معصومه طاهري
حجتالاسلام ابوالفضل امامي ميبدي داراي دكتري روابط بينالملل سياسي 12 سالی ميشود که برای تبليغ در رم سكونت دارد و به عنوان روحاني مركز اسلامي «امام مهدي» تنها مركز شيعيان بومي در ايتاليا مشغول به كار است؛ مركزي كه داراي جايگاه و اعتبار ويژهاي نزد دولت ايتالياست، براي همين عوامل مركز امام مهدي جلسات مستمري به صورت ساليانه يا فصلي با وزير اين كشور برگزار ميكنند و درباره مسائل مختلف مربوط به اسلام و مسلمانان در ايتاليا و اروپا با هم گفتوگو دارند. فرصتي دست داد تا با دكتر امامي در سفر كوتاهي كه به ايران داشتند گفتوگو داشته باشيم:
چرا براي فعاليت تبليغي ايتاليا را انتخاب كرديد؟اول اينكه وظيفه ديني و كاري من فعاليت تبليغي است؛ در اين كسوت آمدهام تا دين اسلام را تبليغ و معرفي كنم؛ البته اين را هم بگويم براي زندگي و كار علمي ترجيح ميدادم در ايران بمانم اما با توجه به وضعيت همسرم كه تازه مسلمان ايتاليايي است و رفت و آمدهاي زيادي به ايتاليا داشتيم تا خانواده خود را ببيند ناگزير شديم در ايتاليا ساكن شويم و به عنوان روحاني و مبلغ در مركز «امام مهدي» تا به امروز مشغول به كار شدم، اما مسئلهاي كه اشتياق من را براي كار در اين مركز بيشتر كرد آن است كه بستر اصلي كار اين مركز، بوميهاي ايتاليايي است كه به اسلام مشرف شدهاند؛ اتفاقي كه شايد كمتر براي مبلغان خارج از كشور رخ ميدهد اينجا از طريق مركز اسلامي امام مهدي با عميقترين لايههاي اجتماعي و سياسي ايتاليا ارتباط و همكاريهاي زيادي ميشود.
با وجود غناي محتوايي، فعاليتهاي تبليغي بينالمللي كمي داريم؛ درحاليكه وهابيت خيلي پيشتازي ميكند. با توجه به اين مسئله ايتالياييها چقدراسلام حقيقي و تشيع را ميشناسند؟آن چيزي كه متوجه هستم تشيع از زمان انقلاب اسلامي ايران رشد زيادي در جهان داشت، اما نه رشد نفري و فردي، بلكه رشد فضايي. رشد نفري به اين معناست كه شما يك قبيلهاي را مسلمان كنيد ولي رشد فضايي يعني فضاي جهاني را در اختيار بگيريد. وهابيت هيچگاه موفق به رشد فضايي نشد. زماني كمونيسم يا ليبراليسم هم به اين موفقيت رسيدند و طيف زيادي را همراه كردند، اما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به نظر من قدرت اسلام شروع شد. صدور انقلاب در زمان جنگ با وجود مظلوميت زيادي كه داشتيم صورت گرفت اما در زمان سازندگي با افت زيادي مواجه بوديم و تنها در حوزههاي خاص اين مسئله را دنبال كرديم. اين شد كه فرقههاي ضالهاي چون وهابيت خود را به عنوان اسلام معرفي كرد.
اخيراً مقام معظم رهبري نامهاي براي جوانان اروپايي نوشتهاند؛ اين نامه چه بازتابهايي داشته است؟ نوشتن نامه توسط ايشان كار بزرگي است يعني همان فتح فضاي بينالمللي. اين مسئله شبيه آن است كه در اتوبوسي دو نفر با صداي بلند حرف بزنند و فضاي اتوبوس را در دست بگيرند به طوري كه ديگر مسافران ناخواسته متأثر از صداي آنها قرار گيرند. اصولاً در اختيار داشتن فضا مهم است چون اگر فضا را در اختيار نداشته باشيم بايد تك تك افراد را در اختيار بگيريم كه كار بسيار سختي است حتي بيشتر مواقع بهخصوص در اروپا پيامدهاي منفي دارد و اسلامهراسي و شيعههراسي ميآورد و باعث محدوديت ميشود. نامه مقام معظم رهبري شبيه به همان دو نفري است كه در اتوبوس بلند حرف ميزنند. در بحث تبليغ و اثرگذاري نبايد به دنبال تك تك افراد باشيم؛ اگر درعرصه بينالملل باشيم با اين شيوه موفق هستيم؛ به نظرم هدف رهبر معظم انقلاب هم همين بود تا فضا را متأثر كنند؛ از طرفي انتشار نامه نشان داد كه ما در وضعيتي هستيم كه نياز داريم شبكه عصبي بدنه جهان را بازسازي كنيم و اين همان شبكه ارتباطي است.
شما در ايتاليا چه كرديد؟ در ايتاليا نامه مقام معظم رهبري را به صورت كتاب ترجمه و منتشر كرديم. كتاب شرح نامه در اندازه كوتاه و بياني ساده با استقبال زيادي مواجه شد و به چاپ دوم هم رسيد. فتح فضا خيلي مهم است كه نامه ولي امر مسلمين به همراه داشت.
تأثيرات را چطور ديديد؟ همانطور كه گفتم تأثيرات فتح فضا خيلي اهميت دارد؛ اولين تأثير مهمش اين بوده كه باعث شده تا جبهه برنامهريزي دشمن با رويكرد تهاجمي در خيلي از زمينهها به لاك دفاعي كشيده شدند و انديشمندان آن جريان خلع سلاح شدند. در واقع به نوعي نامه مقام معظم رهبري دست آنها را خالي كرد و بست به صورتي كه نتوانستند فضاي علمي و گفتوگوهاي درست و منطقي را ميدانداري كنند. بعد از نامه حضرت آقا اين ميدانداري برايشان سخت شده درعين حال، جريانهايي كه پيش از اين داشتيم دوباره جان گرفتند و به تكاپو افتادند و احيا شدند؛ اين نكته مهمي است.
شما تجربه حضور در تلويزيون و رسانههاي ايتاليا را هم داريد؟بله. برنامهاي با ضبط تلويزيوني و مستندي درباره سواد و شناخت تمدن اسلامي؛ مثلاً اينكه يك اروپايي وقتي به ايران سفر ميكند نميتواند راحت نمادهاي تمدني ابنيه تاريخي اسلامي ما را بشناسد برنامه مستندي هم درباره شيخ نمر بود كه بعد از شهادت ايشان در بخش چند رسانهاي سايتها منتشر شد.
نهضت ترجمه در نشر تفكر انقلاب و تشيع مؤثراست در اين رابطه يكسري مؤسسههايي هم راهاندازي شده است مانند مؤسسه آثار شهيد مطهري يا حفظ آثار امام خميني؛ به نظر شما اين مؤسسهها در ايتاليا چقدر تأثيرگذار بوده و آيا خروجي هم داشتهاند؟ تأسفآور است كه بگويم ما در مركز اسلامي رم كتاب داريم، ولي كتابخوان نداريم يا با افرادي مواجه هستيم كه كتاب ميخوانند ولي امكان ارتباط با آنها نيست. بهنظرم چاپ و نشر كتاب گام بعدي است. ما به گامهاي مقدماتي نياز داريم تا به نتيجه برسيم. ذائقه غربيها تصويري شده است و كمتر نوشتاري هستند؛ بنابراين بايد اولويتها را درنظر گرفت فيلم و كارتون حلقههاي واسط گمشده است. اگر هدف ارتباطگيري با بدنه مردم است در اين مدت خيلي كم سراغ كتاب آمدهاند. من بيشتر مايل هستم تا كتابهايي درباره انقلاب اسلامي آنجا توزيع شود. يا نامه مقام معظم رهبري خريداران بيشتري دارد؛ اين يك الگوي خوب است. بايد كتابهايي درباره ولايت فقيه، انقلاب اسلامي و... به صورتي كوتاه و ساده منتشر نمود؛ يعني مسائل استراتژيك و بهروز را به زباني قابل فهم نوشت و ترجمه كرد.
به نظر شما اگر انتشارات مشهور ايتاليايي اين كتابها را چاپ كنند يا در چاپ مشاركت داشته باشند آيا در جذب مخاطب مؤثرتر نيست؟ قطعاً همين طوراست؛ بهخاطر همين مؤسسه المهدي برخي كتابها را با كمك انتشارات مشهور ايتاليايي براي ما چاپ ميكند يا شيعيان ايتاليايي خودشان به صورت خودجوش كتابهايي را منتشر ميكنند ولي آييننامهاي تصويب نشده كه چه كتابهايي منتشر شود لذا كار مطالعاتي جامع و كاملي نياز دارد تا بدانند چه كتابهايي چه زماني و چطور چاپ و توزيع شود اينها مهم است.
وضعيت ايرانيان در ايتاليا چطور است؟ ايرانيان رها و بهحال خود هستند چون نقص جدي در ساختار سفارت و رايزن فرهنگي وجود دارد باعث شده تا ايرانيان رها باشند. آنها از نخبههاي فرهنگي اطلاع جزئي دارند، كه اين خوب نيست. ارتباطگيري، جلسه و نشستي بين ايرانيان و سفارت ايران وجود ندارد كه به نظرم اين يك نقص ساختاري است. اگر ايرانيها همديگر را نبينند و در ايتاليا و فرهنگ آن هضم و جذب بشوند مشكلات زيادي خواهند داشت.
به نظر شما براي معرفي ايران در كشوري مثل ايتاليا چه بايد كرد؟ بايد گروه هدف را بشناسيم و با بررسي آن اقدام كنيم. اگر تنها گروه هدف ايتاليا باشد هيچگاه موفق نميشويم زيرا هدف خيلي از كشورها است كه از ما هم قويتر هستند؛ بنابراين بايد ديد كجاي ايتاليا مستعدتر است. ما در ايتاليا ميتوانيم جزيرههايي را پيدا كنيم يعني مخاطبان جزيرهاي داشته باشيم. اول ايتاليا و بعد ايران معرفي شود. ما بايد بتوانيم بخش زيادي از ايتالياييها كه دچار سردرگمي هستند همچنين افرادي كه گرفتار زندگي غربي امريكايي شدهاند را از هم تفكيك و شناسايي كنيم و براي هركدام برنامه داشته باشيم و فرهنگ انقلاب اسلامي و شخص رهبري و انديشههاي ايشان را به آنها برسانيم.