داود اسماعيلي*
يكي از مهمترين اصول در آموزهاي ديني و معرفتي، احترام و تكريم والدين است. خداوند متعال صراحتاً در كلامالله مجيد ميفرمايند: «و بالوالدين احسانا.» شأن و منزلت و كرامت و مقام والدين به حدي است كه اف يا همان صداي كمي بلندتر از حد معمول به والدين را خداوند موجب غضب و خشم خود ميداند: «فلا تقل لهما اف.» هر شخصي از اولياي مقرب الهي به مقام و مرتبه و جايگاه رفيعي رسيد از دعاي پدر و مادر بوده و اين نشانگر اهميت قدرداني و سپاسگزاري از جايگاه و موقعيت والدين در زندگي فرزندان است. الگوهاي والديني چنانچه بر محور قدرشناسي و مهرورزي و محبت به پدر و مادر شكل گيرد، نظام خانواده در يك جامعه حفظ و استوار ميشود. سلسله مراتب و زيرمنظومهها و حد و حريم خانواده در رويكردهاي سيستمي و ساختاري خانواده درماني، تماماً اشاره به ضرورت رعايت موقعيت اعضاي خانواده از نظر نقش و كاركرد آنان دارد. اگر قصد ثبات و استحكام اركان اصلي خانوادهها را داريم، بايد در مقاطع نوباوگي و خردسالي، آموزشهاي رابطهمحور فرزندپروري را به آنان بياموزيم.
خودپنداره مثبت با احترام به خود
براي برقراي رابطه محترمانه فرزندان با والدين اولين پيششرط لازم و ضروري، شناخت عزت نفس يا همان خودپنداره مثبت (Self- esteem)است. كودكان و نوجوانان و جواناني كه از اين باور و ويژگي برخوردارند با والدين ارتباط و رفتار و گفتار مهرورزانه، صميمانه، همدلانه و خردمندانه دارند. خودپنداره مجموعهاي از مفاهيمي است كه فرد براي توصيف خويش از آنها استفاده ميكند.
احترام به خود، احترام به ديگري (به خصوص والدين) را به همراه دارد. چراكه احترام به خود، ارزيابي اطلاعات تشكيلدهنده خودپنداره است و از احساسات در مورد تمام ابعاد وجودي ناشي ميشود. بنابراين احترام به خود و ديگري بر مبناي تركيب اطلاعات عيني در مورد خود و ارزيابي ذهني در مورد ديگري شكل ميگيرد. به طور كلي منشأ احترام و عزت نفس به سه شرط مهم نيازمند است: «پذيرش كامل فرزندان از طرف والدين»، «مشخص كردن دقيق محدوده مسئوليتها و تكاليف و احترام» و «آزادي در اعمال فردي كه در اين محدوده مشخص وجود دارد». كوپر اسميت، روانشناس اجتماعي معتقد است ادراكي كه فرزندان از والدين به دست ميآورند، بر فضاي كلي خانواده در جهت رفتار محترمانه بين آنان تأثيرگذار است.
تكريم و ادب و احترام به والدين اولين و اساسيترين سنگبناي رشد كامل و بلوغ فردي در مسير مسئوليتپذيري و قابليتهاي اجتماعي فرزندان است. كودكان و نوجواناني كه ضرورت احترام به والدین را درك كرده و به آن ميپردازند، از حسن احترام متقابل، امنيت و سواد عاطفي در بزرگسالي برخوردار ميشوند. رويكردها و نظريههاي احتراممحور در چرخه رويكردهاي خانواده درماني و سيستمي و ساختاري، حد و حريم و مرزهاي خانواده را مشخص و پررنگ ميكند. چنانچه حد، حريم و مرز در خانواده گنگ و نامشخص و گسسته باشد، فرزندان و والدين دچار ابهام نقش و ابهام كاركرد ميشوند. بر اساس نظريهها، درمانگران خانواده همگي اذعان به مشخص شدن جايگاه نقش و كاركرد و مرزها و احترام و تعامل و اظهار نظر و گفت و گو ميان اعضاي خانواده دارند.
ضرب المثل معروف «خشت اول گر نهاد معمار كج / تا ثريا ميرود ديوار كج»، مصداق بارز و روشن نظريه اريكسون است. وي با مطرح كردن نظريه هشت مرحله رشد عنوان ميدارد: رشد تا پايان كهنسالي نيز براي فرد امكانپذير است و اين در رد نظريه فرويد كه رشد كودك را تا هفت يا در برخي منابع پنج سالگي ميداند، عنوان شده است.
بر اساس نظريه ژان پياژه، كودكان به وسيله مشاهده رفتار والدين كه بايد توأم با توجه، محبت و احترام باشد، تربيت يا به تعبير وي پرورش مييابند. در اينجا اهميت مشاهده احترام والدين است كه موجب احترام متقابل فرزندان به آنان ميشود. آنچه بر خود روا ميداريم بايد بر آنان روا بداريم. انتظار احترام بدون احترام گذاردن به آنان، توقع و انتظاري خلاف واقع است.
ارزشها، راز دوست داشتن و دوست داشته شدن
عشق، رفتاري است كه بايد دائماً آن را ابراز كنيم. براي والدين آسان است كه به صورت كلامي به كودكان بفهمانند دوستشان دارند پس همين دوست داشتن توأم با احترام را دريافت خواهند كرد. آگاهي و عشق بزرگترين خدمت به فرزندان و بزرگترين، باارزشترين و بافضيلتترين هدايا به پدر و مادر مان است. «به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست». فلسفه احترام در تعاليم معرفتي و تربيتي دوست داشتن براي دوست داشته شدن است. توقع دريافت مهر و محبت و احترام، بدون مهرباني و تكريم و پاسداشت آنان، توقعي نابجا و خطاست.
ارزشها چيزهايي هستند كه ما به آنها ارج مينهيم. ارزشها هستند كه ما را تحريك ميكنند و به هيجان و دوست داشتن وا ميدارند. اگر والدين نتوانند ارزشهاي مهم را به فرزندان خود نشان دهند احتمال اين خطر وجود دارد كه آنها بدون داشتن استقلال فكري و رفتاري و بلوغ بزرگ شوند.
بايد اجازه دهيم فرزندان ارزشهاي خود را بيابند و در عين حال ارزشهاي خود را به آنان بياموزيم. برخي از اين ارزشها عبارتند از: صداقت، تعادل و انضباط شخصي، شجاعت، آرامش، تعهد، احترام، مهرباني، اعتماد به نفس، استقلال، عشق و فداكاري.
آرامش دروني خانواده، در گرو تعالي جنبههاي محبتي، معرفتي، تربيتي و هدايتي تك تك اعضاي خانواده است. به تعبيري روح و جسم هر دو نياز به تكامل دارند و در اين مسير رشد و بلوغ، نقش تكريم و ادب و نيكخويي بسيار پررنگ و چشمگير است. «اقوام روزگار، به اخلاق زندهاند / قومي كه گشت فاقد اخلاق، مرده است». در آيات مباركه قرآن كريم پروردگار متعال به پيامبر عظيمالشأن اسلام حضرت ختميمرتبت خطاب «و انك لعلي خلق عظيم» (تو اي پيامبر داراي اخلاق بزرگي هستي ) را ميدهد.
تمام اشارات، اندرزها و تذكرات، همگي اذعان به احترام و تكريم و پاسداشت در حوزه فردي، خانوادگي و اجتماعي دارد. چراكه اگر يك فرد اصلاح شده و رشد يافت و هدايت شد، به تبع آن خانواده و جامعه اصلاح ميشوند. در اين مقطع حساس قرن معاصر كه شيطانيت و ددمنشي و حيوانصفتي در عالم رو به فزوني است، بازگشت به ارزشهاي متعالي معارف آل الله و اهل بيت عصمت و طهارت و آيات نوراني قرآن كريم ناجي و هادي ابناي بشر به سوي فلاح و رستگاري هستند.
* كارشناس ارشد روانشناسي و مدرس دانشگاه