مهرداد ابراهيميان
در علم مديريت يك نظريه جالب در مورد سازمانها وجود دارد كه به آن نظريه سوسك حمام (Cockroach theory) ميگويند. در واقع به انگارهاي خاص در افكار عمومي در ارتباط با يك شركت يا سازمان اشاره ميكند در شرايطي كه گزارشهاي نامطلوب درباره يك شركت، عمومي شود يا در مواردي كه گزارشهاي مشابه درباره ساير شركتهاي مشابه در آن صنعت به صورت مستمر مورد توجه افكار عمومي يا مخاطبان آن قرار گيرند.
نظريه سوسك حمام نام غيررسمي براي انگارهاي با پذيرش گسترده افكار عمومي است كه يك قسمت از اخبار بد درباره يك شركت را نشان ميدهد؛ اخبار بدي كه لزوماً نبايد منجر به بروز فاجعه در شركت يا سازمان شود يا اينكه بخشي از اخبار آزاردهندهاي از شرايط مشابهي است كه ساير شركتهاي صنعتي به آن مبتلا هستند و هر آينه ممكن است منجر به سقوط جايگاه افكار عمومي نسبت به اعتبار سازمان يا شركتهاي مربوط شود. اما بر مبنای نظریه سوسک ديدن يك سوسك در حمام احتمالاً به وجود سوسكهاي ديگر اشاره ميكند.
توانايي فرهنگسازي اين نظريه
فرهنگسازي ناشي از اثرات نظريه سوسك حمام ميتواند كل دستاورد يك صنعت و حتي سازمان را نابود كند، چون در زمان رسيدن اخبار نامطلوب درباره يك شركت، سرمايهگذاران انتظار اخبار مشابه درباره ديگر شركتها را دارند. اغلب اوقات يك تخلف مشهور موجب خواهد شد مقامات دولتي به ديگر شركتها رسيدگي كنند. در نتيجه، سرمايهگذاران آن صنعت مورد بحث تمايل خواهند داشت كه سهامشان را بفروشند يا حداقل به عنوان مخاطب شركت اعتماد خود را از توليدات و خدمات سلب كنند، اين حالت در مواردي براي شركتهاي سهامي حتي منجر به سقوط سهام شده است.
نمونههاي مشابه اين نظريه در فضاي اقتصادي كشور به وفور قابل رؤيت است اما «سوسك حمام» بازار پولي – بانكي در اذهان عمومي اكنون يك كلوني بزرگ را تداعي ميكند. به عنوان مثال مؤسسات مالي و اعتباري از مدتها قبل گرفتار نظريه سوسك حمام بودند به طوري كه مؤسسات زيرمجموعه كاسپين، 22 بهمن، مؤسسه ثامنالائمه ، حافظ، فرشتگان و... به علت عدم توجه بانك مركزي به پيشدرآمد فرهنگسازي نظريه سوسك حمام و اتخاذ راهكار مناسب به فاجعه انحلال و عدم كفايت سرمايه براي بازپرداخت سپردههاي مشتريان خود گرفتار شدند. اين مؤسسات نه تنها خود در شرايط انحلال قرار گرفتهاند بلكه باعث شدهاند مخاطبان در بازار پولي و مالي به همه مؤسسات مالي و اعتباري بدگمان و بياعتماد شوند. بر اساس يك آمار غير رسمي ميزان سپردهگذاري در مؤسسات مالي و اعتباري و حتي بانكها تحت تأثير شايعات ناشي از نظريه مذكور است و حتي آگهيهاي تلويزيوني مستمر برخي از اين مؤسسات نتوانسته نظر افكار عمومي را براي اعتماد مجدد جلب كند. اخيراً نيز با اعلام بانك مركزي در مورد تخصيص حداكثر سود 15 درصدي عليالحساب به سپردههاي بلندمدت يكساله بانكها با روشهاي مختلف سعي در حفظ و نگهداري سپردهها داشتند و دارند؛ در حالي كه برخي با تشكيل صندوقهاي سرمايهگذاري غيرمستقيم به پرداخت سودهاي معقول اقتصادي ادامه ميدهند ولي بدگماني خردهسرمايهگذاران نسبت به سپردهگذاري عملاً بازارهاي غير رسمي دلالي را توسعه خواهد داد.
راهكار ترميم اثرات سوء نظريه
يكي از روشهاي نحوه مواجه با اثرات نظريه سوسك حمام كه تأثيرات مخرب فرهنگسازي اين نظريه در افكار عمومي را خنثي و تا حدي ترميم ميكند، اطلاعرساني بهموقع و در نقاط بحراني است. مخاطبان براي اعتماد مجدد به هر سازماني نيازمند شفافسازي آن سازمان حتي در بحرانها و پاسخي قانعكننده هستند به طوري كه به خوبي نشان دهند حداكثر توان درونسازماني خود را براي حل بحران به كار گرفتهاند ضمن آنكه بازمهندسي مجدد فرايندها براي ترميم فرايندهاي معيوب ضمن بازرسي و بازكنترل روند فعاليتهاي هر فرآيند ميتواند مانع بزرگنمايي ناشي از ديدن سوسكهاي سازماني شود. تصور كنيد كه در سازماني يك مشكل رخ داده است كه نيازمند حمايت مخاطبان آن براي رفع مشكل است؛ پنهان كردن اين مشكل خاص تنها بروز فاجعه سازماني را به تأخير مياندازد. در صورت توزيع متناسب مسئوليت، هنگام بروز مشكل امكان حل مشكلات سازماني به مراتب سادهتر از پنهانكاري خواهد بود ولي متأسفانه آنچه در بازار پولي – بانكي شاهد آن هستيم انكار و ناديده گرفتن سوسكها از سوي مسئول حمام و ترساندن دائم مراجعيني است كه قصد دارند از خدمات بانكي استفاده كنند!
درحالي كه بايد متوليان بانك مركزي بدانند فرهنگپذيري سازماني اغلب منجر به حفظ منافع سازمان و مخاطبانش است و معمولاً بر خلاف آن فرهنگپذيري نظريه سوسك حمام منجر به بروز شايعه و دور شدن از منافع سازماني و مخاطبان خواهد بود.
كاش روزي برسد كه در علم مسئوليت و مديريت در جايي از رفتارها و تصميمات مديريتي به ويژه در حوزه اقتصاد حسابكشي كنند و تفكرات رومانتيكي و ايدهآليستي غيرممكن مديريتي روزي نه تنها نقد بلكه به چالش قضاوت رسمي كشيده شود.