ع. م
تفاوتي كه در نوع تعامل با مقوله شروع جنگ در ايران و عراق وجود دارد، عبرتهاي زيادي را براي ما در پي دارد. عراق از قبل خودش را براي جنگي تمامعيار آماده كرده بود اما در ايران كسي كوچكترين كاري براي تقويت مرزها انجام نميداد و حتي در برابر افزايش توان قواي نظامي ارتش بعث، در اين سو عدهاي شعار انحلال ارتش را سرميدادند. آنتوني كردزمن در كتاب خود تحت عنوان «درسهاي نبرد جنگ ايران و عراق» از تشديد تجهيز ارتش عراق در سالهاي منتهي به شروع جنگ مينويسد. نظير چنين گزارشي در كتاب ابوغزاله وزير دفاع پيشين مصر منتشر شده و وي نيز از تجهيز روزافزون ارتش عراق پيش از شروع جنگ تحميلي ميگويد.
قراردادهاي نظامي عراق در حالي با كشورهايي مثل فرانسه و شوروي به امضا ميرسيد كه در اين سو عدهاي شعار انحلال ارتش يا تشكيل ارتش بيطبقه توحيدي را سرميدادند. يا طرز فكري ميگفت علاوه بر فسخ يكطرفه قرارداد خريد جنگندههاي اف 16، ما حتي بايد جنگندههاي تازه تحويل گرفته شده اف 14 را نيز پس بدهيم تا با پول به دست آمده به فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي بپردازيم!
مقارن با شروع جنگ در داخل كشور آنقدر آشوبهاي سياسي وجود داشت كه كشورمان ماهها قبل و ماهها بعد از شروع جنگ از وجود وزير خارجه بيبهره بود چراكه اختلافات موجود بين رئيسجمهور وقت و مجلس شوراي اسلامي باعث ميشد وزراي پيشنهادي رأي اعتماد نياورند و سكان سياستهاي خارجي كشورمان در دوران پرالتهاب شروع جنگ، بيناخدا بماند.
چنين شرايطي باعث ميشد نگاه به جنگ در دو سوي مرزها كاملاً متفاوت باشد. در اين سو و آن سو دو كشوري وجود داشتند كه ظرفيتها و قابليتهاي يكي از ديگري بسيار بيشتر بود. ايران هم به لحاظ جمعيتي و هم به لحاظ وسعت سرزمين، برتريهاي قابل توجهي نسبت به عراق داشت.
همچنين شور انقلابي در ايران باعث شده بود هر كشوري جرأت رؤياي حمله به ايران را نداشته باشد اما برعكس، آن كشوري كه وسعت و جمعيت كمتري داشت، اقدام به حمله پيشدستانه كرد چراكه مديريت منابع و عوامل قدرت در ايران به دليل دعواهاي سياسي و خيانتهايي كه از سوي برخي سياسيون ميشد، باعث از كار افتادن تمامي مؤلفههاي قدرت ميشدند.
مجموع چنين شرايطي به صدام آنقدر جرأت ميداد كه به اعراب قول يك جنگ آسان و سريع را بدهد و بگويد: «جنگ با ايران همانند زنگ تفريح است.»
جنگي كه وي انتظار داشت در عرض شش روز با پيروزي قاطع او به اتمام برسد. هرچند سرنوشت جنگ برعكس آن چيزي شد كه صدام تصورش را ميكرد، اما بايد يادمان باشد تاريخ بزرگترين معلم انسانهاست و بايد هميشه يادمان باشد دنياي آينده شايد دنياي گفتمانها باشد، اما هيچ گفتماني بدون پشتوانهاي از قدرت نظامي پايدار و پاينده نخواهد ماند.