شاهد توحيدي
بيترديد«حاج هاشم اماني» از جمله نيروهاي پرسابقه ديني و سياسي در دوران معاصر به شمار ميرود. وي فعاليتهاي مبارزاتي خود را از عضويت درتشكل فدائيان اسلام آغاز كرد و تا جايي مورد اعتماد شهيد نواب صفوي قرار گرفت كه مسئوليت مالي اين تشكل بر عهده وي قرار داده شد. وي پس از 28 مرداد، همانند بسياري ديگر كه در پي يافتن ملجأيي براي تداوم مبارزات خويش بودند، نهضت امام خميني را محملي ارجمند براي ادامه تلاشهاي خويش يافت و به عضويت جمعيت مؤتلفه اسلامي درآمد. او دربرنامهها و تجمعات اين جنبش ديني - مردمي حضوري محسوس داشت كه اوج آن را ميتوان در قيام 15 خرداد 42 مشاهده كرد. حاج هاشم اماني پس از تبعيد امام خميني، در زمره گروهي بود كه به اعدام انقلابي حسنعلي منصور مبادرت كردند و متعاقب آن 13 سال در زندانهاي رژيم شاه به سربرد. مركز اسناد انقلاب اسلامي اخيراً به انتشار كتاب خاطرات اين مجاهد بزرگ مبادرت كرده است، با اين همه و با تورقي ساده از اين اثر ميتوان دريافت كه آنچه در اين كتاب آمده است، تنها شمهاي ازخاطرات اماني است و او دانستههايي بيش از اين درذهن و ضمير خويش دارد. عبدالله عليآبادي تدوينگر اين اثر، در ديباچه خود بر اين كتاب آورده است: «انقلاب اسلامي ايران از معدود انقلابهايي است كه در دوران معاصر نام خود را در جهان به ثبت رساند. اين انقلاب كه در نوع خود منحصر به فرد است، تئوريهاي همه نظريهپردازان را در خصوص دلايل ايجاد يك انقلاب به چالش كشاند و توجه همگان را به درك بيشتر ماهيت آن معطوف كرد. براي رسيدن به دلايل ايجاد هر انقلابي بررسي و فهم همهجانبه رويدادها و پديدههاي آن لازم بوده و يكي از راههاي آن ثبت خاطرات و بررسي افكار و اعمال افرادي است كه در متن حادثه بودند. پدر امانيها، حاج احمد اماني همداني كه فرد روحاني و در حد اجتهاد بود، در دوره رضاشاه به علت مقاومتهايش در برابر اقدامات ضد مذهبي مجبور به خلع لباس شد. ايشان كه در بازار به امانتفروشي اشتغال داشت، بهرغم تمام فسادها و بيبندوباريهاي محيط، تمام سعي و كوشش خود را صرف اعتلاي فرهنگ اسلام در خانه و خانواده و پايبندي فرزندان به مسائل مذهبي كرد. نتيجه اين تربيت صحيح همراهي پسران وي با گروههاي مبارز ديني پس از سقوط رضاشاه مانند جمعيت فدائيان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد كه با آيتالله كاشاني همكاري ميكرد و گروه شيعيان بود. با آغاز نهضت امام خميني(ره) ايشان به فعاليت در هيئتهاي مؤتلفه اسلامي مشغول شد. حضور همزمان سه نفر از پسران حاج احمد اماني در كادر مركزي هيئت مؤتلفه اهميت بررسي و ثبت خاطرات تكتك اعضاي اين خانواده را در مبارزه عليه رژيم بيشتر مينماياند. حاج هاشم اماني يكي از اشخاصي بود كه به عنوان يك بازاري مذهبي در مبارزات سياسي و مسلحانه عليه رژيم پهلوي فعاليت داشت. اين خاطرات بر مبناي چندين مرحله مصاحبه مستقيم با راوي طي سالهاي 1385ـ1380 به صورت پرسش و پاسخ ضبط و صوت مصاحبه عيناً پياده و تنظيم شد، سپس متن خاطرات با رعايت اصل امانتدار در 11 فصل تنظيم و تدوين شد. در فصل اول به خانواده و تحصيلات حاج هاشم اماني پرداخته شده است. در فصل دوم سعي شدهاست به فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي دوران بعد از رضاشاه و نحوه وارد شدن ايشان به فعاليتهاي سياسي و عضويت همزمان در جمعيت فدائيان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد و اقدامات اين دو گروه عليه رژيم پرداخته شود. در فصل سوم جريان ملي شدن صنعت نفت، تعاملات و اختلافات فدائيان اسلام، جريان آيتالله كاشاني و جبهه ملي بررسي شده است. فصل چهارم به كودتاي 28 مرداد 1332، دلايل انفعال مردم نسبت به اين قضيه، اقدامات فدائيان اسلام، دستگيري و شهادت رهبران آنها پرداخته است. در فصل پنجم راوي به اخلاق و خصوصيات نواب صفوي، اقدامات اجتماعي فدائيان اسلام و دلايل اعدامهاي انقلابي آنها ميپردازد. نهضت امام خميني(ره)، چگونگي تشكيل هيئتهاي مؤتلفه اسلامي و تشكيلات آن در فصل ششم بررسي شده است. در فصل هفتم راوي به قيام 15 خرداد 1342، دستگيري و تبعيد حضرت امام(ره) در سال 1343 ميپردازد. در فصل هشتم به واكنش هيئتهاي مؤتلفه نسبت به اين قضيه، اقدام به اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخستوزير وقت توسط هيئت و روحيات و ويژگيهاي حاج صادق اماني و ديگر اعضاي تيم پرداخته شده است.»