فاطمه شيباني
بازار دارد پوست مياندازد. كافي است كمي سر بچرخانيد و مشاغلي را ببينيد كه در آن زنان به سرعت سهم بازار را تصاحب ميكنند. اين اتفاق از مظاهر زندگي جديد است كه ما ايرانيها وارد دالانهاي تودرتويش شدهايم. ديگر ديدن زنهايي كه اول صبح مردان را به مقصدهايشان ميرسانند چيز عجيبي نيست. زنهايي كه به خاطر طلاق يا از دست دادن همسران خود يا هر دليل ديگري در اين خيابانهاي شلوغ و پرترافيك ويرانگر، پشت تاكسيها نشستهاند. زناني كه در بازارچههاي فصلي مشغولند، زناني كه كافهداري ميكنند، زناني كه مسكن، ملك و خانه و آپارتمان خريد و فروش ميكنند و حق كميسيون ميگيرند. اينها بخشي از آن چيزي است كه در پوستاندازي بازارهاي ما ميتوان به عينه ديد، حتي اگر بپذيريم برخي از اين مشاغل با روحيات زنان سازگار نيست اما افزايش ضريب نفوذ اين مشاغل در جامعه خبر از تحولي در مناسبات اجتماعي ما ميدهد. آنچه در ادامه ميآيد نگاهي به فعاليت بانوان در بنگاههاي مسكن تهران است كه همگام با كسب و كار اينترنتي و مجازي رونق گرفته است. زنهايي كه پروانه ميگيرند، اما نه پروانههاي شاعرانه در دل طبيعت، بلكه پروانه كسب و كار در زمينه خريد و فروش ملك و مسكن!
معاملات مسكن، از مردانههاي ديروز تا زنانههاي امروز
آژانس مسكن يا مشاور املاك يا همان بنگاه سنههاي گذشته امروز همان قدر كه در سطح عنوان دچار تغييرات شده در سطح شكل و شمايل و نوع كسب و كار نيز تغييراتي را به خود ديده كه شايد پيشتر كسي تصورش را هم نميكرد. پيشترها اگر قرار بود خانهاي، ملكي و زميني معامله شود، مرد خانواده ميرفت به مردان محله ميگفت و مردان محله به يك يا نهايتاً چند مرد ديگر كه آمار تمام ملك و املاك محل را داشتند و مرد خانواده را به آنها وصل ميكردند و او به بنگاه ميرفت و كار را با كمك و دخل و تصرف يك مرد از همان مردان كه اصطلاحاً به «بنگاهين» يا «بنگاهدار» مشهور بود، انجام ميداد و خلاص. بنگاه جايي بود كه نه ملك و املاك كه خيلي كارها در آن انجام ميشد و محل واسطهگري خيلي كارها بود حتي در بنگاههاي قديم دختر و پسر را عروس و داماد ميكردند.
در سير تحولات از سنت به مدرنيته اما بنگاههاي معاملهگري هم از قافله عقب نماندند و به شكلهاي امروزيتر درآمدند.تغييرات در بنگاهها از اسم و ظاهر شروع شد و رسيد به جاهاي ديگر. جاهايي كه معاملات تحت عنوان شبكه جهاني اينترنت انجام ميشود، خبري از عناويني چون دلال و بنگاهي و اينها نيست و در عوض كلماتي مثل مشاور، مباشر، منشي و مدير قرارداد جايگزين آنها شده و كار از انحصار مردان درآمده و زنان به معركه بنگاهها وارد شدهاند، به طوري كه شايد مهمترين و متمايزترين تغيير در اين بازار شغلي ورود بانوان به عرصه ميباشد. ورودي كه هيچكس خاطرش نيست كي، كجا و چگونه اتفاق افتاد. پس به همين دليل ميتوانيم علت را بگذاريم دوران گذار و معلول را بگذاريم حضور بانوان در مشاغلي كه شايد قبلاً در انحصار مردان بود. حالا در گوشه و كنار شهر در آژانسهاي املاك بانواني را ميبيني كه تصدي يكي از ردههاي شغلي در آژانس را عهدهدار هستند. بر اساس آمارها در استان تهران از 1200 مشاور املاك داراي پروانه كسب، 800 نفر زن پروانه كسب دارند.
اين روزها كافي است آگهيهاي روزنامهها را باز و نام بانوان را در پايين کادر آگهي املاك مشاهده كنيم يا با گشتي در سطح شهر متوجه شويم كه بانوان در اين عرصه در حال امرار معاش هستند. از آژانسهايي كه تنها مجوز به نام بانوان است و اثري از خانم در آنها ديده نميشود تا آژانسهايي كه از صفر تا صد ماجراي آژانس در كنترل بانوان است يا آژانسهايي كه مردان و زنان به صورت مسالمتآميز با يكديگر همكار هستند و به رتق و فتق امور معاملات مشغول.
زعفرانيه، بانوان و قراردادهاي ميلياردي
«موردي كه به شما معرفي كردم فول آپشنه و چيزي كم نداره، درسته بازار خرابه و همه چي راكد، اما اين قدر نميتونم براتون تخفيف بگيرم، به هر حال مالك هم هزينه كرده و با علم به اينكه الان ركود داريم داره اين قيمت ميده . حالا باز اگر شما پولتون نقد باشه ميتونيم يه جوري باهاش صحبت كنيم تا راضي بشه به سي تا.»... «مورد براي اجاره الان موجود نداريم. »... «مغازه براي رهن كامل تو باغ فردوس داريم دو نبش 50متري نوساز، آب، برق، گاز و تلفنم داره و براي كاري هم كه شما ميخواهيد مناسب هست.»
اينها تنها بخشي از مكالمات در هم و برهمي است كه همراه با صداي زنگهاي تلفن در آژانس املاكي واقع در شمال شهر شنيده ميشود كه زنان در آن فعال هستند.
كلمه «سي تا» ذهنم را درگير كرده و با كمي دو دو تا چهارتا مطمئن ميشوم صحبت از 30ميليارد تومان است براي يك واحد مسكوني، به قول خانم مشاور فول آپشن. به سراغ ميز خانم مشاور ميروم. با گشادهرويي از من درخواست نشستن ميكند و پس از كمي سلام و احوالپرسي خودم را معرفي ميكنم و سر صحبت با چند نفر از مشاوران باز ميشود.
خب از كجا شروع كنيم؟
-از هر جايي كه فكر ميكنيد به درد گزارش ميخورد و از طرفي به امنيت شغليتان ضربه نميزند.
بعد از كمي تعارف ميان خودشان كه افسانه تو بگو با تجربهتري و خانم ساعي شما بگيد بزرگتريد و محدثه تو شروع كن، بالاخره عنان سخن ميافتد دست خانم ساعي كه جلوي ميزش نوشته «كارشناس رهن و اجاره.»
از آرايشگري رو آوردم به مشاور املاكي
-42 ساله هستم و حدود پنج سال است كه به عنوان مشاور املاك در آژانسهاي مسكن فعاليت ميكنم. قبلاً آرايشگر بودم اما چند سالي است كه سالنها ديگر به آرايشگر با سن و سال من كار نميدهند و ترجيح ميدهند از نيروهاي جوانتر استفاده كنند، در نتيجه به بنگاه يكي از اقوام همسرم رفتم براي كار مشاوره. همسرم كارمند قسمت اداري دانشگاه تهران است. همه ميگويند اين كار مردانه است اما واقعاً من بعد از چند سال كه در اين محيط بودهام متوجه شدم اينطورها هم نيست. درست است كه اوايل كارم اغلب افراد در جامعه از اينكه بخواهند با يك خانم درباره ملك و املاكشان صحبت كنند ابا داشتند اما هم اكنون ديگر قبحي براي اين قضيه وجود ندارد؛ زنان هم توانايي انجام بيشتر كارها را دارند، مهم اين است كه بتوان فعاليتي را به شكل مفيد انجام داد. شايد از اين حيث ميگويند اين شغل بيشتر مردانه است كه با دقت، صداقت و ظرافتكاري زنان همخواني ندارد، چراكه خود مردان هم ميدانند زنان در انجام كارها هم پيگيرتر هستند، هم دقيقتر و هم صادقتر. پس اكثر مشتريها وقتي كارشان را به مشاوران خانم ميسپرند خيالشان راحتتر است.
محدثه فارغالتحصيل رشته مديريت بازرگاني است و بعد از اتمام دانشگاه در دوره ليسانس هيچ كجا كار پيدا نكرده و نهايتاً پس از فعاليت در چند شركت به عنوان بازارياب، سر از آژانس مسكن درآورده است و اينجا به عنوان مشاور فعال است.
نميتوانم ديروقت براي مشتري وقت بگذارم
-25 ساله هستم و يك سال و نيم سابقه مشاوره دارم. به نظر من كار مشاور املاك چيزي شبيه بازاريابي است. يعني شما بايد قدرت بيان و توانايي جلب مشتري داشته باشي و اگر بتواني با دقت و رفتار منصفانه معاملهاي مفيد براي هر دو طرف معامله جور كني موفق ميشوي. ما در مديريت بازاريابي خواندهايم كه هدف جلب رضايت مشتري است و من سعي كردهام در كارم نيز همين مورد را رعايت كنم و خوشبختانه با اين هدف تا الان توانستهام خوب پول دربياورم. اما همه كار ما دقت و صداقت و پول و جلب مشتري نيست. به هر حال اين كار هم مثل همه كارها سختيهاي خودش را دارد، شايد براي من كه دختر جواني هستم سختياش اين باشد كه نميتوانم ديروقت براي مشتري وقت قرار بگذارم و همين امر باعث ميشود مشتري از دست من برود يا مثلاً در جاي قبلي كه بودم محيط مردانهتر بود و من تنها مشاور خانم بودم و بعضاً رفتارهاي همكارانم و شوخيهايي كه با يكديگر ميكردند، ناراحتم ميكرد.
نوبت به افسانه ميرسد كه ميگويند از همه باتجربهتر است؛تجربهاي كه او را به ميز خريد و فروش پنت هاوس در منطقه يك رسانده است. در دانشگاه معماري خوانده و به تازگي متأهل شده است.
فن بيان، قدرت چانهزني و هيجان كاري
-29 ساله هستم و حدود هفت سال است كار مشاوره انجام ميدهم. كارم را از منشيگري در دفتر املاك شروع كردم، از يك مشاور املاك نزديك منزلمان در خواجه عبدالله. من به اين كار علاقه داشتم. هر بار كه از جلوي بنگاه محلهمان رد ميشدم از چالش و چانهزنيهاي مشتري و خريدار و مشاوران خوشم ميآمد و لذت ميبردم. يك جور حس هيجانانگيز كه در عين اينكه كسي نميتوانست آخرش را حدس بزند اما انگار مشاور ميتوانست شدن يا نشدن معامله را جهتدهي كند. اين كار را دوست داشتم چون فكر ميكردم با قدرت بيان و پيگيري و چانهزني كه من دارم حتماً ميتوانم به درستي كار را انجام دهم. اما هميشه از مواجهه ميترسيدم. به هر حال همه اين كار را مردانه ميدانند همانطور كه همين الان هم بسياري از آژانسها نيروي خانم ندارند.
حتي فكر كردن به اينكه بروم در املاك بين آن همه مرد كار كنم، سخت بود. سختتر وقتي بود كه يك بار خيلي اتفاقي از علاقهمنديام با خانواده صحبت كردم و بازخوردهايي كه گرفتم كافي بود تا فكر كار كردن در مشاوره املاك را از ذهنم پاك كنم. برادرم مسخرهام كرد، پدرم با تعجب تشر رفت و گفت: دختر را چه به اين كارها، آن هم كاري كه اصلا در شأن دخترها نيست. مادرم هم كه در كل مرا جدي نگرفت، ديوانه خطابم كرد و گفت: تو اصلاً دنبال دردسر و كارهاي عجيب و غريبي، نميتواني مثل بچه آدم درست را بخواني و كارهاي آدميزادي انجام دهي. همه اينها را داشته باشيد تا برسيم به آگهي منشي كه بنگاه يا همان آژانس املاك محلهمان پشت شيشه چسبانده بود. شايد اين همان چيزي بود كه من دنبالش بودم، راه ورود به محيطي كه هم خودم از آن واهمه داشتم، همه خانوادهام به شدت نسبت به آن نظر منفي داشتند. با اين همه علاقهاي كه به هيجان كارياش داشتم مرا به سمت آگهي كشاند و در دفتر مشغول كار شدم. به پدر و مادرم چيزي نگفتم، هميشه هم ميترسيدم كه خداي نكرده كسي مرا ببيند و آمار به پدر و مادرم برسد. خدا را شكر هيچ اتفاقي نيفتاد و شش ماه از كارم كه گذشت موضوع فروش منزل پدريمان در تاكستان پيش آمد.هيچ كس زير بار خريد نميرفت و پدرم هم به شدت كلافه شده بود. برادرم ازدواج كرده بود و پول لازم بوديم. من بعد از شش ماه كار در املاك به قول معروف فوت و فن كار را ياد گرفته بودم. بدون اطلاع پدرم خانه را آگهي كردم و كمتر از يك ماه آن را فروختم. از اين برگ برنده استفاده كردم و خودم را از كار پنهاني خلاص كردم و همه چيز را به پدر و مادرم گفتم و حالا آنها با ديد بازتري موقعيت شغليام را پذيرفتند. هرچند پدرم باز مخالف بود و خيلي رغبتي به ادامه كارم نشان نداد ولي ميدانست با علاقهاي كه دارم و زمان يكسالهاي كه تجربه كسب كرده بودم سخت ميشد از ادامه كار منصرفم كند. كارم را ادامه دادم چند سالي منطقه خودمان بودم و بعد از چند سال به منطقه يك آمدم تا الان. كار ما پورسانتي است، يعني هرچقدر كار كني پول ميگيري. جاهايي كه قبلاً كار ميكردم قراردادهاي كوچكتر ميبستم و بيشتر روي رهن و اجاره متمركز بودم اما رفته رفته موردهاي بزرگتر هم به كارم ميافتاد و اصرار داشتم كه خودم انجام دهم تا پول بيشتري بگيرم. البته جاهايي كه قبلاً بودم همكاران آقا دوست نداشتند من كارهاي بزرگ بردارم اما حالا راحتتر ميتوانم به قراردادهاي بزرگ دل خوش كنم، همانطور كه الان فايلهاي خريد و فروش پنتهاوسها را اكثراً من انجام ميدهم.»
ملاحظات را بايد جدي گرفت
مصطفي خسروي، دبير اتحاديه املاك كشور ميگويد:در اسلام حق براي زن و مرد مساوي قلمداد شده است و مسكن خود يك حوزه فعاليت است كه زنان ميتوانند در آن مشغول باشند و محدوديتي وجود ندارد.
به گفته وي، اينكه زنان يك نفر بوده و براي بازديد منازل افراد را جابهجا كند اشتباه است چراكه شخصيت زنان به شكلي است كه خانه نشان دادن به افراد از سوي آنها ممنوع است و تنها آنها ميتوانند به عنوان مباشر، منشي يا مسئوليت ديگري در بنگاه املاك داشته باشند.
با استناد به گفتههاي اين مقام مسئول براي اشتغال بانوان در حوزه خريد و فروش مسكن به هر حال ممنوعيتها و آسيبهايي وجود دارد كه بايد جدي گرفته شود و آن بخش از اين كار كه كاملاً مردانه است نبايد توسط زنان انجام شود. از سويي به نظر ميرسد با اينترنتي شدن بخش عمدهاي از كسب و كار مسكن، شايد ديگر مثل سابق نيازي به بازديد حضور دهها و صدها مسكن براي انتخاب نيست. بنابراين با تقسيم وظايف بين بانوان و مردان در اين شغل، مثل صدها شغل ديگر ميتوان از مشكلات و آسيبهاي آن جلوگيري كرد. در واقع وجود بانوان در اين شغل ميتواند موجب تسهيل ارائه خدمات به خيل مشتريان زن جوياي ملك باشد كه طبعاً با مباشران زن راحتتر هستند و با خيال آسودهتر ميتوانند ملك را بازديد كنند، اما از آن سو حضور بانوان مباشر يا مشاور هنگام بازديد مشتريان مرد از ملك موضوعي است كه بايد درباره آن فكري كرد.