کد خبر: 868323
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
پسري‌جوان كه در جريان سرقت‌هاي سريالي با همدستي مادر و پدرخوانده‌اش مرتكب قتل شده، بار ديگر به ميز محاكمه بازگشت.
به گزارش خبرنگار ما، بيست و هفتم شهريورماه سال 91، مأموران پليس تهران جسد مرد 60 ساله‌اي را حوالي خيابان مطهري كشف كردند. بعد از كشف هويت، مأموران پليس با بررسي حساب بانكي مقتول دريافتند ساعتي قبل از حادثه مقداري پول از حساب او به حساب پسري 20 ساله به نام حسين كارت به كارت شده است. حسين وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت كه از ماجرا خبر ندارد، اما در بررسي‌هاي فني ماجرا را شرح داد و به سرقت‌هاي سريالي با همدستي مادر و ناپدري‌اش اعتراف كرد. با اعتراف متهم، مادر و پدر خوانده‌اش فاطمه و بابك بازداشت شدند. فاطمه گفت: طبق نقشه، شوهرم به قصد خريد خودروهاي مدل بالا، شماره همراهم را زير برف پاك كن آنها مي‌گذاشتم.
 
وقتي صاحبانشان تماس مي‌گرفتند و با آنها حرف مي‌زدم، پيشنهاد دوستي مي‌دادند كه مطابق نقشه قبول مي‌كردم. در فرصت مناسب آنها را با آبميوه مسموم، بيهوش می‌کردم و با كمك شوهرم به خانه‌مان مي‌برديم. بعد چند روز به آنها مواد بيهوشي مي‌دادم تا شوهرم بتواند خودروها را در سيستان و بلوچستان بفروشد. متهم در ادامه گفت: شش‌سرقت با اين شيوه انجام داديم، اما هفتمين سرقت منجر به قتل راننده شد. او در ادامه گفت: بار آخر، زمان برگشت شوهرم از سيستان طول كشيد به همين دليل ناچار شدم بيشتر آبميوه مسموم به مقتول بدهم به همين دليل باعث مرگ او شد.  بابك وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، جرمش را انكار كرد و گفت: من فقط ماشين‌هاي دزدي را به يك مالخر در سيستان مي‌فروختم و در قتل نقشي نداشتم.
 
پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و در ابتداي جلسه اولياي‌دم درخواست قصاص دادند. در پايان هيئت قضايي فاطمه را به قصاص، بابك را به 10 سال حبس و حسين را به حبس محكوم كردند. اين حكم به ديوان عالي كشور فرستاده شد و با تأييد حكم، متهمان رديف اول و دوم رأي دادگاه درباره اتهام حسين نقض و پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد. صبح ديروز متهم مقابل هيئت قضايي شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربان‌زاده قرار گرفت. با اعلام رسميت جلسه وي در جايگاه حاضر شد و بار ديگر جرمش را انكار كرد و در آخرين دفاعش گفت: بابك مرد خطرناكي بود، به همين دليل معاونت در قتل را پذيرفتم. او گفته بود، شايد اين حرف‌ها به مادرت كمك  ‌كند، بعد از آن با تهديد خانوده‌ام مرا مجبور به اقرار كرد. در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار