ما وقتي ميگوييم پيشرفت، نبايد توسعه به مفهوم رايج غربي تداعي بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سياسي و جهاني و بينالمللي حرف رايجي است. ممكن است پيشرفتي كه ما ميگوييم، با آنچه امروز از مفهوم توسعه در دنيا فهميده ميشود، وجوه مشتركي داشته باشد - كه حتماً دارد - اما در نظام واژگاني ما، كلمه پيشرفت معناي خاص خودش را داشته باشد كه با توسعه در نظام واژگاني امروز غرب، نبايستي اشتباه بشود. آنچه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه غربي - با همان مختصات و با همان شاخصها - نيست.
غربيها يك تاكتيك زيركانه تبليغاتي را در طول سالهاي متمادي اجرا كردند و آن اين است كه كشورهاي جهان را تقسيم كردند به توسعهيافته، در حال توسعه و توسعهنيافته. خب، در وهله اول انسان خيال ميكند توسعهيافته يعني آن كشوري كه از فناوري و دانش پيشرفتهاي برخوردار است، توسعهنيافته و در حال توسعه هم به همين نسبت؛ در حالي كه قضيه اين نيست. عنوان توسعهيافته - و آن دو عنوان ديگري كه پشت سرش ميآيد، يعني در حال توسعه و توسعهنيافته - يك بارِ ارزشي و يك جنبه ارزشگذاري همراه خودش دارد. در حقيقت وقتي ميگويند كشور توسعهيافته، يعني كشور غربي! با همه خصوصياتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگيري سياسياش؛ اين توسعهيافته است. در حال توسعه يعني كشوري كه در حال غربي شدن است؛ توسعهنيافته يعني كشوري كه غربي نشده و در حال غربي شدن هم نيست. اين جوري ميخواهند معنا كنند. در واقع در فرهنگ امروز غربي، تشويق كشورها به توسعه، تشويق كشورها به غربي شدن است! اين را بايد توجه داشته باشيد.
بيانات رهبر معظم انقلاب، 88/2/27