بيتوجهي به حال و روز پيشكسوتان آفتي است كه در فوتبال ايران به وفور ديده ميشود. با وجود اينكه آقايان همگي ادعاي احترام به بازيكنان قديمي را دارند اما در عمل نه تنها خبري از احترام نيست بلكه حق و حقوق آنها نيز پرداخت نميشود و حتي نميدانند خانه فلان پيشكسوت كجاست! تا زماني كه مديران باشگاهها نخواهند و قدمي براي رسيدگي به اين قشر برندارند نميتوان انتظار تغيير اين اوضاع را داشت. متأسفانه در باشگاه استقلال اهميتي به نسل قديم داده نميشود. آقايان آنقدر دست دست ميكنند تا يكي از قديميها از دنيا برود و بعد در مراسمش بيايند و مقابل دوربينها ظاهر شوند. به عنوان نمونه در مراسم تشييع جنازه مرحوم پورحيدري مسئولان باشگاه مشكلات زيادي را ايجاد كردند و در نهايت هم در روز مراسم سعي ميكردند عكسشان گرفته شود.
حال كه پورحيدري از دنيا رفته حداقل كاري كه ميتوان كرد، اين است كه حق و حقوقش را به خانواده او بدهند. البته به نظر ميرسد اين خواسته بزرگي است؛ چراكه آقايان حق و حقوق زندهها را هم نميدهند چه برسد به رفتگان! در باشگاه بزرگي چون استقلال دو بخش مسئوليت ويژهاي دارد: يكي آكادمي باشگاه كه وظيفه استعداديابي و پرورش نيروهاي باانگيزه را دارد، ديگري هم كميته پيشكسوتان. كميتهاي كه در حال حاضر براي پيشكسوتان تشكيل شده كاملاً انتصابي بوده است. درحالي كه مثل همه جاي دنيا باشگاه بايد از نامزدهاي حضور در اين كميته دعوت ميكرد و با برگزاري انتخابات اعضا را تشكيل ميداد. از طرفي مهمترين مسئلهاي كه ميتواند اين كميته را فعال سازد اختصاص بودجه است. تا زمانيكه كميته پيشكسوتان بودجهاي دراختيار نداشته باشد، چطور ميتوان انتظار داشت كسي حالي از بازيكنان قديمي بپرسد؟ در صورتي كه بودجهاي را براي پيشكسوتان در نظر بگيرند اين كميته هم ميتواند به مشكلات معيشتي بازيكنان نسلهاي گذشته رسيدگي كرده و در حد توان به آنها كمك نكند. بيتوجهي به قديميها عواقب خوبي ندارد. نسل فعلي وقتي اوضاع آنها را ميبيند مطمئن ميشود كه بايد بيش از پيش به فكر دستمزد بيشتر باشد تا بار خود را ببندند و خيالشان از بابت بازنشستگي راحت باشد.