هفته گذشته یکی از مسئولین در همایشی که به مناسبت روز کارمند برگزار شده بود، خطاب به کارمندان دولت گفت: «این حرف غلطیاست که کسی بگوید حقوق من کم است، چه کسی مجبورت کرده بمانی؟! خب خداحافظی کن برو!»
خب آن مسئول بلندپایه راست گفته، کارمند میتواند خداحافظی کند برود و اگر برود گزینههای متعددی پیش رو دارد که میتواند برای گذران زندگی انتخاب کند. از آنجایی که این گزینهها بسیار متعدد و متکثر هستند، ما با قصد کمک به انتخاب بهتر کارمندان عزیز، چند تا گزینه را در اینجا مطرح میکنیم که میتوانند بعد از خداحافظی از شغلشان، جهت اشتغال انتخاب کنند.
از دختر مظلوم وزیر یاد بگیرید!
آسانترین راه این است که 200 میلیون تومان جور کنید و بزنید توی کار واردات لباس! بالاخره از دختر مظلوم وزیر که کمتر نیستید. ببینید آن مظلوم بدون اینکه نق بزند و از درآمد کم گلایه کند، دارد روی پای خودش میایستد! خب شما هم یاد بگیرید.
وصلت با یک ژن خوب
راه دیگر این است ژن خوب داشته باشید. اگر هم ندارید و فکر میکنید حالا دیگر دیر شده و کار از کار گذشته و ژنتان همین است که هست، سخت در اشتباهید. شما از طریق وصلت با صاحب یک ژن خوب میتوانید از تمام مزایای ژن خوب بهرهمند شوید. حالا یا خودتان مجردید که میروید اقدام میکنید، یا متاهل هستید که برای فرزندتان آستین بالا میزنید. نتیجه در هر دو صورت یکسان است.
رئیس هیئت مدیره شوید!
بله به همین راحتی. از شغل کارمندی خود خداحافظی کنید و بروید یک صندوقی، شرکتی، چیزی پیدا کنید و ریاستش را بپذیرید! این کار که دیگر از عهدهتان برمیآید! بعدش تا دلتان خواست حقوق بگیرید و اگر هم خواستید نق بزنید که حقوقم کم است، اشکالی ندارد، بلافاصله آنقدر زیادش میکنند که راضی شوید!
وام بگیرید!
چرا راه دور میروید؟ این روزها از هر نقطه در شهر، حداکثر 20 قدم با شعبهای از یک بانک یا مؤسسه مالی فاصله دارید! اگر ضامن معتبر با گواهی کسر از حقوق، چک و سفته، موجودی کافی و بقیه مدارک را دارید، به اولین بانک مراجعه کنید و پنج میلیون تومان وام بگیرید. اما اگر این مدارک را ندارید، باز هم به همان بانک مراجعه کنید و پنج میلیارد تومان وام بگیرید! بعد بزنید توی یک کار نان و آبدار مثل ساخت و ساز یا واردات جنس چینی! تولید بازار مشترک هم کار بدی نیست، بعضیها گلایه میکنند که درآمدش کم است، اما هر چه نباشد از حقوق کارمندی بهتر است. پس زودتر خداحافظی کنید و میزتان را تحویل بدهید!
یک دیوار بلند
گزینه شرافتمندانه دیگری هم که پیش رو دارید، یک دیوار بلند است که آن طرفش پر از اجناس لوکس و عتیقه و قیمتی است. فقط دو تا مشکل کوچک وجود دارد، یکی این که آن اجناس مال مردم است و دیگر اینکه کلید آنجا را ندارید و مجبورید از دیوار بالا بروید! این هم یک گزینه است، فقط خواهش میکنم زودتر یکی از این گزینهها را انتخاب کنید و بروید! به جای اینکه اینجا بمانید و نق بزنید که حقوقم کم است، مشکل دارم، اجاره خانه سنگین است، شهریه دانشگاه بچهها سرسامآور است، ارزاق گران است، کرایه تاکسی و مترو زیاد است و خلاصه هزار جور گلایه و غرغر که بدبختی و گرفتاری دارم و هشتم گرو نهم است، بروید همین امروز خداحافظی کنید. به قول آن عزیز بزرگوار: «چه کسی مجبورت کرده بمانی؟! خب خداحافظی کن برو!»