کد خبر: 870292
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
چگونه نيمه تاريكمان را روشن كنيم؟
چند وقت پيش در كتاب « نيمه تاريك وجود» دبي فورد به اين عبارات برخوردم كه قابل اعتنا و توجه است: «ما همه ويژگي‌هاي متضاد با يكديگر را درون خود داريم. ما داراي همه احساسات و وسوسه‌هاي انساني هستيم. ما بايد تمامي آنچه هستيم
   شكوفه شيباني*

چند وقت پيش در كتاب « نيمه تاريك وجود» دبي فورد به اين عبارات برخوردم كه قابل اعتنا و توجه است: «ما همه ويژگي‌هاي متضاد با يكديگر را درون خود داريم. ما داراي همه احساسات و وسوسه‌هاي انساني هستيم. ما بايد تمامي آنچه هستيم، اعم از خوب و بد، تاريك و روشن، توانا و ناتوان، درستكار و نادرست را آشكار كنيم، بپذيريم و در آغوش بگيريم. اگر شما معتقديد كه ناتوان هستيد، پس بايد به جست‌وجوي ويژگي‌هاي متضاد آن برويد و توانايي خود را بيابيد. اگر ترس بر شما حكمفرماست، بايد به درون خود رجوع كنيد و شهامت‌تان را باز يابيد. اگر مظلوم هستيد، بايد ظالم درون خود را پيدا كنيد. اين حق طبيعي شماست كه كامل باشيد و همه چيز را در برگيريد. فقط كافي است ديدگاه خود را دگرگون نماييد و قلبتان را باز و پذيرا كنيد. هنگامي كه بتوانيد تاريك‌ترين و پنهان‌ترين ويژگي‌هاي خود را با روي گشاده بپذيريد و بگوييد: «من آن هستم»آنگاه مي‌توانيد به روشن‌بيني حقيقي برسيد. هنگامي مي‌توانيم روشنايي را در برگيريم كه بتوانيم به طور كامل تاريكي را در آغوش كشيم. شنيده‌ام كه مي‌گويند كار بر سايه، مبارزه از راه دل است. اين كار، ما را به جايگاه جديدي در سطح آگاهي مي‌برد، آنجايي كه دل، پذيراي كل وجود و كل بشريت است. . .»
اين عبارات اگرچه واقع بينانه است و شعاري به نظر نمي‌رسد چون نويسنده واقعيت وجود انسان و نيمه‌هاي تاريك و روشن او را نفي نمي‌كند، نه مي‌گويد كه انسان به تمام نور است و نه انسان به تمام تاريكي، در عين حال با همين زاويه ديد واقع بينانه اين نسخه را مي‌پيچد كه انسان مي‌تواند از نيمه تاريك خود فراتر برود اما به اين شرط كه حتي نيمه تاريك خود را در آغوش بكشد و با گشاده‌رويي پنهان‌ترين ويژگي‌هاي خود را پذيرا باشد.

چرا خانه تاريك را روشن مي‌كنيد؟
بسيار منطقي است كه انسان وقتي با چيزي درمي‌افتد اول از همه آن را در وجود خود بپذيرد. اگر من مثلاً خودم را آدم وقيحي نمي‌دانم ضرورتي هم نخواهم ديد كه با وقاحت درون خود مبارزه كنم. اگر من خود را آدمي با ضعف‌هاي اخلاقي ندانم قاعدتاً به دنبال جبران هم نخواهم بود. شما وقتي وارد خانه‌اي مي‌شويد چرا به سمت كليدهاي برق مي‌رويد؟ چون خانه را تاريك مي‌يابيد، بنابراين درصدد روشن كردن چراغ‌هاي خانه برمي‌آييد، اما اگر كسي در همان تاريكي تصور كند كه خانه روشن است، قاعدتاً دنبال روشن كردن خانه نخواهد رفت. اين قاعده درباره ضعف‌ها، تاريكي‌ها و عادت‌هاي ما نيز صادق است. ما زماني درصدد برمي‌آييم كه نيمه تاريك وجود خود را روشن كنيم كه بپذيريم چنين نيمه‌اي در ما وجود دارد يعني اصل اول در اين باره پذيرش است، به عبارت ديگر با طرد نمي‌توان نقص‌هاي اخلاقي را حل و فصل كرد.
امروزه روانشناسان مي‌گويند گام مهم در درمان فردي كه دچار بيماري رواني است، اين است كه اول از همه او بپذيرد كه درگير بيماري است. مادامي كه فرد خود نپذيرد كه دچار آن ضعف است درمان او ناممكن يا بسيار سخت خواهد بود. مثلاً فردي كه دچار پارانويا يا سوءظن است و مدام رفتارهاي ديگران را به بدترين شكل ممكن تفسير مي‌كند و سناريوهايي مي‌سازد كه واقعاً در عالم واقعيت آنطور نيست، اين فرد زماني مي‌تواند رفتار خود را تغيير دهد كه در گام اول بپذيرد دچار اين سوء رفتار است اما اين تغيير رفتار چگونه مي‌تواند ممكن شود؟
 نقاشي كه با بوم خود تصادف كرده است
مهم‌ترين راهبرد در اين زمينه فاصله‌گيري از رفتار است. نقاشي را تصور كنيد كه آنقدر با بوم يكي شده كه عملاً تمام پهناي صورتش به بوم چسبيده است، مثل اين مي‌ماند كه با بوم تصادف كرده است. آيا اين نقاش مي‌تواند رنگ‌ها را ببيند؟ امكان ندارد. حالا ما هم گاهي با رفتارها و عادت‌هاي خود تصادف مي‌كنيم و به پهناي صورت و با تمام وجود به آن رفتار و عادت مي‌چسبيم، بنابراين تصويري از آنچه انجام مي‌دهيم نداريم، اما توجه كنيد كه ما از اين بوم رفتارهايمان فاصله بگيريم و با كمي فاصله به آنچه مي‌كنيم و عادت‌هايي كه پديد آورده‌ايم نگاه كنيم، در آن صورت تصوير دقيق‌تري از آنچه مي‌كنيم خواهيم داشت.
در واقع به محض آن كه ما از يك رفتاري فاصله مي‌گيريم مثل نقاشي كه از بوم خود فاصله مي‌گيرد، متوجه مختصات و مساحت دقيق‌تر رفتارمان مي‌شويم. در اين صورت در واقع ما در موضع مشاهده و رؤيت هستيم. بله ممكن است آدم سال‌ها و سال‌ها رفتاري را انجام دهد اما دچار حالت رؤيت و مشاهده رفتار خود نباشد و بنابراين نخواهد رفتار خود را تغيير دهد يا در اين باره كامياب نشود، اما به محض اينكه آدم بتواند با تمام وجود رفتار خود را ببيند و رؤيت كند كه چه مي‌كند در واقع حقيقت رفتار خود را مشاهده كند، مثلاً ببيند كه اين كار ستم بزرگي در حق خود يا ديگران است در آن صورت يك گام بلند به سمت تغيير رفتار برداشته خواهد شد.
 نصرت الهي براي تغيير و تصفيه درون
از سوي ديگر اين بشارت ديني و الهي است كه خداوند به كساني كه دنبال تغيير در خود هستند كمك مي‌كند. مسلماً تغيير برخي از عادت‌ها كار بسيار دشواري است اما از آن سو بشارت‌هاي الهي هم وجود دارد. خدا درقرآن مي‌فرمايد:«كساني كه الله گفتند و آن گاه استقامت ورزيدند فرشتگان الهي بر آنها نازل مي‌شوند و به آنها بشارت مي‌دهند كه ديگر حزن و اندوهي نخواهند داشت.»
اين وعده نصرت الهي براي كساني است كه مي‌خواهند درون خود را از زنگارها و آلودگي‌ها پاك كنند و روح و روان خود را صيقلي كنند. خداوند در قرآن مي‌فرمايد اگر كساني اذعان به حقيقت كنند و حقيقت را بپذيرند و بر سر آن حقيقتي كه به آن رسيده‌اند مداومت به خرج دهند و مثل كسي كه سكان را در طوفان‌ها،خيزاب‌ها و گردبادها رها نمي‌كند سكان را در شدايد روزگار رها نكنند، در آن صورت ياري‌ها بر آنها خواهد رسيد و آنها را به سلامت به ساحل صلح درون خواهند رساند، صلح دروني كه ديگر در آن غصه‌ها، بي‌تابي‌ها ، رنج‌ها و ترس‌ها جايي ندارد.

* كارشناس ارشد روانشناسي
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر