کد خبر: 873005
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
قتل همسر برادر و دختربچه 4 ساله‌اش به خاطر بدگماني
بي‌اعتمادي به ساختار قانوني، بسياري از اين حادثه‌هاي خونين را رقم مي‌زند

مردي ميانسال كه به ارتباط همسر برادرش با مردي غريبه مظنون شده بود، شبانه قدم به خانه برادرش گذاشت و حادثهاي خونين را رقم زد. در جريان حادثه خونين همسر برادرش و دختر چهارساله وي را به قتل رسانده و دختر 11 سالهاش هم مجروح و روانه بيمارستان شد.

به گزارش خبرنگار ما، دقايقي از ساعت 4 بامداد روز سهشنبه، 28شهريور ماه گذشته است. اهالي كوچه محتشم در خيابان آيت اللهطالقاني حوالي پاسگاه نعمتآباد همگي در خواب هستند. مرد ميانسال در حالي كه كت مشكي بلندي پوشيده و دستكش در دست و كلاهي به سر دارد به آرامي وارد كوچه ميشود. مرد مشكي پوش دركمال خونسردي با كليدي كه دارد، در ساختمان شماره 12 را باز ميكند و به طبقه سوم ميرود. لحظاتي بعد صداي دلخراشي در كوچه طنين انداز ميشود. صداي زن جواني كه ميگويد: نكش و صداي دختري كه به عمويش التماس ميكند: عمو اكبر نزن. لحظاتي بعد همه چيز دوباره آرام ميشود و مرد مشكيپوش به آرامي از ساختمان شماره12 بيرون ميرود و در تاريكي كوچه گم ميشود. چند نفر از همسايهها پس از شنيدن صداي زن همسايه از خانههايشان بيرون ميآيند، اما ديگر صدايي به گوششان نميرسد و دوباره به رختخوابشان باز ميگردند. آنها غروب روز سهشنبه وقتي متوجه ميشوند از دو دختر خردسال همسايه خبري نيست به صداي دلخراشي كه نيمهشب شنيدهاند فكر ميكنند و سپس به پليس اطلاع ميدهند. دقايقي بعد در حالي كه ساعت از 8شب هم گذشته تيمي از مأموران كلانتري 152 خانيآباد راهي محل حادثه ميشوند. مأموران در طبقه سوم ساختمان با صحنه هولناكي روبهرو ميشوند. آنها داخل پذيرايي با جسد زن جوان و دختر چهار‌‌سالهاش روبهرو ميشوند كه با ضربات متعدد چاقو به كام مرگ رفتهاند. كمي آن طرفتر پيكر خونين دختر 11 سالهاي روي زمين افتاده است. دختر زخمي با كلمات بريده ميگويد كه عمو اكبر با چاقو ما را زخمي كرد.

حضور تيم جنايي در قتلگاه زن جوان و دختر خردسالش

مأموران پليس همزمان با انتقال پيكر دختر 11 ساله به بيمارستان ضيائيان، موضوع حادثه را به قاضي محسن مدير روستا، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي خبر ميدهند. دقايقي بعد بازپرس همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پاي در قتلگاه زن جوان و دخترش گذاشتند. بررسيها و گفتههاي همسايهها حكايت از اين داشت عموي خانواده بامداد روز سهشنبه دست به اين جنايت هولناك زده است. همچنين مشخص شد آذين 11ساله كه در اين حادثه به شدت زخمي شده هنگام انتقال به بيمارستان به خالهاش گفته كه عمو اكبر كه صورتش را پوشانده بود با چاقو به مادرم حمله كرد و وقتي او را گرفتم، شال روي صورتش كنار رفت و عمو اكبر را شناختم. بررسيهاي محل حادثه نشان داد در اين حادثه شببو 29 ساله با حدود 20 ضربه چاقو به بدنش به قتل رسيده و دخترش آيلين هم با يك ضربه چاقو به گلويش فوت كرده و آذين هم با ضربات متعدد چاقو راهي بيمارستان شده است. همسايه طبقه اول محل حادثه به مأموران گفت: بامداد صدايي از طبقه سوم به گوشم رسيد، اما ناگهان قطع شد و ديگر توجهي به آن نكردم تا اينكه دخترم به من گفت از صبح آذين و آيلين را نديده است، به همين دليل نگران شدم و موضوع را به پليس و آتشنشاني خبر دادم.

قاتل به صحنه جنايت باز ميگردد

در حالي كه تحقيقات در محل حادثه ادامه داشت به قاضي مدير روستا خبر دادند اكبر به محل حادثه بازگشته است. بدين ترتيب اكبر به عنوان مظنون قتل بازداشت شد. متهم در بازجوييهاي ابتدايي در حالي كه گريه ميكرد، قتل زن برادر و دخترش را انكار كرد، اما در بازجوييهاي بعدي به قتل اعتراف كرد.

صبح ديروز متهم براي بازجويي به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد. وي مقابل قاضي مدير روستا به قتل شب بو، آيلين و زخمي كردن آذين اعتراف كرد.

گفتوگو با متهم

خودت را معرفي كن؟

اكبر هستم 55 سال سن دارم و اهل شهرستان قروه استان كردستان هستم.

تهران چه كار ميكني؟

14 سال قبل به تهران آمدم و با نيسانم در ميدان ترهبار باركشي ميكردم.

برادرت چه كاره بود؟

برادرم در ميدان ترهبار با يكي از دوستانش غرفه اجاره كرده بود و ميوه ميفروخت.

متأهلي؟

بله. سه دختر و سه پسر دارم، اما همسرم شهرستان است.

خانه برادرت زندگي ميكردي؟

نه. خانه اجارهاي داشتم و بعضي وقتها خانه دخترم يا پسرم ميرفتم. آنها تهران زندگي ميكنند.

چه شد كه همسر برادرت و فرزندانش را به قتل رساندي و زخمي كردي؟

همسر برادرم با مرد غريبهاي به نام طالب در ارتباط بود، به همين دليل تصميم داشتم، او و مرد غريبه را بكشم.

شما چطور متوجه ارتباط آنها شده بودي؟

برادرم معتاد است و طالب هم كه قبلاً غرفهدار بوده و پول زيادي دارد مدتي است با برادرم ارتباط دارد. او به برادرم كمك مالي ميكند و حتي به او كمك كرده بود تا غرفهاي اجاره كند. طالب مدتي است با همسرش قهر كرده و در خانه برادرم زندگي ميكند. در واقع طبقه دوم و سوم ساختمان شماره 12 را او براي برادرم اجاره كرده است و مقداري از اثاثيهاش هم در همان ساختمان است. من مدتي بود متوجه ارتباط پنهاني او با همسرم برادرم شده بودم. برادرم معتاد بود، اصلاً به حرفهاي من توجهي نميكرد. حتي به برادر ديگرم و بعضي از بستگان گفته بودم، اما كسي به حرفهاي من توجهي نميكرد.

چطور متوجه شدي؟

اواخر فروردين بود كه به برادر ديگرم در شهرستان موضوع را اطلاع دادم. او به تهران آمد و يك شب در خانه برادرم ماند، اما آن شب همسر برادرم و دو دخترش در خانه نمانده بودند. همان شب من كليد برادرم را مخفيانه برداشتم و از روي آن كليد تهيه كردم. 40روز پيش نيمهشب با كليدي كه داشتم مخفيانه وارد خانه برادرم شدم، متوجه حضور مرد غريبه در خانه برادرم شدم و همان شب تصميم به قتل آنها گرفتم.

چرا آيلين را كشتي و آذين را زخمي كردي؟

من قصد كشتن آنها را نداشتم و اتفاقي بود. به همين دليل هم وقتي آيلين بيگناه كشته شد، در تهران ماندم تا در فرصت مناسب خودم را به پليس معرفي كنم.

چرا فرصت مناسب؟

من قصد داشتم مرد غريبه را هم بكشم. او همه زندگي ما را نابود كرد و آبروي ما را به باد داد. چندبار براي کشتن او نقشه کشيدم، اما هربار نقشهام ناکام ماند.

پس چرا اول به سراغ او نرفتي؟

آن شب خودروی طالب جلوي خانه آنها پارك بود و من فكر كردم او در خانه است، به همين دليل تصميم گرفتم آنها را به قتل برسانم، اما وقتي وارد خانه شدم، او نبود.

بعد چه شد؟

بالاي سر شببو رفتم و با چاقو به دستش زدم و از او خواستم سكوت كند. ميخواستم او را تهديد كنم که به ارتباط پنهانياش پايان دهد، اما او شروع به داد و فرياد كرد. با چاقو او را زدم. چاقو را كه از بدن شببو كشيدم، به گلوي آيلين كه در نزديكي ما بود، برخورد كرد و او را كشت. آذين از خواب بيدار شده بود و مرا گرفته بود كه با چاقو چند ضربه به دستش زدم تا مرا رها كند.

بعد از حادثه چه كار كردي؟

ابتدا كمي گريه كردم و بعد به ميدان بار رفتم. چاقو، كت و كلاهم را در سطل زبالهاي انداختم و بعد بار ميوهاي را براي مغازهاي بردم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار