وحيد مهري
سريال ۲۵ قسمتي «آشوب» به كارگرداني امير پوروزيري محصول تازه مركز فيلم و سريال سازمان هنري رسانهاي اوج است. اين سريال روايتي از مقاومت مردم خرمشهر در زمان آغاز جنگ تحميلي است كه داستان آن در ماههاي منتهي به اشغال اين شهر ميگذرد. قصه عاشقانهاي بين يك جاسوس عراقي و يك پرستار كه فضاي ملتهب جنگ آن را دستخوش فراز و فرودهاي بسيار ميكند.
پروانه معصومي بازيگر پيشكسوت، يكي از بازيگران اصلي اين سريال است كه درباره دليل حضورش در سريال آشوب ميگويد: ما مدت زمان كوتاهي در دوره موشكباران قدري طعم جنگ را در تهران تجربه كرديم اما اينها چه كشيدند كه طي چند روز مجبور شدند خانه خود را ترك كنند. هميشه به اين فكر ميكنم كه چه به سر آن آدمها آمد؟ پروانه معصومي درباره چگونگي حضور خود در سريال آشوب و پذيرش ايفاي نقش در اين پروژه بيان ميكند: من يك نقش كوتاه نسبت به سريال 25 قسمتي دارم كه شايد جمع كل آن در طول سريال نيم ساعت هم نباشد، اما خيلي قصه اين سريال را دوست داشتم كه آن را پذيرفتم. يعني نقش خيلي معمولي است اما چون اين قصه از جمله داستانهايي است كه در حواشي جنگ اتفاق ميافتد و ما كمتر آن را در فيلمها و سريالها ديدهايم براي من بسيار ارزشمند است. شما فكر كنيد در مدت زمان كوتاهي كه جنگ آغاز شد چه بر سر اين مردم آمد؟! بازيگر با سابقه سينما و تلويزيون درباره قصه سريال آشوب و نقش خود چنين توضيح ميدهد: در اين قصه يك خانواده معمولي خرمشهري مشغول زندگي خود هستند كه ناگهان جنگ ميشود. بعد اين خانواده از هم ميپاشد كه من نقش مادر آن خانواده را دارم. خيلي موضوع آن برايم مهم و ارزشمند است. من هميشه به اين فكر ميكنم كه چه به سر آن آدمها آمد؟ ما مدت زمان كوتاهي در دوره موشكباران اندكي طعم جنگ را در تهران تجربه كرديم اما اينها چه كشيدند كه در عرض چند روز مجبور شدند خانه و شهر خود را ترك كنند و بروند و ديگر هيچ چيزي نداشتند.
پروانه معصومي درباره مواجهه خودش با خانوادههاي خرمشهري كه جنگ تحميلي زندگي آنها را برهم زده بود ميگويد: من در آن زمان فرانسه بودم و وقتي به ايران آمدم به منزل خواهرم رفتم كه ساكن خيابان خردمند در كريمخان زند تهران بود. سه چهار منزل پايينتر از خانه آنها جايي بود كه به آن خانه جنگزدهها ميگفتند و چندين خانواده در آن ساختمان زندگي ميكردند به طوريكه در هراتاق از واحدهاي آن ساختمان يك خانواده ساكن شده بودند و خانوادههاي خرمشهري هم در ميان آنها حضور داشتند. ما گاهي به آنجا ميرفتيم و اگر ميتوانستيم چيزي از وسايل منزل برايشان تهيه كنيم اين كار را انجام ميداديم. خب وقتي به هركدام از آنها نگاه ميكرديم ميديديم هركدام از اينها در شهر خودشان كسي بودند و حالا آمدهاند به اينجا و به قابلمه، موكت، فرش و چراغ نياز دارند و اين خيلي دردناك بود. البته ديگران و ما مراعات ميكرديم كه در هر صورتي احترام آنها را داشته باشيم و طوري اين كمكها انجام شود كه كسي نبيند، چراكه همه آنها آبرومند بوده و تنها از خانهشان رانده شده بودند. بازيگر سريالهاي امام علي(ع) و يوسف پيامبر درباره كارگردان سريال «آشوب» نيز چنين توضيح ميدهد: من مستندها و آثار قبلي آقاي امير پوروزيري مثل مجموعه «در محاصره» و آثار خارج از كشور ايشان را ديده بودم و اين دومين دليلي بود كه موجب شد بازي در اين سريال را قبول كنم چون كساني كه مستندساز هستند به خوبي ميدانند چگونه زير و بم كار را در چنين آثاري رعايت كنند. درست است ايشان جوان هستند و شايد خودشان شاهد اين اتفاقها در جنگ نبودهاند اما به خاطر علاقهاي كه دارند مسلماً تحقيق كردهاند و الان هنوز زمان زيادي از جنگ نگذشته و ما الان بهترين زمان را براي تحقيق در اين مورد داريم و ميتوانيم قصههاي فوق العاده را از دل واقعيت در بياوريم. وي در پايان تأكيد ميكند: من اميدوارم كه سريال آشوب يك باب تازه باشد براي اينكه قصههايي كه در كنار جنگ هست بيشتر مطرح شود. ما در آثار خود فقط جنگ را نبينيم چون در حاشيه جنگ قصههايي اتفاق افتاده كه خيلي تأثيرگذار و دردناكتر از جنگ است.