کد خبر: 872170
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۱
نقد تاريخي استاد علي صفايي‌حائري بر مواضع نهضت آزادي در سال 1365
استاد فقيد زنده‌ياد علي صفايي حائري در عداد انديشه‌ورزان ‌نوانديش حوزه علميه قم در دوران معاصر به شمار مي‌رود.
  محمدرضا کائینی

استاد فقيد زنده‌ياد علي صفايي حائري در عداد انديشه‌ورزان ‌نوانديش حوزه علميه قم در دوران معاصر به شمار مي‌رود. آثار وي در دهه 50 و آستانه پيروزي انقلاب، از منابع مورد مراجعه جوانان انقلابي به‌شمار مي‌رفت. او اگرچه پس از پيروزي انقلاب با چالش‌هايي مواجه شد و از فعاليت‌هاي خود كاست، اما تا پايان حيات از مواضع اصولي خويش در حمايت از نظام اسلامي عقب‌نشيني نكرد كه جوابيه‌اي كه در‌صدد بازخواني آن برآمده‌ايم، از مصاديق آن به شمار مي‌رود. در شهريورماه 1365، گروه موسوم به نهضت آزادي درباره مواضع نظام اسلامي در مقوله جنگ تحميلي، بيانيه‌اي صادر و به طرح و تبيين انگاره‌هاي خويش پرداخت و نسخه‌اي از آن را به قم و منزل مرحوم صفايي ارسال كرد. استاد در پاسخ به اين بيانيه، جوابيه‌اي قلمي كرد كه بحق مي‌توان آن را در عداد نقدهاي جدي انديشه و عملكرد اين نهضت قلمداد كرد. در نوشتاري كه پيش رو داريد، بخش‌هايي از اين جوابيه نقل و مورد تحليل قرار گرفته است. اميد آنكه تاريخ‌نگاران انقلاب و عموم علاقه‌مندان را مقبول آيد.
   
  در اين نمد كلاهي ندارم!
زنده‌ياد صفايي حائري در آغاز پاسخ خويش به بيانيه نهضت آزادي، نخست به چگونگي وصول بيانيه اين گروه پرداخته و در ادامه به ذكر علل و انگيزه‌هاي خود از نقد اين اعلاميه اشاره كرده است. وي در اين‌باره مي‌نويسد: «روز پنج‌شنبه 27 شهريور 65 پيام نهضت ‌آزادي را كه ارسال داشته بوديد، دريافت كردم از توجه و محبت شما سپاسگزار شدم. شايد جاي تعجب باشد كه آدم گمنام و بركناري مثل من كه هيچ خاكي هم قبولش نمي‌كند در ذهن دقيق نهضت جايي داشته باشد، تا آنجا كه آدرس و نشاني، هر چند ناقص، از او داشته باشد ولي من تعجب نكردم چون اين طبيعي است كه آب دنبال چاله بگردد و به زمينه‌هاي مناسب و مسئله‌دار و مطرود توجه بشود. آنچه باعث شد با تراكم كارها به پاسخ پيام فكر كنم و آخر پس از چند روز مزاحمتان بشوم چند نكته بود:
1- حرف‌هايي هست كه از زبان من كه در اين نمد كلاهي ندارم بهتر جذب يا لااقل شنيده مي‌شود؛ چون نه شأني دارم و نه وابسته و ضعيف هستم كه به خاطر عزت و وجاهت به تظاهر و ريا يا تقيه و مماشات روي بياورم.
2- با مواضع نهضت‌آزادي و با جريان فكري آقاي بازرگان قبل و هنگام نخست‌وزيري و پس از بركناري ايشان آشنا بوده‌ام و از داستان «ترمز و تفضل»، «ايران و اسلام»، «دو حركت»، « ضالين» بي‌خبر نمانده‌ام.
3- مطرح شدن موازين و اصول و ديدگاه‌هاي من با تمام حرف‌ها و حديث‌ها مي‌تواند براي جريان فكري و تشكيلات نهضت‌آزادي دريچه‌اي تازه به سوي مسائل باشد. و در تحليل‌هاي جديدي از آزادي و انقلاب و جمهوري و حكومت اسلامي و شورا و استبداد و قاطعيت و درگيري يا تيپ‌ها، گروه‌ها، گروهك‌ها، كشورها و قدرت‌ها، داستان صلح و جنگ، دستاويز رحمت و رأفت و سلم يا خشونت، جدال و بغض، حرفي تازه به همراه بياورد و ‌اي بسا كه باعث پيوند و انسجام پراكندگي‌ها و ناهماهنگي‌ها باشد؛ چون آنها كه از بند نام و ننگ گذشته‌اند اين دستور آخر سوره آل‌عمران را فراموش نمي‌كنند: «‌يا ايها‌الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا». آنجا كه يك دسته هستند، اصبروا و آنجا كه دسته‌ها شكل مي‌گيرند، صابروا و در نهايت پيوند و مرابطه و از داخل هماهنگ ساختن و رابطه برقرار كردن دستور كساني است كه تقوا و فلاح و رويش مي‌خواهند».
  «كوتاه‌بين» و «بي‌اطلاع از حدود و موازين» هستيد
صفايي در اين نقد، نخست به تبيين روش خود در اين نامه انتقادي پرداخته و بر مبناي آن مواضع نهضت را در برابر رفتار مزورانه دشمنان نظام اسلامي به باد انتقاد گرفته است. او بر اين باور است كه برداشت‌هاي اين گروه از آيات قرآن و سيره اهل بيت غيراصولي است و همين تئوري‌پردازان آن را به نوعي كوته‌فكري ديني و سياسي سوق داده است: «پيش از هر چيز به‌جاست كه من از موازين، اصول و روش كار خودم حرفي بزنم؛ چون معتقدم اگر موازين در دست نباشد حتي همراه بينات و كتاب و در كنار آگاهي روشن و فقه، مسائل از ابهام بيرون نمي‌آيد. آنچه براي بسياري از آزادانديشان مشكل پيش آورده همين تكيه بر بينات فكري و مباني فقهي بدون توجه به موازين است در حالي كه بدون ميزان امكان استفاده از كتاب و سنت و سيره و تاريخ نيست؛ چون وسعت آثار و تنوع سلوك معصوم تا حدي است كه هر دسته مي‌توانند براي خود شاهدي بياورند و ناچار انسان در بند استدلال‌هاي محدود هر دسته يا در زنجير بلند شخصيت‌هاي مخالف اسير و ذليل مي‌شود و همين است كه امام علي(ع) دستور مي‌دهند ميزان را به دست بياور تا حق را بشناسي. حق را با افراد و حتي با معصوم نمي‌تواني بفهمي؛ چراكه كارهاي متنوع هر يك و اختلاف سلوك آنها انسان را به حيرت يا تناقض و بن‌بست مي‌كشاند.
بايد پيش از برخورد با متشابهات تاريخ و سنت و پيش از تأسي و اقتدا به معصومين، ميزان را همراه داشته باشيم، وگرنه در برابر الگوهاي متفاوت معصومين متحير مي‌مانيم كه همچون رسول يا فاطمه(ع) يا علي(ع) يا حسن(ع) و حسين(ع)، همچون كدام يك اقدام كنيم. اسوه‌ حسنه در برابر اسوه زشت، آن اسوه‌ و اقتدايي است كه همراه ميزان باشد، كه من بدانم چه وقت اين غذا و اين لباس و اين برخورد را داشته باشم. آنچه گمراهي‌هاي بزرگ را به دنبال مي‌آورد همين بي‌گدار به آب زدن و بدون احاطه بر تمامي ابعاد و بدون ميزان در هنگام انتخاب، گام برداشتن است. محدوديت در ديد و جدايي از موازين مشكلي است كه همراه برداشت‌هاي آماري و استحساني در كارهاي قرآني شما به چشم مي‌خورد تا آنجا كه در رابطه با همين مسئله صلح و سلم نيز اين آفت‌ها را مي‌بينيم.
شما معتقديد همين كه دشمن پرچم سفيد را بالا برد، بايد او را پذيرفت و با او همراهي كرد و از كيد و مكر او نهراسيد كه با توكل بر خدا و بيداري مؤمنان مشكل حل شود. اين اعتقاد شماست، ولي نمي‌دانم چرا علي(ع) اين فرزند كعبه و قرآن، آن روز كه معاويه قرآن‌ها را بر سر نيزه كرد و نه پرچم كه قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذيرفت و فرياد كشيد كه آنها را بكوبيد و فرمود كه اين كيد و نقشه است. آيا او كه درهاي دانش را گشوده بود و دروازه وحي و آگاهي بود بي‌خبر بوده است و در كارهاي قرآني تسلط نداشته با اينكه با وحي سيراب شده آيه‌هاي سلم و رحمت را نمي‌فهميده آنچنان كه در يك شب، در شب ليله‌الهرير كه شب هزيمت لشكر شام بود آنچنان بر دشمن مي‌تازد كه مالك هم بر خود مي‌لرزد و ياران او از فرياد او در خود مي‌پيچند. راستي اگر داستان همين است كه شما از قرآن مي‌آوريد: «وَ اِنُّ جَنحُوا لِلسَّلًمِ فاجنح لها....»؛ يعني اگر براي صلح خضوع كردند و بال باز كردند تو هم بال بگشا و خضوع كن... پس چرا علي(ع) در جنگ صفين كه جنگ ميان مسلمانان است، صلح دشمن را نمي‌پذيرد و قرآن‌هاي بلند را مي‌زند و به كيد و مكر دشمن اشاره مي‌كند؟ مي‌بينيد كه در همين مسئله با اين همه تحقيق چقدر كوتاه‌بين، بي‌احاطه و بي‌اطلاع از حدود و موازين هستيد. شما آيه‌ «قاتِلُوا الَّتي تَبًغي» را كنار مي‌گذاريد و حد «حَتّي تَفِيءَ اِلي اَمًرِ‌الله» را فراموش مي‌كنيد در حالي كه علي(ع) حتي آنجا كه معاويه حكم قرآن و حكميت مسلمانان را گردن مي‌گذارد، او را نمي‌پذيرد».
 
  مردان متفكر نهضت از «احاطه» و «ميزان» برخوردار نيستند
ناقد در بخش ديگري از نوشتار خويش، سعي دارد مصاديقي از بي‌اطلاعي سران نهضت آزادي از مباني ديني كه موجد برداشت‌هاي ناصواب آنهاست را نمايان سازد. از اين ‌رو فروضي را مطرح و درباره آنها از بيانيه نويسان نهضت توضيح مي‌خواهد: «من در مقام نصيحت و تذكر سؤال مي‌كنم به راستي اگر جنگ ايران و صدام به اين مرحله برسد كه صدام حكميت قرآن را فرياد كند و نه دادگاه لاهه كه حكميت از مسلمانان را بخواهد، شما چه خواهيد گفت؟ آيا مثل آن روز كه خوارج فريب خوردند و با تحميل ابوموسي و كنار گذاشتن مالك و ابن عباس كار را به رسوايي كشاندند، فريب مي‌خوريد؟ و يا اينكه شعار سلم و رحمت را كنار مي‌گذاريد و به مقاصد و انگيزه‌ها هم توجه مي‌كنيد و صدق، كذب، اختيار و اضطرار را در نظر مي‌آوريد؟ من نمي‌دانم اگر خداي ناخواسته فريب خورديد و اين دعوت حكميت را پذيرفتيد و به عنوان دفاع از قرآن، اسلام و انقلاب، آن را تحميل كرديد بعدها كه به گناه بزرگ خود پي ‌برديد، آيا به استغفار و توبه رو مي‌آوريد يا اينكه به تحميل ديگري دست مي‌گشاييد و رهبري را به كفر مي‌بنديد و در برابر او شمشير مي‌كشيد؟ اينجاست كه ناچارم اظهار كنم (‌با تمام حرمتي كه براي مرداني هم چون آقاي بازرگان دارم) مردان متفكر نهضت از بينات و كتاب و از احاطه و ميزان در سطح لازم برخوردار نيستند و ناچار برداشت‌هاي آماري و استحساني‌شان به گمراهي دست مي‌دهد؛ كه آنگونه از موضع بالا حمله كنند و اصالت و اسلاميت انقلاب رازير سؤال ببرند. خواست جمهوري اسلامي اين است كه دادگاهي شايسته، كار صدام را فيصله دهد و حكم خدا و امر خدا را در اين زمينه تحقق بخشد، در حالي كه علي(ع) روح قرآن حتي حكميت را نمي‌پذيرد و «‌لا حُكمَ اِلّا لله» را كلام شيطان مي‌خواند. آيا علي(ع) هم روح افراطي داشت و خالي از رحمت و محبت و صلح و سلم بود؟! و يا اينكه اين برداشت‌هاي آماري كه عدد آيه‌هاي رحمت را مي‌شمارد و شرايط، حدود و موازين را فراموش مي‌كند و به استحسان و خوشايندها مبتلا مي‌شود.
 اين برداشت‌ها از محدوديت در ديد و شتاب در حكم و محروميت از موازين حكايت دارد. بدون ميزان در دريايي از آثار غرق مي‌شويم؛ چون مي‌بينيم كه دسته‌هاي مخالف با تمامي اختلافشان از تاريخ و سيره و از اخبار، آثار و از كتاب و سنت، استدلال مطلوب خود را به دست مي‌آورند و مدارك ارائه مي‌دهند و راست هم مي‌گويند؛ چون در سيره معصومين هر دو وجه و هر دو شكل برخورد وجود داشته است. فاطمه (س) مي‌شورد و علي(ع) خاموش مي‌شود. سلمان به مدائن رو مي‌آورد و ابوذر و عمار فرياد مي‌زنند. امام حسن(ع) صلح مي‌كند و امام حسين(ع) با سر به راه شام مي‌رود و... تو به كدام يك اقتدا مي‌كني و از كدام يك اسوه و مقتدا مي‌سازي».
  شايد هنوز نياموخته باشيد، ولي بايد آموخت...
صفايي در ادامه نامه انتقادي خود، سعي دارد كه موضع صحيح انگاره‌هاي نهضت آزادي در منظومه انديشه ديني و اشتباه سران نهضت در به‌كارگيري نابه‌جا و غير‌اصولي آنان در موضوعات غير‌مرتبط را نشان دهد. او در اين‌باره مي‌نويسد: «آنجا تو مي‌تواني گلوي دشمن را رها كني كه گلوگاه سخت‌تري را بر او بسته باشي، اگر اين توجه نباشد انسان به آنچنان برداشتي مي‌رسد كه نه عقل و نه عقلا و نه سيره‌ معصوم، برآن شهادت نمي‌دهند. انتخاب اهميت‌ها و توجه به اولويت‌ها و بهترين كار ممكن ميزاني است كه داستان نينوا را هم تحليل مي‌كند. بدون اين موازين داستان نينوا مشكل مي‌شود و دكترين امنيت ملي دل را مي‌لرزاند كه بايد وابسته شد و به شرق و غرب گره خورد. در حالي كه نه شرق و نه غرب و نه جهان سوم، نه‌غير متعهدها، نه ناسيوناليسم و نه مليت مقدس شما هيچ‌كدام تكيه‌گاه خوبي نيستند و براي درگيري رشته محكمي نيستند كه فقط بر خدا و مؤمنان مي‌توان تكيه كرد. «‌حَسّبُك اللهُ وَ مَنِ اتَّبَعَك مُنَ الًمُؤًمِنين». با همين ميزان كارهاي دقيق و پيچيده رهبري توجيه مي‌شود. هنگامي كه مردم اين مقدار نيرو عرضه مي‌كنند و هنگامي كه اين مقدار نيرو براي اين مقصد كافي است، ديگر مشكلات طرح، اجرا و توزيع امكانات و تقسيم كار به عهده كساني است كه اگر بخواهند كوتاهي كنند يا خسته شده باشند بايد كنار بروند.
شايد هنوز نياموخته باشيد كه اينگونه محاسبه كنيد و از شرق، غرب، جهان سوم و گروه‌هاي داخل و خارج چشم بپوشيد و بر نيروي مردم كه در شرايط حساس و لازم عرضه مي‌كنند و با اجتماعات ميليوني خون رنگشان همراهي خود را نشان مي‌دهند تكيه كنيد، هر چند كه آراي محدودشان در ميان‌دوره‌اي‌ها دشمن را خوشحال كند، ولي سيل حضورشان در هنگام لازمه پت حساب‌هاي دشمن را به آب مي‌دهد و استقامتشان را فرياد مي‌كند. شايد هنوز نياموخته باشيد، ولي بايد آموخت بايد اين موازين را شناخت و با اين مراحل و اصول آشنا شد و توكل را و توجه به حق را و امن و قدرت روحي را مزمزه كرد. توكل اين است كه با تمامي امكانات مغرور نشوي كه داستان حنين در پيش است و با دست خالي مأيوس نباشي كه روز بدر را ديده‌اي».
  لابد امريكا را اهل ذمه مي‌دانيد كه در لواي حكومت اسلام دارد جزيه مي‌دهد!
ناقد در واپسين فراز از جوابيه خويش به بيانيه نهضت آزادي، پس از تبيين مباني خويش در اين ارزيابي، صريح وموجز به بيان ديدگاه‌هاي خويش درباره مقولات مورد مناقشه نهضت پرداخته كه مي‌تواند به مثابه الگويي در برخورد شفاف با موضوعات نظري باشد.
زنده‌ياد صفايي حائري در اين‌باره مي‌نويسد: «شما مي‌گوييد آيه‌ برائت مربوط به مشركين پيمان‌شكن است و لابد امريكا را اهل ذمه مي‌دانيد كه در لواي حكومت اسلام دارد جزيه مي‌دهد و به پيمان‌ها وفا مي‌كند. يا اينكه معتقد‌يد با چنين مشرك مسلطي هيچ پيماني در كار نيست يا اينكه دارد به پيمان‌هاي بين‌المللي و تعهدات طبيعي خود عمل مي‌كند. به توضيح گذشت كه هر مكتبي سه مرحله تبيين و دودستگي و درگيري را ناچار دارد. ابراهيم موسي، عيسي و محمد در مرحله تبيين، آزادي و امان مي‌دهند و كلام خود را مي‌رسانند. و سپس با تماميت حجت و ظهور كفر صف‌ها مشخص مي‌شود و قتال شكل مي‌گيرد و اين قتال و درگيري عين رحمت و محبت است و همچون عذاب حق است كه نشان رحمت و عنايت اوست و همين كه پاك شدي به درجات بهشت راهت مي‌دهند و كدورتت را مي‌شويند و حتي تورات و انجيل از اين پيمان قتال نشانه‌ها دارد و اين قتال بر ايمان مؤمنان تكيه دارد و همين براي ابرقدرت‌ها بس كه باور كنند خر تا خر است آنها مي‌توانند سوارش بشوند و همين كه ستم‌كش نبود، ستمگري نخواهد بود.
 در هر حال آن مراحل تبيين و دو دستگي و درگيري حدود و تكاليف خاصي دارد كه اگر در نظر نياوريم به تناقض خواهيم رسيد. و در همين جا توضيح بدهم كه آزادي در مرحله تبيين است و پس از تبيين ديگر نمي‌توان به دشمن اجازه گشت‌‌و‌گذار و تفريح و فرصت رشد و مزاحمت داد و باز اشاره كنم كه استبداد و ظلم در اين است كه تبيين نشده باشد. شورا هم جمع‌آوري اطلاعات است و تصميم‌گيري با رهبري است و در رابطه با گروه‌ها همين مسئله مطرح است كه من نبايد توقع زياد داشته باشم و بخواهم كه بالا سر، جايم بدهند. هيچ گروهي در دل خود گروه مخالف را نمي‌پرورد. بر فرض به آن اجازه‌ حيات بدهد، به تغذيه و رشد او در رحم خود فكر نمي‌كند. همانطور كه شما به گروه‌هاي ديگر و حتي با كساني كه نمي‌توانيد در سليقه هماهنگ باشيد، راه نمي‌دهيد و با آنها كار نمي‌كنيد».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر