يك كارشناس حوزه كار با اشاره به وجود 3 ميليون بيكار تحصيلكرده در كشور ميگويد، اگر اعلام شود طرح كارورزي در ادارات دولتي و وزارتخانهها با ماهي حتي ۱۰۰ هزار تومان اجرا ميشود، تعداد متقاضيان آن از 3 ميليون نفر هم خواهد گذشت!
زهرا ممتاز قمشهاي در گفتوگو با ايسنا، اظهار كرد: هم اكنون حدود 3 ميليون بيكار با تحصيلات دانشگاهي در كشور داريم و طبق آمار اعلام شده از سوي مسئولان، حدود ۴۰۰ هزار نفر در سامانه كارورزي ثبت نام كردند كه ۲۰۰ هزار نفر واجد شرايط شناخته شدند. وي عدمآگاهي فارغالتحصيلان و توجيه كافي آنها نسبت به طرح را يكي از علل استقبال نكردن دانشآموختگان دانست و گفت: عدهاي ابتدا تصور ميكردند اين طرح به معناي استخدام است ولي پس از ورود به سامانه، متوجه شدند با آنچه توقع داشتند، فاصله دارد. اين كارشناس حوزه كار افزود: دليل ديگر اين است كه اعتمادي به سرانجام و نتيجه طرح ندارند و مطمئن نيستند كه اشتغالشان با دستمزد ۳۰۰ هزار توماني ولو در قالب كارورزي، آنها را به سمت اشتغالي دائمي و پايدار هدايت كند. ممتاز به موضوع فرهنگ كار در كشور اشاره و اظهار كرد: دليل ديگري كه در اين خصوص متصور است به فرهنگ كار و توقعي برميگردد كه يك فارغالتحصيل دانشگاهي دارد و كار رسمي و مطمئن دولتي ميخواهد. اين طرح قرار است در كارگاهها و كارخانهها اجرا شود ولي اگر اعلام كنند كارورزي در ادارات دولتي و وزارتخانهها با ماهي حتي ۱۰۰ هزار تومان اجرا ميشود، تعداد متقاضيان از 3 ميليون نفر هم خواهد گذشت چون با خود ميگويند برويم وارد سازماني بشويم بالاخره از اين ستون تا آن ستون فرج است!
اين پژوهشگر اجتماعي افزود: در اين طرح بحث تنها متقاضي نيروي كار نيست بلكه واحد پذيرنده و بنگاه متقاضي كارورز هم مطرح است. تاكنون حدود 7 هزار بنگاه و واحد پذيرنده اعلام آمادگي كردهاند كه اگر همين آمار ثبت نام شده را تقسيم بر بنگاهها كنيم به طور متوسط در هر بنگاه بايد ۳۳ تا ۳۵ نفر مشغول كارورزي شوند ولي به نظر شدني نيست. اين كارشناس حوزه كار و تعاون تأكيد كرد: وقتي طرح كارورزي رسماً و از سمت دولت هدايت شود، بايد منابع پرداخت دستمزد كارورز هم پيشبيني و تأمين شود. وي روند اجراي طرح كارورزي در كشور را مورد اشاره قرار داد و گفت: بعد از انقلاب سازمان آموزش فني و حرفهاي تأسيس و به سرعت در سراسر كشور مراكز مجهز آن روز راهاندازي شد و قدمهاي خوبي هم براي مهارتآموزي برداشت اما با رشد تب مدركگرايي، آموزشهاي فني و حرفهاي به تدريج رو به فراموشي گذاشت. به علت پر هزينه بودن آموزشهاي فني، نوسازي ديرتر انجام گرفت و سرعت تغيير كارگاههاي آموزشي با سرعت تغيير تكنولوژيكي يكي نبود.
به اعتقاد ممتاز، بيكاري ۴۲ درصدي فارغالتحصيلان دانشگاهي فاقد مهارت و پرتوقع، پيامد همان تب مدركگرايي در جامعه است كه به صورت بيماري مزمني بيشتر خانوادههاي ايراني را درگير خود كرده است.