نیره ساری
يكي از سطوح برنامهريزي شده كه بيشك ميتوان نام جنگ را براي آن انتخاب كرد، هشتگهاي مختلف و جريانسازيهايي است كه در فضاي مجازي به راه ميافتد. از اين راه توجه مردم از مسائل مهم و حياتي به سمت و سوهاي ديگري هدايت ميشود كه هر چند با اهميت، اما مسائل دست چندمي محسوب ميشوند.
حجاب نيز از همين قبيل موضوعات قابل اهميتي است كه نبايد اسير سطحينگري شود، به طور حتم اگر زيربناي ديني و اعتقادي مردم در يك كشور اسلامي رعايت ميشد، اين مهم نيز خود به خود قابل حل بود و ديگر نيازي نبود تا مخالفان از اجباري بودن آن حرف بزنند و موافقان از اختياري بودن آن اذيت شوند.
در يك طرف عدهاي قرار دارند كه روي موج راه افتاده در مورد حجاب، فرياد مخالفت با اجباري بودن آن را سر ميدهند، اما در مقابل عده ديگري هستند كه ميگويند اين روزها با اختياري بودن حجاب اذيت ميشوند. همانهايي كه معتقدند اگر حجاب اجباري نبود دايره مهرباني بيشتر ميشد، عرصه را تا جايي تنگ كردند كه موافقان انتخاب حجاب معتقد هستند براي اين انتخاب اختياري مورد نامهرباني واقع ميشوند.
مخالفان در جهت توجيه و تقويت موضع خود، به توجيهات و شبهاستدلالهاي درونديني رو ميآورند و تلاش ميكنند محملي ديني براي چيزي كه به آن تمايل دارند بيابند و شكل انفرادي به موضوعي بدهند كه تبعات و آثار آن كاملاً اجتماعي و جمعي است.
ابتدا دو گزاره براي پاسخ به اين شبهات مطرح ميشود:
اول اينكه احكام اسلام تابع مصالح و مفاسدند، وقتي در اسلام حكمي مطرح ميشود مصلحتي دارد. ولو اينكه ما آن مصلحت را ندانيم از آنجا كه خداوند حكيم كار عبث نميكند و سخن او سديد و با دليل است بايد سخن او را پذيرفت.
دوم اينكه رعايت احكام اجتماعي نيز همچون ساير مسائل براي اصلاح وضع اجتماع لازم است.
در نتيجه حجاب يك حكم اجتماعي است چون وجوب آب در جايي مطرح ميشود كه عدهاي جمع باشند وگرنه يك زن يا مرد تنها كه حجاب لازم ندارد. پس طبق دو نكته بالا اولاً مصلحتي در وجوب امر حجاب قرار دارد و ثانياً چون يك حكم اجتماعي است مصلحتي بارز در آن وجود دارد كه اگر رعايت نشود ، مفسدهاي به همراه خواهد داشت، اما روند در پيش گرفته شده براي اين جنگ مجازي راه افتاده در مخالفت با حجابي كه شكل قانوني دارد، بهگونهاي در حال پيشروي بوده كه متأسفانه گويي نوعي ناهنجاري ناخواسته و تازهاي در انتظار جامعه است كه بيشك به نفع هيچ كس نخواهد بود الا يك گروه!
يكي از نكات جالب توجه در اين جنگ مجازي تكيه بر لفظ اجبار بود؛ چراكه در شروع، هشتگگذاري «اگر_حجاب_نبود» آغاز شد، اما چندي بعد با اضافه شدن كلمه اجباري به «اگر_حجاب_اجباري_نبود» تغيير يافت. لفظ اجبار يكي از همانهايي است كه مخالفان بار منفي به آن القا كردهاند كه ما از آنها بترسيم. در حالي كه خود براي كشورشان طوماري از اجبارهاي اجتماعي دارند.
فارغ از اصل درست اين قانون كه بسياري از ما به دنبال آن نرفتيم كه اگر ميرفتيم بيشك بر موج هشتگگذاريهاي مجازي سوار نميشديم، اما كاش سعي كنيم تا يك سري از اصول و قوانين اخلاقي را براي خود تعريف كنيم و به آن پايبند باشيم. اگر ما با چيزي كه دستور خدا است مخالف هستيم، تاوان اين مخالفتها را از حاميان و طرفداران آن نگيريم. مخالفتي كه منجر شده است تا در اين جنگ مجازي هر چند غلط اين عده هم معتقد باشند اگر حجاب اجباري نبود چه بسا نگاه ديگران محترمانهتر بود و كسي فكر نميكرد با انتخاب شخصي حجاب حقي از ديگران سلب شده است.
در كدام كيش، آيين و منطقي كه حداكثر آزادي را در خود جاي داده است، برخورد سخيف با حجاب اختياري كه از سوي افراد انتخاب شده است، صورت ميگيرد؟! چنانچه در يكي از توييتهاي جنگ حجاب اجباري فضاي مجازي، بانوي ايراني ساكن در كانادا نوشته بود بخش عمدهاي از سؤالات مطرح شده از بنده در مورد حجاب اختياري است كه من در اينجا دارم و اين بيشتر از هر موضوعي عجيب است! ما براي حجاب اختياري اذيت ميشيم و شما براي حجاب اجباري!
شايد اگر به جاي وضع كردن قوانين در باب حجاب ساير قوانين همچون جريمه توهين، دروغ، تهمت، افترا، حسادت، قضاوت و بياحترامي به ساير حقوق فردي كه تبعات اجتماعي به دنبال دارد، توجه ميشد و براي آن حتي جريمه هم تعيين ميشد، شاهد جنگ اجتماعي بيمنطق در مورد حجاب اجباري در فضاي مجازي نبوديم.