کد خبر: 866706
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۳
مردي كه با فريب دو زن درمانده آنها را به خانه‌اش كشانده‌ و با همدستي يكي از آنها ديگري را به قتل رسانده‌بود، در جلسه دادگاه ماجرا را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، بيست و چهارم آبان ماه سال 93، مأموران پليس از مرگ مشكوك زن 25‌ساله‌اي به نام مريم در يكي از بيمارستان شهر باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان مي‌داد اين زن كه آثار جراحت روي نقاط مختلف بدنش وجود داشت، به كمك زن و مردي جوان به بيمارستان منتقل شده است. آنها بعد از انتقال زن جوان به بيمارستان به سرعت محل را ترك كرده‌بودند. پزشكان در اولين بررسي متوجه شدند كه او به علت ضربه مغزي فوت شده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني و در حالي كه تحقيقات ادامه داشت، مرد جوان كه نويد نام داشت در مراجعه دوباره‌اش به بيمارستان شناسايي و بازداشت شد. نويد در جريان تحقيقات اعتراف كرد كه با همدستي زني 28‌ساله به نام سحر مرتكب قتل شده است. با نشاني‌هايي كه متهم در اختيار پليس گذاشت، سحر بازداشت شد و به جرمش اعتراف كرد.
 
سحر گفت: 11ماه قبل از حادثه در باجه تلفني حوالي ايستگاه راه‌آهن با نويد آشنا شدم. شوهرم معتاد بود و پدرش خرج من و پسر 5ساله‌ام را مي‌داد. از اين زندگي خسته‌شده بودم و مي‌خواستم هر طور شده فرار كنم. وقتي براي نويد داستان زندگي‌ام را تعريف كردم، قول داد به من كمك كند. به همين خاطر به او اعتماد كردم و به خانه‌اش رفتم. در آنجا با مريم آشنا شدم و نويد گفت: مريم دخترخاله‌ام است. او را به خاطر اعتياد به اينجا آورده‌ام تا ترك كند. در مدتي كه با مريم در خانه نويد بودم، بارها با هم درگير شديم. او در خصوص روز قتل گفت: آن روز وقتي مريم فحاشي كرد، عصباني شدم و همراه نويد او را كتك زديم كه بي‌هوش شد و روي زمين افتاد. با اورژانس تماس گرفتيم و او را به بيمارستان رسانديم، اما بي‌فايده بود.
 
با اين توضيحات هر دو متهم به اتهام رابطه نامشروع و مباشرت در قتل روانه زندان شدند و پرونده با كامل شدن تحقيقات به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
صبح ديروز، هر دو متهم از زندان منتقل شدند و مقابل هيئت قضايي به رياست قاضي قربان‌زاده قرار گرفتند. بعد از قرائت كيفرخواست به دليل عدم شناسايي اولياي‌دم مقتول، معاون اول رئيس قوه قضائيه براي هر دو متهم درخواست قصاص كرد.
 
در ادامه نويد در جايگاه قرار گرفت و با انكار جرمش گفت: مريم به خاطر اعتياد، كارتن خواب بود. روزي كه او را ديدم، دلم سوخت و او را به خانه‌مان بردم تا كمكش كنم، ترك كند. بعد از آن چون جايي براي زندگي نداشت، قرار شد با ما زندگي كند و به مادرم كمك كند، چون مادرم فلج بود و به او خيلي محبت كرده بود. دوسالي گذشت تا اينكه با سحر آشنا شدم. او را حوالي ايستگاه راه‌آهن ديدم. او از من پول خواست تا به شهرستان برود كه گفتم پولي همراهم نيست. بعد خواست تا يك شب جاي امني بماند و فردا به شهرستان برود. پيشنهاد دادم به خانه‌مان بيايد و قبول كرد. نمي‌دانستم شوهر و فرزند دارد. بعد از آن بود كه يك‌سالي با ما زندگي كرد تا اينكه اين حادثه اتفاق افتاد. او در شرح حادثه گفت: آن روز خواهرم زنگ زد و گفت مريم و سحر با هم درگير شده‌اند. بلافاصله به خانه رفتم و ديدم سحر با چاقو به پاي مريم زده‌است. دو سيلي به صورت هر كدامشان زدم. سپس با دسته تي دو ضربه به پشت مقتول زدم تا او را آرام كنم. بعد از آن سحر مقتول را به داخل حمام برد و سرش را به ديوار كوبيد. وقتي او را بيهوش روي زمين ديدم، با اورژانس تماس گرفتم و خودم نيز با او به بيمارستان رفتم.
 
او در آخرين دفاعش گفت: همه اظهاراتم به خاطر قول و وعده‌هاي دروغي كه سحر داد و فشارهاي روز بازجويي بود. او گفته بود، پدرم در شهرستان باغ و ملك زياد دارد. قتل را گردن بگير و قول مي‌دهم با قرار وثيقه آزادت كنم. در ادامه سحر نيز با انكار جرمش در جايگاه قرار گرفت و گفت:
 
پدرشوهرم نظامي بود و مرد زيركي بود. مدتي قبل با پسري به صورت پيامكي آشنا شدم. او شهرستان زندگي مي‌كرد. وقتي پدرشوهرم اين موضوع را متوجه شد، گوشي‌ام را گرفت و مرا تهديد كرد. از طرفي شوهرم كارتن خواب بود و مي‌خواست مرا معتاد كند به همين خاطر چاره‌اي جز فرار نداشتم. متهم ادامه داد: بعد از آشنايي وقتي وارد خانه نويد شدم، او مرا خام حرف‌هايش كرد و من كه جايي براي ماندن نداشتم، تصميم گرفتم با آنها زندگي كنم. در اين مدت با مريم مشكلي و درگيري نداشتم، اما بارها شاهد بود نويد او را به شدت كتك زده‌است. متهم ادامه داد: روز حادثه به خاطر موضوعي با هم درگير شديم. نويد وقتي به خانه آمد، شروع كرد به كتك زدن مريم و در آن درگيري ضربه‌اي به سر مقتول زد.
 
متهم در آخرين دفاعش گفت: نويد دروغ مي‌گويد من قول و وعده‌اي ندادم و او مي‌دانست شوهر و فرزند دارم. اظهاراتم به خاطر تهديدهاي او بود. او گفت: به مادرم زنگ زده و آنها را تهديد كرده است. از آنجائيكه به مادرم حساس بودم، ترسيدم و قبول كردم قتل را گردن بگيرم. از طرفي فكر مي‌كردم موضوع ساده‌اي است و بعد از مدتي آزاد مي‌شوم. نمي‌دانستم تاوان سختي دارد.
در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار