کد خبر: 870178
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
بررسي مختصات فكري جريان نهضت آزادي
نهضت آزادي گرچه در ابتداي انقلاب اسلامي، جريان هم‌مسير با انقلاب و عليه رژيم شاهنشاهي بود، اما...
مهدي اسلامي
 
نهضت آزادي گرچه در ابتداي انقلاب اسلامي، جريان هم‌مسير با انقلاب و عليه رژيم شاهنشاهي بود، اما همين گروه، شايد نخستين انشقاق درون حكومتي نظام را رقم زد. به عبارتي اولين گروهي كه حتي پيش از جريانات چپ و ماركسيستي به اين نتيجه رسيد كه جمهوري اسلامي نمي‌تواند مدل مطلوبي براي تحقق اهداف و آرمان‌هايش باشد، نهضت آزادي بود، اما به راستي عقايد و تفكرات نهضت آزادي چه بود كه در تعارض با ايدئولوژي مكتبي انقلاب قرار گرفت. در اين نوشتار تلاش بر توضيح برخي بنيادهاي فكري است كه به نهضت آزادي شكل داده‌اند.
  ***
تحليل مباني فكري نهضت آزادي شايد از بسياري از گروه‌هاي موازي جريان انقلاب با نگرش‌هاي ناهمگون دشوارتر باشد؛ چراكه اكثر ساير مكاتب كه پس از انقلاب در تقابل با آن قرار گرفتند پس از مدتي مسير خود را از دعوي اسلام و اسلام‌خواهي جدا كردند، اما در مورد نهضت آزادي مسئله به‌گونه‌اي ديگر بود. اعضاي شاخص نهضت آزادي از همان ابتدا و پس از آن خود را گروهي برآمده از دل اسلام مي‌دانند و حتي مرحوم ابراهيم يزدي، دبيركل سابق نهضت آزادي، اين نهضت را مصداق «كلمه شجره اصلها ثابت و فرعها في السما» معرفي مي‌كند. شايد بتوان جوهره تفكر نهضت آزادي را التقاط تفكر ديني با انديشه و روش‌شناسي معرفتي مكاتب غربي دانست. روش‌شناسي تجربه‌گرايانه (آمپريستي) و خردگرايي تجربي (راسياناليسم) به همراه علم‌گرايي شديد (ساينتيسم) شاخصه‌اي است كه در بسياري از اعضاي نهضت آزادي به چشم مي‌خورد. نتايج اين جهان‌بيني و اپيستمولوژي، غلبه نگاه‌هاي ليبرال در موضوعات مستحدثه است كه عملاً با ذات انقلاب اسلامي در تعارض بوده است. اين روش‌شناسي و معرفت‌شناسي اعضاي نهضت آزادي هم عمدتاً حاصل تلمذ ايشان در دانشگاه‌هاي غربي بوده است كه به طرز تفكر آنان جهت‌دهي كاملاً مؤثري داشته است. دكتر مهدي بازرگان خود در يك سخنراني چنين معترف است: «چون فكر مي‌كنم اكثر حاضران در مجلس مانند گوينده به لحاظ طرز تفكر و توجه به مطالب، تربيت‌شدگان غرب يا عادت‌كردگان به مكاتب غربي هستند، بهتر است از اين راه گام برداريم و استدلال كنيم.»
اما براي شيوه فكري و استدلالي كه رهبر اسبق نهضت آزادي از آن سخن مي‌گويد، با توجه به آثار و گفتار خود وي مي‌توان شاخص‌هايي برشمرد كه عبارتند از:
 
تقليل مفاهيم متافيزيكي
نوع نگاه معرفت‌شناسانه نهضت آزادي، در تحليل مسائل متافيزيكي دچار تشتت و تناقض‌هايي مي‌شود. از آنجا كه روش‌شناسي تجربي، كارآمدي لازم براي درك مفاهيم لاهوتي را ندارد، لاجرم در تحليل و تفسير اين مسائل، بطن حقيقت دچار خدشه يا توجيهات شبه‌علمي مي‌شود. به عنوان مثال مي‌توان به طرز نگاه مهدي بازرگان نسبت به داستان‌هاي قرآن نگريست. در اين نگاه استفاده از روش آمپريستي و ساينتيستي در حدي مورد تأكيد قرار مي‌گيرد مفاهيم غيبي و پيچيده قرآن را با تعابيري زميني مورد تفسير قرار مي‌دهد. به عنوان مثال درباره داستان حضرت آدم، سجده فرشتگان بر ايشان و نهايتاً هبوط وي، كل اين داستان را يك «مجلس سمبليك» و نمادين مي‌داند و قائل به وقوع عيني قضيه نيست. در توجيهات موجودات متافيزيكي نيز، امر به همين منوال است. بازرگان شيطان را نوعي «انرژي پست» مي‌داند و از يك مفهوم ماورايي ديني، موجودي مكانيستي و مادي معرفي مي‌كند.
 
تقليل‌گرايي در توصيف جامعه آرماني
معرفي و توصيف جامعه آرماني و تكامل يافته در انديشه شيعي، تقريباً در همه دوران‌ مسئله‌اي داراي اتفاق‌‌نظر بوده است، اما اين مفهوم كمال و تكامل‌يافتگي در نوع تفكر نهضت آزادي تا حد زيادي تقليل مي‌يابد و حتي در اين نوع نگاه مردمان اروپا مسير تكامل را طي كرده‌اند! به عنوان مثال بازرگان، اروپاييان را انسان‌هاي صاحب كمالي مي‌داند كه بدون نياز به «پيامبر و رسول» مسير را به سوي كمال طي كرده‌اند.
او تعبير جالبي در خصوص اروپا در كتاب «راه طي ‌شده» دارد: «اروپاييان خيلي بيشتر از ما حاملان قرآن، عنايت و علاقه به عمق و درون و آنچه از نفس مي‌جوشد ابراز داشته و مي‌دارند و حتماً يكي از عوامل پيشرفت آنان نيز همين است. در واقع ايمان به غيب و باطن نزد آنها حداقل در امور زندگي، علوم و صنايع، خيلي بيشتر از معمول ماست. اگر اجازه يابيم مفهوم تقوا را از انحصار احكام شرعي خارج كنيم و به معني وسيع انساني است و احتراز از فريب و دزدي و راه‌هاي منحرف تعميم دهيم، بايد اذعان كنيم كه غربي‌ها نسبت به ما در اين مسائل خيلي جلوتر و نزديك‌تر به خدا هستند. اصلاً يكي از دلايل ثروتمندي و ترقيات علمي و صنعتي آنها از همين تقوا ناشي مي‌شود!»  
همان‌طور كه مشاهده مي‌شود بازرگان با دنيايي كردن دين و گونه‌اي از التقاط، مي‌كوشد دين را قابل تقليل به اجتماعيات بداند. تعبير صريح‌تري از دكتر بازرگان نسبت به جايگاه معنويت در تفكر وي موجود است: «حقيقتش را خواسته باشيد به عقيده نگارنده، انفصال اصولي ميان ماديات و معنويات وجود ندارد. معنويات و اخلاقيات همان ماديات و محسوسات يا مايحتاج و شخصيت‌ها هستند كه در ظرف زماني و مكاني بزرگ‌تري قرار مي‌گيرند.»
 
علم‌گرايي افراطي
بسياري از اعضاي نهضت آزادي، دانش‌آموختگان علوم فني هستند و از جمله خود مهدي بازرگان به عنوان رهبر فكري اين جريان، دانش‌آموخته رشته ترموديناميك است. نوع نگاه غالب در نهضت آزادي بسيار متأثر از روش‌شناسي اثبات‌گرايانه و تجربي علوم مهندسي است. نگاه فيزيكي نسبت به همه مسائل ديني، جزو ويژگي‌هاي كليدي تفكر بازرگان است. غير‌قابل انكار است كه هدف بازرگان از تأكيد بر علوم تجربي و مقابله آنها با دين، هماوردي و غلبه بر اسلام به وسيله مكاتب جايگزين نبوده است. بلكه مطالعه كتب نگاشته شده توسط وي نشان مي‌دهد، او همواره به دنبال نشان دادن عدم تعارض دين با علم تجربي و اثبات اين مسئله بوده است كه همه مسائل موجود در قرآن و روايات، قابل كشف و اثبات از طريق روش‌شناسي علم غربي است. گرچه اين تلاش به منظور نمايش توسعه‌يافتگي دين براي حل نيازهاي بشر صورت مي‌گرفت، اما در عمل آنچه تحقق مي‌يافت عكس آن چيزي بود كه جريان نهضت آزادي و شخص بازرگان به منظور اثبات كارآمدي دين مدنظر داشت.
 
نوشته‌هاي بازرگان نشان مي‌دهد كه فرايند تطبيق دين و ساينس، به صورت معكوس رخ مي‌داد و وي مي‌كوشيد به هر نحو ممكن آخرين نظريات علمي بشر را با آيات و روايات تطبيق دهد و آيات را به‌گونه‌اي تفسير كند كه حتماً با آن اصل علمي سازگاري داشته باشد! نتيجه اين مسئله آن است كه فرضيه‌اي مانند «تكامل داروين» كه حتي همين حالا همه دانشمندان علوم تجربي بر آن اتفاق نظر ندارند و اخير موارد متعددي در نفي آن ارائه شده است، به دليل غالب بودن در آن روزگار مبناي تحليل بازرگان واقع شده و آيات را به‌گونه‌اي تفسير مي‌كند كه فرضيه تكاملي داروين (خلق انسان از ريشه ميمون) اثبات شود!
علاوه بر اين نقض غرضي كه در عمل اتفاق مي‌افتاد و به فرايند معكوس توجيه علم با ابزار دين ختم مي‌شد، تمركز بر اصالت علم‌گرايي سبب مي‌شد، آن دسته از آيات و روايات كه اساساً قابل فهم به وسيله علوم اكتسابي نبودند، كمرنگ و كنار گذاشته شود. حتي برخي اعتقادات شيعه به منزله خرافاتي تلقي مي‌شد كه بايد دامن دين را از آنان زدود؛ چراكه مسائلي غيرعلمي هستند!  
 
مسير طي شده‌اي كه بازرگان از آن سخن مي‌گويد به‌زعم او از اروپاي پس از رنسانس بايد مورد تقليد قرار گيرد. مسيري كه در آن علم، دين را از خرافات زدود و باطن آن را در قالب پيشرفت‌هاي بشري به مردم عرضه كرد: «علم اشتباهات و خرافاتي را كه به دين چسبيده بود پاك كرد و آن تصوير غلطي كه مردم در لباس دين ولي به اعتبار افكار قديم از دنيا و حقايق عالم مي‌كردند باطل كرد، علم اصل و اساس را احيا كرد». او همين ترويج اصول علمي را براي احياي دين كافي مي‌داند: «پيشرفت‌هاي علم بشريت يعني گشوده شدن افق‌هاي تازه‌اي كه كتاب خدا به آنها متوسل شده، از طرفي كفايت مقصود را مي‌كند.» احكام ناشي از اجتماع بشري شايد در تفكر نهضت آزادي، در مرتبه عصمتي قرار داشت كه حتي قرآن در اين حد نبود. وقتي روح منشور «حقوق بشر جهاني»، مسئله‌اي مانند قصاص را برنمي‌تابد و از طرفي به هيچ وجه نمي‌توان آن را توجيه يا جزو خرافات ديني دانست (با توجه به تأكيدات متواتر و نص قرآن)، مشاهده مي‌شود كه اين نهضت، نمي‌تواند اعمال چنين حكمي را در جامعه برتابد و در بيانيه‌هاي خود حكم به «غير‌انساني بودن قصاص» مي‌دهد و پيروان خود را به اعتراض به اين حكم الهي وا‌مي‌دارد. طبيعي است كه اين مسئله در حكومت ديني غيرقابل قبول باشد و صاحبان چنين نگرشي بلافاصله از سوي رهبران مذهبي مطرود گردند.
 
واقع‌گرايي سياسي با رد آرمان‌ها
با وجود اينكه تأكيد انقلاب و رهبران آن همواره بر واقع‌گرايي همراه با توجه به آرمان‌ها بوده است. نوع نگاه نهضت آزادي كه اولين اختلافات را با جريان اصيل انقلاب اسلامي به وجود آورد، تأكيد بيش از اندازه بر رئاليسم و آن هم بر پايه تفكراتي چون برتري و قوت قاهره غرب در جهان كنوني بود. از منظر نهضت آزادي، گريزي از پذيرش اين واقعيت كه غرب و نماد آن يعني امريكا از ما به لحاظ مادي قدرتمندتر است و در نتيجه بايد با آن تن به سازش داد، نبود.
 
در حالي كه واقع‌گرايي رهبران جمهوري اسلامي بر اين مبنا استوار بود كه ضمن پذيرش نوپا بودن ايدئولوژي انقلاب اسلامي در برابر تاريخچه استعمار و دايره هژموني گسترده غرب، بايد با استكبار مقابله كرد هيچ‌گاه نمي‌توان بازرگان و يزدي را به صورت قطعي و مشابه بسياري از نفوذي‌هاي استكبار در جمهوري اسلامي، جزو عوامل مستقيم سرويس‌هاي جاسوسي اين كشورها به حساب آورد (كما‌اينكه از اسناد لانه جاسوسي نيز چنين مسئله‌اي قابل برداشت نيست)، اما لااقل مي‌توان نتيجه گرفت كه نوع تفكر اعضاي شاخص نهضت آزادي، دقيقاً در تقابل با آرمان‌هاي انقلابي قرار گرفت كه با شعار استقلال و «نه شرقي نه غربي» پيروز شده بود. همين گرايش‌ها و تنش‌هاي ميان رهبران نهضت آزادي و رهبران انقلاب، سبب برنامه‌ريزي گسترده به منظور ايجاد انشقاق بين اين دو تفكر شد و حتي برخي اطرافيان بازرگان بي‌آنكه خودش متوجه شود، تبديل به عناصر مستقيم ارتباط با امريكا و جاسوسي براي اين كشور قرار گرفتند كه بايد اعتراف كرد، ايدئولوژي نهضت آزادي كه ذكر آن رفت - چه بازرگان مي‌خواست و چه نمي‌خواست- حكماً به اينجا ختم مي‌شد.
 
در نتيجه تمام اين انحرافات فكري و ايدئولوژيك پس از گذشت چند ماه از انقلاب اسلامي، نهضت آزادي نخستين انشقاق درون حكومتي را كليد زد و كابينه نهضت آزادي با استعفاي خود، عملاً به اپوزيسيوني براي جمهوري اسلامي تبديل شد. امام خميني(ره) نيز گرچه ساليان متمادي و در ايام تبعيد با بسياري از سركردگان اين نهضت از جمله بازرگان و يزدي ارتباط داشت، اما تكليف خود را مقابله با انحرافي دانست كه به‌زعم ايشان در صورت توقف نكردن رويه، منجر به افتادن كشور در دست ليبرال‌ها مي‌شد. اعضاي اين نهضت گرچه در بدو امر به اعتراضات و راهپيمايي‌هايي دست زدند كه با واكنش شديد امام(ره) و حتي حكم به ارتداد صاحبان تفكري كه مقابل احكام اسلامي مي‌ايستد مواجه شد، اما در ادامه و برخلاف بسياري از جريان‌هاي نانجيب، به اپوزيسيوني آرام براي جمهوري اسلامي تبديل شدند. در نوشتار فوق به ذكر برخي شاخص‌هاي فكري نهضت آزادي پرداخته شد و در يادداشتي ديگر به پيامدهاي اين نوع نگاه در تحليل مسائل اجتماعي اشاره خواهد شد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
داود سجادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۲
0
0
بعضی از جریان های سیاسی گرچه در ابتداي انقلاب اسلامي، جريان هم‌مسير با انقلاب و عليه رژيم شاهنشاهي بونند ولی متاسفانه از طریق رانت اطلاعاتی و اقتصادی صنایعی را تصاحب کردنند و جایگاه اقتصادی ویژه وانحصاری (مافیایی ) برای خویش مهیا کردنندو به تکاسر ثروتی پرداختند که اگر چه ظاهر مشروعی دارد ولی در واقع خون ملتی است که توسط انها مکیده شده و در اخر عمر هم تصور کرده اند که"قهرمان صنعت" هستند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر