شيوا نوروزي
انتخـــاب سكاندار وزارت ورزش يكي از دغدغههاي اهالي ورزش است. مسعود سلطانيفر همان وزيري است كه آبان سال گذشته از نمايندگان ملت رأي اعتماد گرفت و حالا تلاش ميكند تا دوباره رأي مثبت نمايندگان را بگيرد و چهار سال ديگر نيز سكاندار ورزش ايران باشد. عمر مديريت سلطانيفر در ورزش به يك سال نرسيده و براي بررسي عملكرد و برنامههاي پيشنهادي او به سراغ اميررضا واعظ آشتياني، كارشناس ورزش و رئيس سابق فدراسيون دوچرخهسواري و مديرعامل اسبق باشگاه استقلال رفتيم.
عملكرد مسعود سلطانيفر در وزارت ورزش را در يك سال گذشته چگونه ارزيابي ميكنيد؟نزديك به يك سال از حضور سلطانيفر در وزارت ورزش ميگذرد و به گواه كارشناسان ورزشي، مديريتي و همچنين اهالي ورزش هيچ كار و حركتي كه نشان از عملكرد موفق باشد از او نديدهايم. متأسفانه سلطانيفر نيز رويه دكتر گودرزي را در پيش گرفت. تنها تفاوت اين دو نفر اين است كه آقاي سلطانيفر نسبت به وزير قبلي كمتر در رسانهها صحبت ميكند. با اين حال كمتر صحبت كردن به معني فكور بودن نيست و نميتوانيم بگوييم عملكرد موفقي داشته است.
زمان كم ميتواند توجيهي براي اين مسئله باشد؟يك سال زمان كمي نيست. براي كسي كه ميخواهد خدمت كند حتي يك روز هم كم نيست چه برسد به يك سال. متأسفانه اين زمان را از دست دادهايم و وقتي چهار سال ديگر را هم از دست بدهيم آن زمان دوباره دنبال فرصتهاي بعدي خواهند بود. متأسفانه برخي مديران زمان را از دست ميدهند و فرصتسوزي ميكنند بعد تازه دنبال وقت اضافه ميگردند.
چالش اصلي ورزش ايران چيست؟چالش اصلي ورزش كشورمان اين است كه هنوز معلوم نيست ورزش ابزار است يا هدف؟ هيچ تعريفي براي مديران وجود ندارد. در صورتي كه اين موضوع مشخص شود ميتوانيم استراتژي را براي مديريت ورزش تعريف كنيم. اگر ورزش ابزار است بايد هدفگذاري كنيم؛ نشاط، تندرستي، سلامتي و نشاط ملي از جمله اهدافي هستند كه بايد در كنار اين موارد مقوله اقتصاد ورزش، استفاده ابزاري در بخش فرهنگي و اجتماعي و استفاده سياسي در عرصه بينالملل را هم مدنظر قرار داد. از آنجا كه در ورزش خبري از استراتژي و هدفگذاري نيست هر وزير ورزشي كه روي كار بيايد فقط وقت تلفكردن و مرور رويههاي گذشته را خواهيم ديد. هيچ تغييري رخ نميدهد مگر آنكه هدفگذاري را در دستور كار قرار دهيم.
وزير ورزش چه برنامههايي را بايد در اولويت كاري خود قراردهد؟جاي تأسف دارد در كشوري كه چشمانداز 20 ساله و برنامه توسعه پنج ساله دارد وزير ورزش يا وزيران ديگر به جاي آنكه خود را مكلف به اجراي برنامه توسعه پنج ساله ششم يا چشمانداز 20 ساله كنند خودشان برنامه ميدهند. اين نشان از بيبرنامگي است. اگر ورزش هم همين نگاه را داشته باشد بايد به حال نمايندگان هم تأسف خورد. وزرا بايد چگونگي رسيدن به چشمانداز و عملي كردن برنامههاي پنج ساله را به لحاظ مديريتي تعريف كنند. اگر فرض را بر اين بگيريم كه برنامههاي وزير پيشنهادي اجرا خواهد شد چه تضميني براي اجرايي شدن اين برنامهها در پايان چهار سال وجود دارد و اينكه آيا اين برنامهها در شعار و تبليغات بوده يا خير؟ چه كساني بعد از چهار سال وظيفه بررسي عملي شدن يا نشدن شعارها را دارند؟ اينها نكاتي است كه معمولاً مغفول واقع ميشوند. اميدوارم اگر وزير پيشنهاد شده از سوي رئيسجمهور رأي آورد دركارش موفق باشد و بتواند برنامه محور و هدفمند برنامههاي اعلام شده را براي پيشرفت ورزش ايران عملي كند. تا زماني كه پيشرفت نداشته باشيم نميتوانيم توسعه پيدا كنيم.
مباحث زيادي در موضوع پيشرفت ورزش ايران مطرح است، خصوصي سازي، توجه بيشتر به ورزش همگاني و بانوان، زيرساختهاي ورزشي و... وزير ورزش از چه طريقي ميتواند اين انتظارات را برآورده سازد؟بحث خصوصيسازي موضوعي نيست كه به يك دولت چهار ساله خلاصه شود، بحثي بسيار گسترده دارد. موضوع اقتصاد در ورزش هم مطرح است و اين مباحث همه زنجيروار دركنار هم قرار دارند. نميشود به يكباره به موضوع خصوصيسازي ورود كنند. اينگونه نيست كه با خصوصيسازي، بحث اقتصاد در ورزش هم حل شود. خصوصيسازي نيازمند ريلسازي است و آقايان فكرنكنند با شعار ميتوانند اين موضوع را محقق سازند. هرچند در اين دولت با نگاهي ساده به موضوعات مختلف نگريسته شده بدون آنكه زمينه را براي محقق ساختن اهداف فراهم ساخته باشند. در حالي كه مقام معظم رهبري در بحث اقتصاد مقاومتي بر مسئله فرهنگ تأكيد زيادي دارند.
در خصوص ورزش بانوان چطور؟ اين روزها شعارهاي زيادي درمورد بانوان شنيده ميشود. بانوان ظرفيتي قابل توجه در عرصههاي مختلف توليد علم و دانش، ورزش، نيروي انساني و... هستند اما در ورزش بايد با يكسري ملاحظات و رويههاي تعريف شده اهداف را پيش ببرند. اينكه هدفها تنها در حد شعار باقي بماند و به نتيجهاي نرسد تأثيري در ورزش بانوان نخواهد داشت. مطرح شدن بحثهايي درخصوص زنان در رأس وزارتخانهها و دادن پستهاي مهم نشان از توجه بيشتر به بانوان نيست، بلكه بيشتر سياسي كاري است تا توجه به ظرفيتهاي بانوان. اميدواريم نگاه به بانوان در دولت دوازدهم نگاهي هدفمند باشد كه در آينده دچار چالشهاي جديد نشويم.
چالش دوشغلهها و بازنشستهها و حضور آنها در پستهاي مديريتي در ورزش كماكان پابرجاست. فكر ميكنيد وزير ورزش پس از انتخاب مجدد فكري به حال اين معضل ميكند؟جالب است كه آقاي سلطانيفر به تازگي در مصاحبهاي اعلام كرد هيچ نهاد نظارتي نسبت به دوشغلهها و بازنشستههايي كه انتخاب كردهايم اعتراضي نكرده است. اين اعتراف بسيار تلخي است كه از زبان وزير ورزش شنيديم. خود وزير اعتراف ميكند كه بازنشسته يا دوشغله را به سمتي در ورزش منصوب كرده است. اما در مصاحبهاي ديگر ادعاي جوانگرايي را مطرح ميكند در صورتي كه اين ادعا با مسئوليتهايي كه به دوشغلهها و بازنشستهها داده است مغايرت دارد. حكمي كه به وحيدمرادي به عنوان قائم مقام در فدراسيون قايقراني داده است اصلاً وجود خارجي ندارد. ساختار فدراسيونها مشخص است و پستي به اسم قائم مقامي نداريم!
اختلافات بين كميته ملي المپيك و وزارت ورزش بعضاً فدراسيونها را با مشكلات زياد اقتصادي روبهرو ميكند. پرداخت نشدن بودجه، بازي سياسي بوده و هدف زورآزمايي است. در گذشته هم ما با چنين مواردي مواجه بودهايم. در سالهاي قبل رؤساي سازمان تربيت بدني معتقد بودند رياست كميته المپيك هم بايد به آنها سپرده شود و اگر نباشند ميتوانند چالشهايي را ايجاد كنند.
توصيه شما به وزير جديد ورزش چيست؟اگر به دنبال پيشرفت ورزش هستند، اگر ميخواهند شاكله ورزش ايران مستحكم باشد و بتوانند توليد كار و نوآوري كنند بهترين كار اين است كه بدنه كارشناسي وزارت ورزش را قوي كنند. تا زماني كه اين بدنه از نظر نيروي انساني و از جهت كارشناسي كارآمد نباشد خبري از پيشرفت ورزش نخواهد بود. پيشرفت ورزش ايران در گرو غني كردن بدنه وزارت ورزش است. بيتوجهي به كارشناسان چالش جدي را درپي خواهد داشت. به دست آوردن چند مدال به معني پيشرفت نيست و اين موضوع تنها يكي از فاكتورهاي پيشرفت است. استفاده ابزاري از ورزش در ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در گرو غني كردن بدنه كارشناسي وزارتخانه است.