کد خبر: 872318
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۰
متناسب با شأن و منزلتمان دست به گزينش بزنيم
براي ناهار چه خوراكي بخورم؟ كدام پيراهنم را بپوشم؟ امشب به خانه دوستم بروم يا نه؟ اين شغل را انتخاب كنم يا بي‌كار بمانم؟ در همايشي كه دعوت شده‌ام شركت كنم؟ كدام فيلم را ببينم؟ روزنامه جوان را بخوانم يا روزنامه‌... را؟
   ليلا جعفري

براي ناهار چه خوراكي بخورم؟ كدام پيراهنم را بپوشم؟ امشب به خانه دوستم بروم يا نه؟ اين شغل را انتخاب كنم يا بي‌كار بمانم؟ در همايشي كه دعوت شده‌ام شركت كنم؟ كدام فيلم را ببينم؟ روزنامه جوان را بخوانم يا روزنامه‌... را؟ به كدام خانه نقل مكان كنم؟ با اين شخصي كه آشنا شده‌ام، ازدواج كنم يا نه؟ چاي بنوشم يا قهوه؟ به اين رستوران بروم يا به رستوران آن‌سوي خيابان؟ با اين همسايه تازه‌وارد رفت و آمد داشته باشم يا نه؟ براي ورود به مرحله دوم دبيرستان كدام رشته را انتخاب كنم، بروم به دبيرستان يا هنرستان؟ اصلاً ادامه تحصيل بدهم يا نه؟
 اين پرسش‌ها هميشه در زندگي ما وجود داشته و خواهد داشت؛ «چون ما هميشه در حال انتخاب هستيم.» براي هر كار ارادي كه براي بقاي زندگي و حتي روابط اجتماعي و خانوادگي و هر نوع فعاليت ديگرمان لازم است، راهي نداريم جز انتخاب كردن. حتي گاهي براي نفس كشيدن هم خودمان را در سر دوراهي قرار مي‌دهيم و ممكن است به خود بگوييم، نفس بكشيم يا نفس نكشيم؟ پس انتخاب يكي از اركان مهم زندگي ماست؛ ركني كه شايد با وجود مهم بودنش هرگز به آن فكر نكرده باشيم. هميشه ممكن است به انتخاب‌هايمان و آنچه مورد انتخاب قرار مي‌دهيم فكر كنيم، ولي به خود انتخاب فكر نكنيم. تمام ماجرا در اين نوشته همين است. اينكه چرا و چگونه به انتخاب فكر كنيم؟
جمله «ما هميشه در حال انتخاب هستيم» كه چند خط پيش آوردم، من را به نوشتن اين مطلب واداشت. در حال خواندن كتابي از دكتر باربارا دي آ‌نجليس بودم كه مفهوم اين جمله را در يكي از صفحات آن خواندم. با خواندن مبحث انتخاب كتاب او به اين فكر افتادم كه بيشتر ما آدم‌ها به انتخاب فكر نمي‌كنيم. به اينكه انتخاب اهميتش چقدر زياد است، نمي‌انديشيم. اين را در نظر نمي‌گيريم كه پيش از فكر كردن به انتخاب‌ها  کمی ایست کنیم و به خود انتخاب فكر كنيم و سپس راه‌هاي درست انتخاب كردن را بياموزيم.
      
  شكست يعني توجه به انتخاب
اين را به جرئت مي‌توانم بگويم كه بيشتر ما آدم‌ها راه درست انتخاب كردن را بلد نيستيم. مصداق اين كلام زندگي تك تك ما آدم‌هاست كه در خيلي از جاها با مشكل يا شكست مواجه شده است.
اگر شما خواننده محترم دست كم چند باري در سال نتيجه خوبي از تصميمات خود و درواقع انتخاب‌هايي كه داشته‌ايد نمي‌گيريد، پس شايد بهتر باشد به خود انتخاب كردن هم فكر كنيد.
همه ما دوست داريم دوستان خوبي داشته باشيم، شغل خوبي را انتخاب كنيم، همسر دلخواهمان را انتخاب كنيم و خلاصه اينكه زندگي خوبي داشته باشيم. ولي براي اين انتخاب خود چه چيزهايي را در نظر مي‌گيريم؟
دكتر دي آ‌نجليس در اين كتاب اعتقاد دارد كه ما براي داشتن انتخاب خوب خود، بايد در بالاترين حد و ظرفيت خودمان قرار بگيريم، سپس انتخاب كنيم.
مثلاً اگر هم‌اكنون مي‌خواهيم در واكنش به رفتار نامناسب شخصي، رفتاري را از خودمان نشان بدهيم، در ابتدا اين را در نظر بگيريم كه اين واكنشي كه هم‌اكنون مي‌خواهد از من سر بزند واقعاً از بالاترين ظرفيت من سر مي‌زند؟ به عبارتي، آيا من بهتر از اين رفتار را نمي‌توانم نشان بدهم؟ يعني حد و اندازه من همين قدر است؟ درواقع، شأن و منزلت من به اندازه انجام اين رفتار است؟
هرچه باشد رفتاري كه از ما سر مي‌زند نشان‌دهنده شخصيت ماست، پس در انتخاب، بيشترين و بزرگ‌ترين اندازه شخصيتمان را بروز مي‌دهيم.
مصداق اين را مي‌شود وقت‌هايي ديد كه كار اشتباهي را انجام مي‌دهيم. معمولاً ما پس از اين رفتارها پشيمان مي‌شويم. اين پشيماني شايد ديگر سودي نداشته باشد، ولي در آن لحظه حال ما را بد مي‌كند. ممكن است به خودمان بگوييم اين چه كاري بود كه من انجام دادم؟! مي‌شود گفت در آن لحظه با آرامشي كه پيدا كرده‌ايم، مي‌توانيم به درستي جايگاه خود را ببينيم. با زبان بي‌زباني به خودمان مي‌گوييم كه من ايني نبودم كه از خود نشان دادم. من از آن رفتار خودم ناراحتم. در اين مواقع شايد تا اندازه‌اي از كارمان پشيمان شويم كه حتي خودمان را هم سرزنش كنيم. مثلاً بگوييم، اين چه رفتاري بود كه من داشتم؟ الان آن شخص در مورد من فكر بدي مي‌كند. دور از ذهن بود كه اين كار را انجام بدهم! و جملاتي از اين قبيل را در ذهن خود واگويه مي‌كنيم و عذاب مي‌كشيم.
و اينها همه يعني پشيماني از يك انتخاب؛ از انتخاب رفتاري كه انجامش داديم. يعني ما خودمان را بزرگوارتر از آن مي‌دانيم كه اعمالي امثال آن عمل را انجام بدهيم. يعني شخصيت واقعي ما بسيار زيباتر از آن است كه در آن لحظه از ما نشان داده شده است. و اين افكار مي‌تواند حقيقي هم باشد، اگر غير از اين بود، هرگز از انجام آن رفتار، پشيمان نمي‌شديم.
 
  احترام به گزينش، در دين اسلام
 در اديان الهي نيز به مقوله انتخاب توجه خاصي شده است. به طور مثال در قرآن كريم بارها در آيات مختلف انسان را به انتخاب پرستش خدا و غير خدا هوشيار كرده است. در اين آيات بارها به انسان گفته شده است كه چنانچه خدا را پرستش نكند عواقبي در انتظارش خواهد بود در صورتي‌كه اگر خدا را به طور راستين پرستش كند پاداش‌هاي نيكي به زندگي‌اش وارد خواهد شد. در برخي آيه‌ها نيز آمده است كه البته پرستش خدا براي انسان بهتر است. حتي در اين كتاب مقدس آسماني مسلمانان نيز به انسان تحكم نشده است كه بايد خدا را بپرستد. در اين كتاب نيز توصيه شده است به پرستش پروردگار. يعني اينكه انسان حق انتخاب دارد. مي‌تواند برگزيند و به نتايج انتخابش فكر كند. پروردگار بزرگ در قرآن به مردم اين هشدار را مي‌دهد كه به انتخاب توجه كنيد. اينكه چه چيزي انتخاب مي‌كنيد مهم است، ولي به خود انتخاب هم فكر كنيد. ببينيد وقتي به شما فرصت انتخاب مي‌دهم، يعني چيز مهمي را به شما بخشيده‌ام. به اين توجه كنيد كه شما نعمتي داريد به نام انتخاب. گزينش يكي از بزرگ‌ترين چيزهايي است كه به شما داده شده، پس به آن توجه كنيد.
وقتي به انتخاب توجهي نداشته باشيم كم‌كم براي پيدا‌كردن راه به دنبال نمونه مي‌گرديم. در نظر گرفتن نمونه به خودي خود چيز بدي نيست. ولي وقتي چيز بدي مي‌شود كه ما نمونه‌ها را به صورت كليشه‌اي ملاك انتخاب خود قرار بدهيم. انگار كم‌كم الگوهايي كه در گوشه و كنار دنيا درباره هر چيزي وجود دارد مي‌شود الهه ما. كم كم قدرت خلاقيت خودمان را كه نعمت ديگري از نعمت‌هاي پروردگار  است از دست مي‌دهيم. وقتي انتخاب را از زندگي‌مان حذف كنيم يا دست‌كم در بيشتر مواقع آن را ناديده بگيريم، به يكي از نعمت‌هاي پروردگار پشت پا زده‌ايم. ولي حواسمان نيست كه اين پشت پا زدن در زندگي برايمان گران تمام مي‌شود، چون با اين كار نعمت پروردگار را ناديده گرفته‌ايم. يكي از چيزهاي خيلي مهم براي پروردگار، قدرشناسي و سپاسگزاري است. به نظر من اين ناديده گرفتن انتخاب نيز نوعي ناسپاسي است.
«شكر نعمت نعمتت افزون كند/كفر، نعمت از كفت بيرون كند»؛اين بيت معروف نيز مصداق انتخاب است.
هم‌اكنون هر شخصي در هر جاي دنيا كه اين نوشته را مي‌خواند، مي‌تواند به فرصت‌هايي كه در هستي در اختيارش گذاشته شده است كمي فكر كند. هر قوم و مليتي و هر دين و مذهبي و آييني كه در دنيا وجود دارد به نوعي به انتخاب احترام مي‌گذارد. پس همه در هر جاي دنيا كه هستيم با كمي توجه به اين كلمه و مفهوم بلند آن مي‌توانيم سپاسگزاري از اين نعمت را در وجود خويش احيا كرده يا قوت دهيم. اين نعمت براي تمام مردم دنياست. هستي با سخاوت تمام آن را در اختيار ما گذاشته است. هم اكنون شما مي‌توانيد به خواندن اين نوشته ادامه ندهيد، ولي انتخاب شما اين بوده كه دست‌كم تا به اينجاي مطلب، خواندن را ادامه دهيد.
  انتخاب مثل قطره‌هاي زندگي ماست
انتخاب براي ما زندگي‌ساز است. شما امروز انتخاب كرديد كه روزنامه جوان را بخريد و صفحه سبك زندگي را بخوانيد. اين انتخاب باعث شد كه در اين ساعت با مبحث انتخاب روبه‌رو شويد و به آن فكر كنيد. به طور حتم در نشريات و روزنامه‌هاي ديگر نوشته‌هاي ارزنده‌اي در برابر شما ديده مي‌شود، ولي با انتخابي كه امروز داشتيد به اين نوشته رسيديد. اگر اين نوشته را از روي يك احساس قلبي انتخاب كرده‌ايد مي‌شود گفت كه خواندن اين نوشته براي شما لازم بوده است. حتماً فردا نوشته‌اي ديگر با همين موضوع يا موضوع ديگري برايمان لازم است، ولي امروز با انتخاب درستي پيام لازم را به مغزمان رسانده‌ايم.
اين را گفتم كه مطلب مهم‌تري را عنوان كنم و آن اينكه انتخاب آنقدر مهم است كه پروردگار برايش پيام‌هايي را به قلبمان مي‌فرستد. مثلاً به قلب من اين را فرستاد كه درباره‌اش بنويسم. به قلب شما اين را فرستاد كه اين نوشته را بگيريد و بخوانيد. انتخاب هر چيز سرنوشت را تغيير مي‌دهد. هر لحظه از زندگي ما بخشي از زندگي ماست، مثل قطره‌اي از دريا. ما زندگي‌مان را قطره قطره شكل مي‌دهيم، با انتخاب‌هاي كوچك خود كه در كنار هم قرار مي‌گيرد. اگر امشب به مهماني‌اي كه دعوت شده‌ايم برويم، يك پيامدهايي در زندگي‌مان پيش خواهد آمد و اگر نرويم، پيامدهايي ديگر. خوردن خوراكي كه ممكن است با حال و هواي مزاجي ما جور درنيايد احساسي را به ما منتقل مي‌كند و خوردن خوراكي مناسب با ذائقه ما احساسي ديگر. مگر نه اين است كه تمام اينها مي‌شود ذرات تشكيل‌دهنده زندگي ما؟
 من اسم انتخاب و گزينش را مي‌گذارم، «ذرات تشكيل‌دهنده زندگي». خودم از اين اسم خوشم مي‌آيد، چون باعث مي‌شود هر كسي با شنيدنش به آن فكر كند و حداقل آن را نديد نگيرد. توجه به انتخاب در هر لحظه، يعني توجه به هر ثانيه و هر لحظه. يعني بودن در زمان اكنون، يعني رسيدن به چيزي كه فرستادگان پروردگار و بزرگان جهان به ما توصيه كرده‌اند. به عبارتي يعني: «هر دم، در دم باش و هر آن، را درياب.»
 
  كيفيت زندگي ما، بستگي دارد به انتخاب‌هايمان
زندگي ما بر اساس انتخاب‌هاي ما شكل مي‌گيرد. شايد براي همين است كه خيلي‌ها پس از مدتي زندگي متفاوتي پيدا مي‌كنند. اينكه ما با گذشت زمان چه تغييراتي در خود و زندگي خود پيدا مي‌كنيم، شايد بيشتر از همه مربوط به همين لحظه‌ها و اكنون‌هايي باشد كه مي‌گذرانيم. كيفيت و توجه به اين لحظه‌ها و درواقع انتخاب‌ها مي‌تواند در زندگي ما تغييرات اساسي ايجاد كند. اگر اين را باور داريد كه هيچ، اگرنه، در زندگي خود امتحانش كنيد. تمامي انتخاب‌هاي خود در يك شبانه‌روز را درنظر بگيريد. با خود بگوييد كه امروز هر انتخابي را -خواه كوچك باشد يا بزرگ- از بالاترين اندازه و ظرفيتم انجام مي‌دهم. بر اين تصميم خود مصمم باقي بمانيد و تلاش كنيد تا انتخاب‌هايتان از سر كرامت و بزرگواري و درواقع بالاترين ظرفيت روحي‌تان باشد. اگر اين كار را انجام بدهيد و در انجامش كوتاهي نكنيد، در پايان روز نسبت به روزهاي پيش كه توجهي به اين مسئله نداشته‌ايد، احساسي متفاوت را تجربه خواهد كرد. به عبارتي، شما در اين روز با كيفيت بالاتري زندگي كرده‌ايد. اگر اين روند را ادامه دهيد، رفته‌رفته زندگي بهتر و باكيفيت‌تري خواهيد داشت. پس مي‌شود گفت، كيفيت زندگي ما تا اندازه زيادي بستگي به تصميماتمان دارد.
بسياري از افراد را مي‌شناسم كه با گذشت زمان زندگي بسيار متفاوتي را پيدا كرده‌اند. بانويي را مي‌شناسم كه در 18 سالگي دختري بااستعداد و ورزشكار بود. به سلامتي‌اش اهميت زيادي مي‌داد و بسيار سرزنده و شاد زندگي مي‌كرد. به تحصيل علاقه زيادي داشت و بسيار تميز و باسليقه بود. زندگي‌اش براي من، كه سن بسيار كمتري نسبت به او داشتم، سرمشق و الگو به شمار مي‌رفت. هميشه دلم مي‌خواست وقتي بزرگ شدم مثل او ورزشكار، توانمند و باسليقه باشم و فعاليت‌هاي اجتماعي زيادي از خود نشان بدهم. اين دوشيزه در همان سال‌هاي نخست جواني، با مردي كه به خواستگاري‌اش آمد، ازدواج كرد. خانواده‌اش با اين پيوند موافق نبود، ولي او بر اساس دلايلي كه من نمي‌دانم چيست، انتخابش را كرده و تصميمش را گرفته بود. مدتي گذشت و او كم‌كم با فاميل و دوستانش قطع رابطه كرد. به نظر مي‌رسيد براي جلوگيري از برخي اختلافات مجبور بود در تنهايي به دور از آشنايان، در كنار همسر بدخلق و فرزندانش زندگي كند. اين بانو با انتخاب مردي كه با روحيات و خلق ‌و خويش تناسبي نداشت، تغيير بزرگي در زندگي‌اش ايجاد كرد. به دليل قطع ارتباطش با آشنايان، سال‌ها او را نديدم و از او خبر چنداني نداشتم، تا اينكه يك روز بر حسب اتفاق او را در كنار مدرسه‌اي كه فرزندش را به آنجا مي‌برد، ديدم. اولش او را نشناختم، ولي وقتي سؤالي درباره مدرسه از او پرسيدم تا فرزند خودم را در آنجا نام‌نويسي كنم، او را شناختم. صدايش تغييري نكرده بود، ولي چهره، رفتار و حتي نوع پوششش به طور كلي با گذشته تفاوت داشت. شادابي گذشته در نگاهش نبود و بسيار رنجور و ناراحت به نظر مي‌رسيد. آن روز از ديدن او از صميم قلب خوشحال شدم، ولي در دلم افسوس خوردم. افسوس از اينكه دختري با استعدادها و توانايي‌هاي او به خاطر يك انتخاب نادرست در ابتداي جواني، تا سال‌ها در غم و ناراحتي زندگي كرده بود. دلم مي‌خواست در آن لحظه به او بگويم كه مي‌تواني با يك انتخاب مناسب هم‌اكنون زندگي شادتري را براي خودت بسازي ولي چون چيز زيادي درباره جزئيات زندگي‌اش نمي‌دانستم، ترجيح دادم با سكوت خود، دخالتي در زندگي او نداشته باشم. اين بانو و همه ما انسان‌ها بايد بيشتر به موضوع انتخاب، دقت كنيم. كيفيت زندگي ما به تصميم‌هايي است كه به قول دكتر دي‌ آنجليس از بالاترين اندازه و ظرفيتمان مي‌گيريم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر