منبع: خط حزبالله
چندي پيش مولوي عبدالحميد نامهاي به رهبر انقلاب نوشته و از ايشان تقاضاهايي را داشته است، رهبر انقلاب نيز مبتني بر نگاه كلان و راهبردي اداره جامعه اسلامي، در پاسخ به نامه ايشان، با قدرداني از مولوي عبدالحميد به دليل علاقهمندي به جمهوري اسلامي و جانبداري و حمايت وي از آرمانهاي والاي انقلاب اسلامي، چنين فرمودند: «همه اركان جمهوري اسلامي موظفند بر اساس معارف ديني و قانون اساسي، هيچگونه تبعيض و نابرابري بين ايرانيان از هر قوم و نژاد و مذهبي روا ندارند. ما هم به جد معتقديم همه بايد باهم در كنار هم و در صفوف فشرده و واحدي، به سربلندي و عزت ايران اسلامي بينديشند و در راه آن تلاش كنند و اجازه ندهند دشمنان اين مرز و بوم و خناسان وابسته به اين و آن، در اين صف واحد تفرقه افكنده و كارشكني كنند.» در اينباره سه نكته قابل ذكر است:
1- همانگونه كه از محتواي نامه رهبر انقلاب استنباط ميشود، پاسخ ايشان برخاسته از معارف ديني و قانون اساسي كشور و سياست هميشگي جمهوري اسلامي از ابتدا تا به امروز بوده و چيز جديدي نيست. بهعنوانمثال، در بخشي از اصل دوازدهم قانون اساسي چنين آمده است: «... مذاهب ديگر اسلامي اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلي و زيدي داراي احترام كامل ميباشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي، طبق فقه خودشان آزادند و در تعليم و تربيت ديني و احوال شخصيه (ازدواج، طلاق، ارث و وصيت) و دعاوي مربوط به آن در دادگاهها رسميت دارند و در هر منطقهاي كه پيروان هر يك از اين مذاهب اكثريت داشته باشند، مقررات محلي در حدود اختيارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پيروان ساير مذاهب.» از اين بخش از قانون اساسي صراحتاً استنباط ميشود كه سياستگذاري نظام اسلامي بر مبناي عدمتبعيض و نابرابري بين مذاهب و اقوام است؛ موضوعي كه همواره در 40 سال اخير پيگيري شده است.
2- از سويي ديگر، سيره رهبران انقلاب اسلامي (امام خميني و آيتالله خامنهاي) نيز مؤيد همين مطلب است كه آنها در امر حكومتداري، تفاوتي بين مذاهب و حتي اديان مختلف قائل نبوده و همه را جزو خانواده بزرگ ايران عزيز ميدانند. براي مثال امام خميني در پيامي در تاريخ 9 فروردين سال 1358 تأكيد ميكنند كه: «هيچ فرقي بين طوايف مسلمين در حقوق سياسي و اجتماعي و غير آن نيست.»
حضرت آيتالله خامنهاي نيز پيش از پيروزي انقلاب اسلامي از پرچمداران و داعيهداران وحدت بين مذاهب اسلامي بوده و پس از انقلاب نيز اين نگاه اعتقادي را پي گرفتهاند. رويدادهاي دوران تبعيد در ايرانشهر در سيستان و بلوچستان، دستور پخش اذان اهل سنت از راديوي استان كردستان (بهرغم آنكه مطابق قانون اساسي، مذهب رسمي كشور، شيعه اثني عشري است)، تعيين نماينده اهل سنت، تأسيس مجمعتقريب بين مذاهب و اتخاذ راهبرد دائمي وحدت اسلامي، فتواي تاريخي در خصوص ممنوعيت توهين به مقدسات اهل سنت يا حتي حضور مستمر ايشان در منزل خانواده شهداي ساير اديان، مؤيدات و شواهدي است براي اهتمام رهبر انقلاب به اين امر مهم.
3- در اين ميان البته همچنانكه رهبر انقلاب به مولوي عبدالحميد تصريح فرمودند، نبايد به دشمنان بيروني و خناسان داخلي اجازه داد كه با طرحها و نقشههاي خود، مانع وحدت بين دو مذهب شوند و آنجا كه دشمن درصدد ايجاد تفرقه در كشور به بهانههاي واهي مذهبي است، بايد با او بهطور دقيق، صريح و شفاف مرزبندي كرده و با هر عامل برهمزننده وحدت و امنيت كشور به مقابله برخاست.