دكتر يدالله جواني
از پي توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي گروه موسوم به 1+5 تاكنون، قضاوتهاي متفاوت و بعضاً متضادي در خصوص آثار و پيامدهاي اين توافق در داخل و خارج كشور انجام شده است. ماهيت توافق هستهاي كه از آن با عنوان برجام (برنامه جامع اقدام مشترك) ياد ميشود، نوعي معامله بين ايران و كشورهاي مقابل است؛ معاملهاي كه هر يك از طرفين طبق آن، تعهداتي را پذيرفتهاند. در خصوص اين توافق سه نكته قطعي و غير قابل انكار را ميتوان مطرح كرد:
1ـ قصد ايران از ورود به مذاكره مستقيم با امريكا از سال 1392 به بعد، گرهگشايي از مشكلات اقتصادي كشور بود. اصل مذاكره در خصوص موضوع هستهاي، سياست نظام از سال 1382 با طرح اين موضوع با مختصات خاص در آژانس بينالمللي انرژي هستهاي بود و بر همين اساس دولتهاي هشتم، نهم و دهم، هر كدام به شكلي مذكرات هستهاي را با كشورهاي غربي انجام دادند. اما دولت يازدهم قبل از شكلگيري و پس از شكلگيري، گرهگشايي از مشكلات اقتصادي كشور را، در گرو مذاكره مستقيم با امريكا دانست و با تمركز بر اين موضوع، در نهايت مذاكرات در 23 تير 1394، به برجام منتهي شد.
2 ـ طبق برجام از زمان اجرايي شدن تاكنون، جمهوري اسلامي تمامي تعهدات خود را، به طور كامل انجام داده و اين موضوع در تمامي گزارشهاي منتشره آژانس بينالمللي انرژي هستهاي منعكس شده است. آژانس بينالمللي انرژي هستهاي، تنها مرجع رسمي پذيرفته شده بينالمللي، در خصوص داوري براي انجام تعهدات ايران طبق برجام است. اين سازمان در تمامي گزارشهاي خود، پايبندي ايران به برجام و عمل به تعهدات را تأييد كرده است.
3ـ امريكاييها از زمان اجراي برجام تاكنون، به تعهدات خود طبق اين توافق، نه تنها عمل نكردهاند، حتي به شكلهاي مختلف، از جمله با وضع تحريمهاي جديد، به صورت فاحش نقض برجام كردهاند. اكنون قضاوت عمومي در ايران، نقض برجام از سوي امريكا است. با توجه به اين سه نكته، اكنون اين سؤال مطرح است كه آورده بزرگ برجام براي دولت و ملت ايران تاكنون چه چيزي بوده است؟ پاسخ اين سؤال را اولاً با توجه به انگيزه و هدف ايران از انجام مذاكره به صورت مستقيم با امريكا و ثانياً با نگاه كارشناسانه و منطقي بايد داد. بعضيها با انگيزهها و دلايل سياسي به دنبال دستاورد تراشيهاي غير واقعي براي برجام هستند. به عنوان مثال، اينكه گفته ميشود با برجام امنيت كشور تأمين شد و اگر برجام نبود كشور درگير جنگ شده بود، صرفاً يك ادعاي بيمبنا با انگيزهها و اهداف سياسي است. دستاوردهاي برجام را بايد در حوزههاي اقتصادي مورد بررسي قرار داد. سؤال اين است كه آيا برجام متناسب با هزينهاي كه كشور و ملت در برجام با انجام تعهداتش پرداخت كردهاند، توانسته از اقتصاد ايران مشكلگشايي نمايد؟ به طور قطع براي پاسخ به اين سؤال، بايد شاخصهايي را مورد توجه قرار داد. شاخصهايي چون؛ حجم سرمايهگذاري خارجي در كشور، آزاد شدن پولهاي بلوكه شده ايران در بانكهاي خارجي و امكان گردش اين پولها با اختيار ايران از بانكي به بانك ديگر و از جمله وارد شدن آن به كشور، دريافت پول فروش نفت و وارد كردن اين پول به داخل، عبور از ركود اقتصادي و بهبود فضاي كسب و كار، ايجاد اشتغال و كاهش نرخ بيكاري، افزايش قدرت خريد مردم و كاهش فشارهاي معيشتي به ويژه در ميان اقشار ضعيف و كم درآمد، نمونههايي از شاخصها براي اين سنجش است. يكي از شاخصهاي قابل توجه در اين ميان، افزايش درآمدهاي دولت است كه ميتواند معيار و ملاك مناسبي براي سنجش ميزان تأثير برجام بر اقتصاد ايران باشد. آيا تمامي اين شاخصها به صورت مثبت بر اقتصاد ايران اثر گذاشته است؟ پاسخ بسيار روشن است و خيلي نياز به آوردن ادله و ارائه ارقام نيست. با توجه به آخرين شاخص يعني افزايش درآمد دولت، بيانات سخنگوي دولت جناب آقاي نوبخت، وضعيت را روشن ميكند. چندي قبل آقاي نوبخت با صراحت اعلام كرد، درآمدهاي دولت نصف شده است! اصل بر پذيرش اين سخن از سوي سخنگوي دولت است. توجه به اين نكته تصريح شده از سوي آقاي نوبخت از يك طرف و توجه به ميزان افزايش نقدينگي در دولت يازدهم به صورت بيسابقه از طرف ديگر، از حال و روز اقتصاد ايران خبر ميدهد. بنابراين ميتوان گفت، آن انتظارات از برجام براي گرهگشايي از اقتصاد ايران برآورده شده است. همان انتظاراتي كه در مقطع قبل از انتخابات رياست جمهوري سال 92، از سوي نامزد پيروز در انتخابات مطرح شد و پس از آن نيز بر دامنه و ابعاد آن افزوده گشت. نگاهي كه جوهره آن، گرهگشايي از مشكلات اقتصادي كشور، با كمك غرب از طريق مذاكره است. با توجه به آنچه مطرح شد، حال بايد به اين سؤال پاسخ داد كه آيا برجام هيچ دستاورد قابل اعتنايي براي دولت و ملت ايران نداشته است؟ به نظر نگارنده، بزرگترين آورده برجام براي ملت و دولت ايران، پيدا كردن شناخت بيشتر و دقيقتر نسبت به ماهيت دولت استكباري حاكم بر ايالات متحده امريكاست. برجام اين واقعيت را آشكار ساخت كه امريكا تحت هيچ شرايطي قابل اعتماد نبوده و نخواهد بود. برجام ثابت كرد كه امريكاييها به راحتي تعهداتشان را به بهانه منافع ملي و امنيت ملي امريكا زير پا ميگذارند. آري، بزرگترين آورده برجام اين است كه در هيچ موضوعي و تحت هيچ شرايطي، نبايد با امريكاييها به صورت مستقيم و مستقل وارد مذاكره و معامله شد.