كسري محمديان
پدرم دوستي دارد كه بسيار با هم صميمي هستيم و رابطه خانوادگي خوب و محكمي از قديم داريم. آنها هميشه از فاميل به ما نزديكتر بودهاند. هميشه در همه شرايط چه شادي و چه غم، در كنار هم بوديم و هستيم. فرزندان خانواده دوست پدرم مثل ما زياد بودند. ما بچهها وقتي به هم ميرسيديم، تمام لحظاتمان را به بازي و شادي ميگذرانديم. ما بچهها با هم بزرگ شديم، تحصيل كرديم و باسواد شديم، ازدواج كرديم، بچهدار شديم و اكنون ما هم نقش پدر يا مادر را در زندگي خود ايفا ميكنيم. اين دوستي قديمي با گذشت زمان مثل خيلي از دوستيهاي امروزي زير غبار فراموشي گم نشده است. هنوز همان رفاقت قديمي مثل روزهاي اول پر رنگ و استوار است. هرچند مشكلات زندگي امروزي همه ما آدمهاي اين روزگار را در لاك تنهايي خودمان فرو برده است،اما اين دوستيهاي ريشهدار باعث ميشود كه ما هم هر از گاهي سر از گريبان خود بيرون آورده و طعم ملس اين رفاقت را بچشيم. خوش به رفاقتهاي قديم و ماندگاري آن.
معناي دوستي و رفاقت
در لغتنامه دهخدا دوست به معني محب، يكدل، يكرنـگ، خـيرخواه، يار، رفيق، مأنوس، آشنا، همدل، مقابل دشـمـن، آن كه نيك انديشد و نيك خواهد، مقابل دشمن كه بد انديشد و بـد خـواهـد آمده است. ظاهراً در اصل «دوس» بوده كه به معناي چسبيده و پـيـوستن به چيزي است و به مرور ايام از معناي اصلي مهجور شده و به معناي مأخوذ شهرت گرفته است. دوستي به معناي ياري، رفاقت، محبت و عشق، نزديكي، همدلي و همدمي بين دو نفر بدون وجود رابطه خويشاوندي سببي يا نسبي است،اما به زبان سادهتر، دوست يعني در زمان تنهاييهايت او هميشه در كنارت هست. دوست يعني يك راه دو طرفه، يك قدم تو، يك قدم او، اما بدون شمارش و حساب و كتاب. دوست يعني در مشكلات دست ياري به سمتت دراز كند. دوست يعني در غم و شادي كنار تو باشد.
انسان موجودي اجتماعي است و اين خصلت اجتماعي او سبب ميشود در هر شرايطي براي خود به دنبال دوست باشد. احساس نـياز به معاشرت صميمانه،همدلي و همراهي با ديگران، علاوه بر اينكه يكي از خصلتهاي زندگي اجتماعي به شمار ميرود، ندايي اسـت بـرخـاسـته از اعماق وجود انسان كه او را به ايجاد ارتباط دوسـتـانـه و تـماس با همنوع فرا ميخواند. بنابراين همه افراد روي كره زمين نيازمند ارتباط دوستانه و سالم هستند. هيچ حسي قشنگتر و لذتبخشتر از داشتن يك دوست و همدل براي انسان نيست. ارسطو، فيلسوف نامدار يونان باستان، دوست خوب را به منزلهيك روح در دو بدن ميداند،اما اگر در اطرافيان خود افرادي را ميشناسيد كه نميتوانند دوستي را براي خود حفظ كنند اين افراد به نوعي از بيماريهاي انزواطلبي و گوشهگيري رنج ميبرند كه بايد علل و عوامل آن را جستوجو و درمان كنند. در واقع هيچ حسي بدتر از حس تنهايي نيست. انسان به همان ميزان كه از ارتباط دوستانه با ديگران همراه با صفا و صميميت و يكرنگي لذت ميبرد و احساس آسايش و راحتي ميكند، از تنگناهاي ناشي از فقدان زندگي جمعي و قطع رشته مودت و دوستي با ديگران رنجور،آشـفـتـه و مـضطرب ميشود. در واقع هيچ چيز براي انسان غمانگيزتر، آزاردهـنـده و كشندهتر از اين نيست كه احساس كند در اين دنياي پـهناور، يكه و تنهاست و هيچ قلبي براي او نميتپد،اما بايد خاطر نشان كرد كه همه دوستيها هم واقعي و حقيقي نيستند و افرادي هستند كه با نقاب دوستي ظاهر ميشوند و ارتباط دوستانهاي با قصد و نيت شر، براي ضربه زدن به ما برقرار ميكنند.
دوست حقيقي كيست؟
آيا تا به حال به دوستاني كه در اطراف شما هستند دقت كردهايد؟ چه تعداد از آنها دوستان صميمي هستند و آيا اين دوستان صميمي شما دوستان واقعي و حقيقي هستند يا دشمنان شما در لباس دوست؟ تا به حال دوستان خود را ارزيابي كردهايد؟ بياييد با هم براي يك بار ويژگيهاي يك دوست خوب را مرور كنيم.
دوست خوب و حقيقي حرفهاي محرمانه ما را به ديگران نميگويد. يك دوست خوب به ما و موقعيتهاي شغلي و اجتماعي ما حسادت نميكند. در واقع دوست خوب كسي است كه از دستاوردها و موفقيتهاي ما خرسند شود و البته كمكمان كند كه هرگز به خاطر داشتههايمان دچار غرور نشويم. يك دوست خوب وقتي بيمار هستيم مرتب پيگير احوال ماست و هر كاري از دستش برآيد براي بهبودي حال ما انجام ميدهد. يك دوست خوب وقتي پكر و از دنيا خستهايم ميداند كه بايد كمتر حرف بزند و بيشتر گوش بدهد. يك دوست خوب اشتباهات ما را به ما گوشزد ميكند. دوست خوب كسي است كه همه هوش و حواسش به لحظه با هم بودنمان است، طوري كه احساس كنيم حضورش در زندگيمان يك اصل حياتي است. اينكه فقط در خوشيها كنار يكديگر باشيم، براي يك دوستي واقعي كافي نيست. دوست خوب كسي است كه در تمامي فراز و نشيبهاي زندگي پشتمان را خالي نكند. گاهي دوستيها به دليل مشغلههاي كاري يا خانوادگي كمرنگ ميشود،اما دوستان واقعي هيچ وقت اجازه نميدهند مشغلههاي زندگي روي روابطشان تأثير بگذارد. همه ما گاهي در روابطمان قضاوتهاي نادرست ميكنيم. دوستان واقعي به جاي اينكه دلخوريشان را از يكديگر پنهان كنند، مشكلشان را مستقيماً مطرح ميكنند تا سوءتفاهمها از بين برود. دوستان خوب يكديگر را درك ميكنند و به همين دليل ميتوانند نسبت به هم بخشنده و باگذشت باشند.
دوستيهايي از جنس قديمي
وقتي به دوستيهاي ريشهدار قديمي نگاه ميكنم و دوستيهاي امروزي را ميبينم، اين موضوع توجهام را به خود جلب ميكند كه قديميها چه رفتاري را در پيش ميگرفتند كه دوستيهايشان ريشهدارتر بود ولي بسياري از دوستيهاي امروزي از آن عمق و ماندگاري بيبهرهاند و در نتيجه بسيار سطحي و زودگذرند. مهمترين نكته دوستيهاي قديمي اعتماد عميقي بود كه افراد به يكديگر داشتند. هميشه در هر شرايطي به يكديگر كمك ميكردند. در سختيها پشت هم را خالي نميكردند. حسادت به شدت امروزي در وجود انسانها ريشه ندوانده بود. در يك كلام آنها بيريا بودند. رفت وآمدها ساده و صميمي به دور از هر گونه تجملات بود.
بي شك ما هم ميتوانيم دوستيهايي از جنس دوستيهاي قديمي داشته باشيم به شرط اينكه گذشت داشته باشيم. در رفتارمان ريا نكنيم. خالص و مخلص باشيم. در دوستيهايمان سبك سادهزيستي پيشه كنيم. اجازه ندهيم تفكرات تجملاتي زندگي امروزي فاصله بينمان بيندازد. سقراط ميگويد:« هركس آرزو و آرماني دارد؛يكي اسب ميخواهد و ديـگـري سـگ، سـومـي پول و چهارمي افتخار و قس علي هذا، ولي من تـرجـيـح ميدهـم بـه جـاي ايـن هـمه چيزها يك دوست خوب داشته باشم.» داشتن دوست خوب يك نعمت الهي است كه خدا به ما عطا كرده است قدردان اين نعمت الهي باشيم.