هما ايراني
نميتوانم انتخاب درستي داشته باشم، چون نميتوانم درست تصميم بگيرم. اين جمله، حرف دل خيلي از ما در زمانهاي مختلف و تصميمات مهم زندگي است. ولي به راستي چرا خيلي وقتها نميتوانيم درست تصميم بگيريم و درست انتخاب كنيم؟!
شايد لازم باشد براي بررسي دقيق اين پرسش برگرديم به گذشته خود. در زندگي همه ما از كودكي مسائلي وجود دارد كه ممكن است ناراحتكننده باشد. شايد اين مسائل خيلي كوچك و پيشپا افتاده باشد، ولي تأثير خودش را در زندگي ما گذاشته است. هماكنون حتماً به درجهاي از درك و كمال و موقعيت سني رسيدهايم كه اين مقاله را تهيه كرده و ميخوانيم، پس ممكن است آن اتفاقات ناراحتكننده، هماكنون برايمان كوچك و خندهدار به نظر برسد. درست است كه آنها امروز در نگاه ما كوچك هستند، ولي يك روز در زندگي ما بزرگترين اثرها را گذاشتهاند. اگر امروز يك نفر به طور عمد از راه برسد و فلان شيء دلخواه ما را كه ممكن است يك تنديس باشد، بردارد و بشكند، تأثير زيادي را بر قلب ما نميگذارد. حتماً از اين كار خيلي ناراحت ميشويم، ولي بعيد به نظر ميرسد كه از بابت آن، دچار تألمات عميق احساسي شويم. ولي اگر در كودكي حتي يك اسباببازي كوچك و بيمقداري از ما خراب ميشد يا ديگري آن را از بين ميبرد، ميتوانست ما را دچار تغييرات اساسي كند. از كودكي كه متوجه شديم، حق انتخاب داريم، با برخي مخالفتها روبهرو بودهايم. ممكن است دلمان سيبزميني سرخكرده خورشت را بيشتر ميخواست، ولي به خاطر رعايت عدالت، مادر در بشقاب ما هم همانقدر سيبزميني ميگذاشت كه در بشقاب خواهر يا برادرمان ميريخت. در حاليكه شايد ما در آن لحظه، دلمان خوراك ديگري ميخواست. خوراكي كه همانروز از صبح به مادر گفته بوديم آن را بپزد و مادر هم بنا بر دلايلي خواسته ما را نديده گرفته بود. ما در آن روز نشستيم پاي سفره و خوراكي را كه دوست نداشتيم، با آن اندازه سيبزميني كه برايمان كم بود، خورديم. سكوت كرديم، چون حق انتخاب نداشتيم. آن روز ياد گرفتيم كه ديگري هم ميتواند براي ما تصميم بگيرد، چون او بهتر از ما ميداند كه چه چيزي بايد انتخاب شود.
قدرت انتخاب را در خود تقويت كنيم
انتخابهاي سركوبشده و تصميماتي كه براي انجامش اراده عمل نداشتهايم در زندگي همه ما بسيار است. ما در نتيجه اين سركوبيها به نتايجي رسيدهايم كه هماكنون تغيير آنها ممكن است سخت باشد. به نظر ميرسد يكي از نتايجي كه از اين جور بدآموزيها نصيب ما شده، پايين آمدن اعتماد به نفس باشد. اكنون شايد انديشيدن به اين سرخوردگيها خيلي دردناك به نظر برسد، ولي اين درد براي ما مفيد است. اگر اين درد را احساس نكنيم، نميتوانيم ريشه بسياري از گرفتاريها، رنجها و كمبودهايي را كه امروز در زندگيمان احساس ميكنيم، پيدا كنيم. همه ما به نوعي در زندگي خود رنجها و مشكلاتي داريم كه اگر دقت كنيم، مربوط ميشود به انتخابهاي ما. به طور مثال ممكن است از مدل موهايمان راضي نباشيم. اين مدل مو به دست آرايشگري ايجاد شده، كه ما او را براي كوتاه كردن موهايمان انتخاب كردهايم. وقتي تصميم ميگرفتيم موهايمان را به دست و قيچي او بسپاريم، درواقع در حال گرفتن تصميمي براي زيبايي خود بوديم.
اين انتخابها در تمام لحظههاي زندگي ما جاري هستند. به نظر من گرفتن تصميم براي اينكه چه انتخابي داشته باشيم، بستگي دارد به تجربهها، شناخت، روحيات، رنجشها، موقعيتها و از همه مهمتر باور داشتن به خود. اينها چيزي نيست كه يكباره در زندگي ما به وجود بيايد، نياز دارد به پيشينه و درك فرد از زندگي.
ما وقتي ميتوانيم درست انتخاب كنيم و انتخاب درستي داشته باشيم كه قدرت انتخاب را در خودمان ايجاد كرده باشيم. تأثير انتخاب درست ما تنها به خود ما مربوط نميشود، بلكه روي خانواده و ديگران هم اثرگذار است، پس براي ما ضروري است كه انتخابهاي درستي داشته باشيم.
بهتر است از هماكنون تواناييهايمان را بالا ببريم. بالابردن تواناييها به ما قدرت ميدهد. كسي كه قدرت دارد، با قدرت هم تصميم ميگيرد. مثلاً كسي كه ميداند با استعدادي كه خدا به او داده است، ميتواند روزي خود و خانوادهاش را تأمين كند، محال است براي تأمين معيشت خود دست به كارهاي ناشايستي از قبيل دزدي بزند. كسي كه ميداند، با زيبايي نفس و ظاهري كه دارد همسر دلخواهش را خواهد يافت، براي ترس از تنهايي به هر فرد نامناسبي روي خوش نشان نميدهد و به هر ازدواجي تن نميدهد. كسي كه ميداند پروردگار با تدبير آگاهانه و هوشمند خودش، مشكلات را حل ميكند، براي به دست آوردن پولي كه براي كاري لازم دارد، دست به كارهاي غيرقانوني نميزند. كسي كه باور دارد خداوند او را براي رسيدن به شغل و دانش مورد نظرش حمايت خواهد كرد، هرگز دست به تقلب در كنكور و... نخواهد زد.
خدا را باور كنيم تا انتخابهاي درستتري داشته باشيم
هرچه ما بيشتر خودمان را باور كنيم و ايمان داشته باشيم كه پروردگار حامي و گرداننده زندگي ماست، دست به خطاي كمتري هم ميزنيم. درواقع با اين خودباوري و خداباوري، انتخابهاي بهتر و درستتري خواهيم داشت.
ما با اين خودباوري و ايمان ميتوانيم بزرگترين تغييرات را در زندگي خود و درنتيجه در دنيا بدهيم. اين يك شعار نيست. بازتابش را ميتوانيم در زندگي خود ببينيم. زندگي ما هماكنون، هرچه هست و هرگونه كه هست تأثير گرفته از تصميمات امروز اطرافيان و تصميمات ديروز والدين و خانواده و مدرسه ماست. چون با انتخابهاي همه آنان ما به آدمي تبديل شدهايم كه تصميمات امروز زندگي خود را ميگيريم. ولي خبر خوب اينكه ما هماكنون آگاهيم و مسئوليت تمام انتخابهايمان با خودمان است.
ما براي اينكه زندگي خوبي براي خودمان بسازيم، بايد قدرت تشخيصمان را بالا ببريم. خيلي چيزها در گرفتن تصميم درست تأثير ميگذارد، ولي توانايي ما در تشخيص آنها نقش زيادي دارد. هنگام هر انتخاب در هر كار و برنامهاي بايد بتوانيم درست و نادرست را تشخيص بدهيم. هرچه قدرت دروني ما در برخورد با مسائل بالاتر برود، ميتوانيم انتخابهاي صحيحتري داشته باشيم.
انتخابها هرچه كوچك باشند هم نبايد از كنار آنها بياهميت گذشت، چون با تمام كوچكيشان ما را براي گرفتن تصميمات بزرگ در زندگي آماده ميكنند.
در گرفتن هر تصميمي در كنار معيارهاي عقلاني، بايد به نداي قلبمان توجه كنيم. كساني كه ميتوانند اين ندا را از پيامهاي منفيبافانه ذهن تشخيص دهند، تصميمات بهتري هم ميتوانند بگيرند. اينكه هر كسي از چه راهي ميتواند شنيدن نداي دروني و قلبياش را بياموزد، كار من نيست، ولي ميتوانم اين را پيشنهاد بدهم كه ايجاد ارتباط عميق و راستين با پروردگار كه منبع تمامنشدني آگاهي و شعور در هستي است اين توانايي را در ما بالا ميبرد.
شايد براي همين هم پروردگار در كتاب قرآن كريم، به بشر تأكيد ميكند كه ايمان به او را جدي بگيرند و تنها به او ايمان داشته باشند. ايمان به پروردگار و پرستش او زندگي ما را به راستي خدايي ميكند. اين يك توصيه اخلاقي نيست. راهي است معنوي براي رسيدن به انتخابهاي درست در زندگي.