکشي معتقد است: در مناطقی که ما شاهد سدسازی هستیم، پوشش گیاهی با ریشه کمعمق رشد نمیکند و زمین رفتهرفته عریان میشود و در نهایت هم مجال برای فرسایش اعم از بادی و آبی مهیا میشود. مجموع این عوامل دست به دست هم میدهد و باعث میشود که باغدار و کشاورز هر کدام به نوبه خود چاههای عمیقتر در زمینهایشان حفر میکنند و بالطبع سطح آب زیرزمینی را باز هم پایینتر میبرند. نتیجه اینکار هم که امروز کم و بیش بر همه مشخص است: بیابانزایی و شکلگیری چشمههای گرد و غبار است. اینکه ما سد را در جایی بزنیم که ارزیابی زیستمحیطی نشده یا اگر هم ارزیابی شده صرفاً به منظور توجیه بوده، حتماً مشکلساز خواهد بود.