غلامحسين بهبودي
چند سال قبل كه در يك فروشگاه كالاي فرهنگي كار ميكردم، هر كسي از راه ميرسيد عكس تزئيني شهيد همت يا شهيد آويني را درخواست ميكرد. منظورم عموم مردم مراجعهكننده بود. كساني كه دل در گرو ارزشهاي موجود در دفاع مقدس داشتند، اما از جنگ همان قدر ميدانستند كه در فيلمهاي جنگي ديده بودند.
بعضي وقتها از مشتريها سؤال ميكردم چرا از بين چندين هزار شهيد دفاع مقدس، بيشتر سراغ شهيد همت را ميگيريد؟ پاسخشان بسيار ساده بود:«چون از ميان چند هزار شهيد جنگ، حاج همت را ميشناسيم!» به قول يكي از جانبازان دفاع مقدس گاهي خودمان آنقدر روي يك موضوع يا نام خاص مانور ميدهيم كه فكر و ذهن مردم پر از همين نامها ميشود و از شهداي ديگر غافل ميشوند. طوري كه خيلي از مردم حتي نميدانند لشكر 27 محمدرسولالله(ص)غير از شهيد همت يك فرمانده مفقودالاثر به نام حاجاحمد متوسليان و دو فرمانده شهيد ديگر به نامهاي رضا چراغي و عباس كريمي دارد، چه برسد به اينكه بخواهند فرماندهان شهيد ساير لشكرها را بشناسند.
البته دلايل زيادي ميتوان براي شهرت شهيد همت يا شهيد آويني آورد. اول اينكه حق در خصوص اين دو بزرگوار ادا شده و آنطور كه شايسته است به نسل جوان معرفي شدهاند. اما خداي نكرده مگر شهداي ديگر ناشايست بودند كه خوب معرفي نشدند؟ پاسخ اين سؤال هم ساده است. همه شهدا شايستگيهاي لازم را دارند. منتها ما در انجام فعاليتهاي فرهنگيمان ناشايست عمل ميكنيم و با افراط و تفريطهايمان كاري ميكنيم كه دفاع مقدس محدود به چند نام و واقعه خاص شود و الباقي به بوته فراموشي سپرده شوند.
حالا كه بحث دفاع از حرم در جريان است و اتفاقاً شبيهترين واقعهها به دفاع مقدس به شمار ميرود، باز شاهد افراط و تفريطهاي اينچنيني هستيم. يك مثال واضحش حواشي بسياري است كه پيرامون شهيد محسن حججي رخ ميدهد. البته كه آقا محسن به فرموده مقام معظم رهبري حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد و البته كه نحوه شهادت خاص او با شباهتهايي كه به عاشورا دارد، خيلي از مردم را متوجه ايثارگري مدافعان حرم كرد، طوري كه بايد از فرصت پيش آمده براي بيان حقايق اين جبهه بهره برد اما بايد مراقب باشيم در موج ايجاد شده به اسم كار فرهنگي موجسواري صورت نگيرد و زيادهروي كه در هر كاري ناپسند است، باعث خسروان نشود.
جالب است در اين خصوص اولين كساني كه ما را متوجه اشتباهمان كردند، خانواده معظم خود اين شهيد گرامي بودند. وقتي قرار شد نام برخي از اماكن نجفآباد مثل دانشگاه آزاد اين شهر يا اماكني ديگر به نام شهيد حججي گذاشته شود، خانواده اين شهيد بزرگوار با اين عنوان كه در نجفآباد شهداي ديگري هم وجود دارند، مخالفت كردند؛ اقدام ارزندهاي كه اگر خوب دقت كنيم، تلنگري براي همه ماست.
باز هم تأكيد ميكنيم كه مسلماً شهادت عاشورايي جوان رعنايي چون محسن حججي توانست نگاه بسياري از افراد كجانديش را به مقوله مدافعان حرم تغيير دهد، اما ما هم بايد در نوع كار فرهنگيمان آنقدر هوشمندانه عمل كنيم كه از هرگونه زيادهروي اجتناب شود و حدالمقدور انصاف را در خصوص ساير شهداي مدافع حرم رعايت كنيم. در جبهه مقاومت اسلامي كم نيستند شهداي ارزشمندي كه اگر هر كدام از آنها متعلق به كشورهاي ديگر بودند،براي تكتكشان داستانها و فيلمها و مجسمهها ساخته ميشد و چون الگويي براي همه جهانيان عرضه ميشدند. در اين جبهه شهيدي چون «هادي شجاع» را داريم كه تنها چهار روز پس از ازدواجش راهي سوريه شد و به شهادت رسيد. يا شهيد «ايمان خزاعي» كه كمتر از يك ماه پس از برگزاري جشن عروسياش عازم شد و مقام شهادت را براي خودش خريد يا پدري چون شهيد سجاد طاهرنيا را داريم كه تنها شش ساعت قبل از تولد دومين فرزندش عازم سوريه شد و دو هفته بعد از آنجا تا خود بهشت پرواز كرد.
شهداي دفاع مقدس يا دفاع از حرم همگي گرانقدر هستند و لاجرم برخي از آنها نامآورتر از ديگران ميشوند. اما بحث بر سر هوشمند عمل كردن ماست كه ميتوانيم با مديريت بهينه فعاليتهاي فرهنگي، بهترين نتيجه را كسب كنيم. طوري كه چند سال بعد نسل جوان نگويد از بين شهداي مدافع حرم فقط شهيد محسن حججي را ميشناسيم.