جواد محرمي
نشست دومين جشنواره فيلم سلامت در حالي برگزار شد كه دبير اين جشنواره در اين نشست حضور نداشت و رئيس دومين جشنواره فيلم سلامت گفت: جشنواره سلامت امسال بر سلامت روحي، جسمي و زندگي بدون خشونت تأكيد دارد.
محمد هادي ايازي غيبت دبير جشنواره را اينگونه توجيه كرد: «به خاطر مسئوليتي كه آقاي داروغهزاده در سازمان سينمايي دارد، ترجيح داد كه در اين نشست حضور پيدا نكند و ما احتمالاً بايد بعد از جشنواره سلامت مديره جديد مؤسسه آواي هنر سلامت را معرفي كنيم.»
غيبت دبير جشنواره سلامت به بهانه مشغله شغلي به وضوح نشان از ميزان اهميتي دارد كه مديران اين رويداد براي آن قائل هستند. سخنان رئيس جشنواره كه به طور طبيعي تخصصي درباره سينما و فيلم ندارد در نشست خبري جشنواره نميتواند پاسخگوي سؤالات خبرنگاران باشد و آنها را از كم و كيف برگزاري جشنواره در دور دوم آگاه كند.
اما جشنواره فيلم سلامت در چه وضعيتي برگزاري دوره دوم خود را آغاز كرده است، چه دستاوردهايي داشته و در اين مدت چه تأثير مثبتي بر توليدات سينمايي گذاشته است. اينها سؤالاتي است كه دبير جشنواره بايد در نشست خبري به آنها پاسخ ميداد.
اما رئيس جشنواره تنها به بيان حرفهايي كلي بسنده كرده است: «جشنواره سلامت امسال بر سلامت روحي، جسمي و زندگي بدون خشونت تأكيد دارد. » از اين كليتر نميشود درباره برنامهها، اهداف و دستاوردهاي يك جشنواره سخن راند. زندگي بدون خشونت در سينما دقيقاً يعني چه؟اي كاش ابراهيم داروغهزاده در نشست حضور داشت و به اين سؤال پاسخ ميگفت. مگر ميشود خشونت را از سينما حذف كرد و اساساً اين رويكرد در سينما منطقي است كه خشونت را حذف كنيم؟ پرفروشترين آثار در تاريخ سينما را فيلمهاي اكشن تشكيل ميدهند كه بر پايه خشونت بنا شدهاند بنابراين عبارت «زندگي بدون خشونت» در فيلمها جاي توضيح بيشتري دارد.
البته سينماي ايران دهههاست كه مبتلا به نوعي خشونت پنهان و خشونت بدون قهرمان است. از آنجا كه تعريف درستي براي خشونت در سينماي ايران ارائه نشده است، گرايش عليه خشونت منطقي در سينما در ابتداي انقلاب با اتخاذ سياستهاي نادرست سينمايي منجر به حذف بسياري از ژانرها از سينماي ايران شد، براي مثال نمايش فيلمهايي كه از آنها به عنوان فيلم كاراتهاي ياد ميشد در تلويزيون ممنوع شد، به طور طبيعي تمامي فيلمهايي كه در زيرمجموعه آثار اكشن در سينما قرار ميگرفت به عنوان سينماي سخيف و سطحي و مروج خشونت طرد شد و به حاشيه رفت. قهرمان را بايد اصليترين قرباني اين رويكرد در سينما قلمداد كرد. رؤياپردازي نيز به عنوان اصليترين جوهره هنر هفتم كاملاً به حاشيه رفت و جاي آن را شخصيتهاي پريشانحال و شوريدهدلي گرفت كه در كوچه و پسكوچههاي شيدايي به دنبال حقيقت ميگشتند. تنها ژانري كه در اين ميان به بركت جنگ هشت ساله سربرآورد و روحيه فعالانه و قهرمانپرورانه در آن زنده بود، ژانر دفاع مقدس بود كه اتفاقاً بيشترين استقبال تماشاگر را نيز به خود معطوف كرد و چه بسا اگر اين ژانر در دهه 60 سر برنميآورد به احتمال زياد سينماي ايران رسماً ورشكسته شده بود. حذف خشونت در سينماي اجتماعي ايران به شكلي نامتعارف خود را نشان داد.
نكته ديگر درباره جشنواره فيلم سلامت اين است كه اين جشنواره هنوز در ترسيم معيارها و شاخصهها در آثار هنري كه نسبت با سلامت داشته باشند شفاف عمل نكرده است. رئيس جشنواره عنوان كرده كه به 10 فيلمي كه به موضوع سلامت اهتمام داشته باشند 200 ميليون تومان كمك مالي ميشود اما متأسفانه اين جشنواره در تعريف مؤلفههاي لازم در اين ارتباط ارادهاي از خود نشان نداده است.
همين سهلانگاري و فقدان نگاه كارشناسانه سبب ميشود كه صرف اشاره به برخي موضوعات مربوط به سلامت حتي اگر به شكلي نادرست و غيرعلمي مطرح شده باشد و در عمل نقض غرض هم باشد به دليل ضعف كارشناسي چه بسا با تحسين و تجليل هم مواجه شود. اينجاست كه لازم است به برگزاركنندگان جشنواره هشدار داد كه از سينماگران رانتخواري كه كلاغ را رنگ كرده و جاي قناري عرضه ميكنند بر حذر باشند، هرچند سينماي ايران خود به بيماريهاي زيادي مبتلاست و بعيد است بتواند بدون تحول فكري و رواني ريشهاي مدد رسان سلامت جامعه باشد.