ندا طباخيان*
يادم ميآيد در زماني نه چندان دور پروفسوري بود كه ساكن امريكا بود ولي هر سال بلااستثنا در يك روز مشخص، براي ديدار والدينش به ايران ميآمد؛ شايد بگوييد هنر نكرده است. ولي وقتي بدانيد والدين او، هر دو سالهاست كه در خاك آرميدهاند و او تنها و تنها براي دادن خيراتي براي شادي روح ايشان و نيز خواندن فاتحهاي آن هم نه به صورت نشسته بلكه تمام قد ايستاده، به ايران ميآمد و بلافاصله به ديار غربت رهسپار ميشد، تعجب ميكنيد!
يك بار از او پرسيدند خب والدين تو كه زنده نيستند چرا اين همه به خود سختي ميدهي، فاتحه را از همان جا بخوان و نثار روحشان كن! او همراه با آرامشي كه از ديدار مزار والدين كسب كرده بود پاسخ داد من هرچه هستم و هرچه دارم از وجود والدينم دارم و اين كمترين كاري است كه ميتوانم براي ايشان انجام دهم.
چندي پيش با خواندن حديثي از پيامبر اكرم(ص) متوجه شدم او با همين كار به ظاهر كوچك سرور نيكوكاران قيامت خواهد بود، چراكه ايشان سرور نيكوكاران را در اين روز، مردي ميداند كه بعد از فوت والدين به ايشان نيكي كند.
در آيين ما به قدري به احترام به والدين اهميت داده شده است كه وظايف فرزندان در قبال ايشان به زمان حيات آنها ختم نميشود. بلكه فرزند پس از مرگ ايشان نيز موظف به اعمال وظايفي در قبال ايشان خواهد بود. وظايفي چون اداي نمازهاي قضاي ايشان، انجام مناسك حج به نيابت از ايشان يا گرفتن روزههاي قضاي آنها يا پرداخت صدقه و خيرات براي آنها و اين در حالي است كه در هيچ يك از اديان و در هيچ آييني تا اين حد به احترام نسبت به والدين سخن به ميان نيامده است.
وجوب احترام، حتي به والدين بيدين
جالب اينجاست كه فرزند نه تنها در قبال والدين مسلمان و ديندار خود موظف به اداي احترام و خدمترساني به ايشان است، بلكه نسبت به والدين كافر و بيدين خود نيز موظف به اداي احترام ميباشد. اين اوج اهميت و توجه خداوند منان به اين فرشتههاي زميني است.
گاهي اوقات برخي والدين از تنبيه بدني براي تربيت فرزند خود استفاده ميكنند كه اسلام با اينكه اين نوع از تربيت را مذموم ميداند ولي توصيه ميكند حتي در حال كتك خوردن از والدين، ايشان را گرامي بداريد و هيچ گاه ايشان را مورد بيمهري خود قرار ندهيد. هنگام كتك خوردن از ايشان براي آنها طلب مغفرت كنيد و اگر صدايشان را بلند كردند شما صدايتان را آهسته كنيد و با آرامش سخن بگوييد.
نگهداري والدين سخت اما شدني است
از حق نگذريم امروزه زندگي آپارتماننشيني، كوچك بودن فضا، افزايش ساعات كاري، دوشغله بودن و شاغل بودن زن و مرد، كار نگهداري از سالمندان را سخت كرده است اما اگر هر فرد يادي از زحمات والدين در كودكي كند و خود را در جاي ايشان بگذارد كه چه در جاي كوچك چه بزرگ، چه در كودكي چه در نوجواني و جواني، چه در خوشي و چه در ناخوشي لحظهاي ايشان را از خود جدا نميساختند و تا حد توان بهترين مراقبت و پرستاري را از ايشان ميكردند تا مبادا چيزي كم و كسر داشته باشند، هيچ گاه به اين سادگي ايشان را با دل خون، راهي خانه سالمندان نميكردند كه سپس به دست فراموشي سپرده و پس از مرگ، آنها را تحويل بگيرند. اين در حالي است كه منشأ بسياري از مشكلات و ناآراميهايي كه در زندگي يافت ميشود را ميتوان در همين بيمهري به پدر و مادر جست و جو كرد، چراكه به قول امام صادق(ع) آزردن پدر و مادر فقر ميآورد و به ذلت ميانجامد.
به آنان «اف» هم نگوييم
در آيهاي معروف آمده است: «فلا تقل لهما اف». يعني اي انسان تو حتي مجاز به ريزترين و كوچكترين سخن و حركتي كه باعث آزردگي خاطر والدينت شود نيستي و اين كلمه بيمقدارترين و سبكترين تعبير نامؤدبانه براي ابراز خشم است كه به قول صادق آل محمد(ص) اگر خداوند كمتر از اف چيزي ميدانست انسان را از همان نهي ميفرمود. اين امر حاكي از آن است كه وقتي از چنين رفتار به ظاهر ساده و بياهميتي نهي ميشويم به طريق اولي، از رفتارهايي كه باعث رنجش خاطر ايشان ميشود نيز منع خواهيم شد.
ثواب نگاه محبتآميز به والدين
از امام صادق(ع) در مورد وظيفه فرزند در قبال والدين سؤال شد و ايشان فرمودند: «چشمهايت را جز از سر دلسوزي و مهرباني به پدر و مادرت خيره نكن و صدايت را بلندتر از صداي آنان مكن و دستهايت را بالاي دستهاي آنان مبر و جلوتر از ايشان راه مرو». در حديثي علت كراهت راه رفتن فرزند قبل از پدر و مادر، كوتاه شدن عمر فرزند دانسته شده است كه اين نشان از اثر وضعي چنين عمل به ظاهر ساده و كم اهميتي دارد.
به راستي وقتي نگاهي از سر لطف و مهر و عطوفت به والدين، از سوي دادار حكيم پاداش در بر دارد، پاداش خدمترساني دائمي به ايشان و راضي نگه داشتن آنها از خود چه بركات و نعماتي كه به زندگي آدمي سرازير ميكند! نعماتي كه هر يك به تنهايي ميتواند مسير زندگي آدمي را تغيير داده و او را در دنيا و عقبي موفق و پيروز گرداند. كمترين نعمتي كه از اين طريق به انسان داده ميشود رفتار متقابل فرزندان با ماست. چراكه وقتي فرزند ما با چشم خود طرز برخورد ما را با والدينمان ميبيند و از آنجايي كه الگوي اوليه رفتاري براي هر فرد، والدين آن فرد هستند، در آينده رفتاري در حد شأن و شخصيت ما خواهد داشت.
گفتني است اكثر ما در لابه لاي كارهاي روزمره و بيپايان زندگي، برخي اخلاقيات را فراموش كردهايم. آنقدر غرق در دنيا و تأمين معاش شدهايم كه گويا هرگز پير نميشويم، هرگز در جايگاه والدينمان قرار نميگيريم و هرگز فرتوت و دست و پاگير كوچكتر از خود نخواهيم شد! حال آنكه قانون دنياي فاني و گذرا چيزي غير از اين ميگويد.
و اما افسوس و دوصد افسوس كه آنچه اين روزها در ميان دوست و آشنا، در كوي و برزن از رفتار برخي بچهها با والدينشان به چشم ميخورد به كلي متفاوت از دستورات خداوند رئوف است. چه بسيار فرزنداني كه نه تنها نگاه محبتآميزي به والدين خود ندارند بلكه با كمال تأسف همواره نگاه طلبكارانهاي به ايشان داشته و اگر والدين نتوانند حوايج آنان را برآورده كنند با تندي و پرخاش با ايشان برخورد كرده و در برخي مواقع شاهد دستدرازي از سوي آنها به اين دو موهبت الهي هستيم.
چه زيبا چهارمين اختر تابناك ولايت زحمات مادر را به تصوير كشيده و ميفرمايند: «حق مادرت اين است كه بداني او به گونهاي تو را حمل كرد كه هيچ كس كسي را چنين حمل نكرده است و چنان ثمرهاي از قلبش به تو داده است كه با وجود گرسنگي، تو را سير و با وجود تشنگي، تو را سيراب كند و تو را بپوشاند در حالي كه خود برهنه است، خويشتن را در آفتاب، سايبان تو سازد و از براي تو دست از خواب بكشد و تو را از گرما و سرما حفظ كند تا براي او باقي بماني و تو نميداني سپاسش را به جاي آري مگر به ياري و توفيق الهي.»
* كارشناس الهيات