کبری آسوپار
حاميان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و خصوصاً خانواده او اين روزها پس از تحليف حسن روحاني از او عصباني هستند؛ آنها معترض هستند كه چرا روحاني در هيچ كدام از دو سخنراني تنفيذ و تحليف يادي از هاشمي رفسنجاني نكرده است. كسي كه همگان اتفاق نظر دارند اگر حمايت‌هاي او در سال 92 و سايه حمايت چهارساله‌اش در سال 96 نبود، روحاني نمي‌توانست پيروز انتخابات باشد. حاميان هاشمي امروز عصباني هستند تا جايي كه سمت و سوي اعتراضات به توهين نيز رسيده و حسن روحاني را «شخصيتي ضعيف» و «دچار توهم و خيال» توصيف كرده‌اند. اما يك نام نبردن از هاشمي، آن هم در حالي كه همسر هاشمي رفسنجاني به مراسم تحليف دعوت شده بود و محسن هاشمي نيز در هر دو مراسم حضور داشت، چرا تا اين حد مهم شده كه جنگ و جدال را تا اين حد تند كند؟
موضوع دعوا يك سخنراني نيست
در مبنايي بزرگ‌تر از سخنراني تنفيذ و تحليف شايد بتوان گفت دعوا بر سر يك سهم است؛ سهم هاشمي رفسنجاني در پيروزي حسن روحاني. سهمي كه حاميان هاشمي و خانواده او قائل هستند، و روحاني گرچه در بيان كلامي اين مورد، صراحت ندارد و محافظه كار است، اما عملاً نشان داده كه نمي‌خواهد اين سهم را به رسميت بشناسد و همين باعث حمله‌هاي تند اخير به او از سوي حاميان هاشمي شده است. خانواده هاشمي وقتي به همه اتفاقات پس از انتخابات رياست جمهوري 96 نگاه مي‌كنند، مي‌بينند چقدر زود نام و ياد پدرشان فراموش شده؛ آنها مي‌خواستند سايه هاشمي را هنوز بر سر دولت ببينند، اما دولت تلاش مي‌كند از سنگيني اين سايه رهايي يابد.
هاشمي معتقد بود در سال 92 رأي حسن روحاني 3 درصد بوده و باقي آن رأي به دليل حمايت او از روحاني به‌دست آمده است. روحاني در تمام اين سال‌هاي رياست جمهوري در پي ساخت شخصيتي مستقل از خود است؛ شخصيتي كه وامدار هيچ فرد و گروه و جرياني نيست. او سال 92 اعلام كرد به شكل مستقل و بدون آنكه ذيل حزب و جناح خاصي باشد، وارد انتخابات شده است. روحاني نمي‌خواهد خود را مديون اصلاح‌طلبان بداند، گرچه كانديداي اصلي آنها سال 92 انصراف داده باشد و آنها پشت او جمع شده باشند. روحاني لابد مي‌انديشد اصلاح طلبان اگر رأي داشتند كه نيازي به انصراف كانديدايشان نبود. از سوي ديگر پاي هاشمي در ميان بود، به عنوان كسي كه حمايت تمام قدش روحاني را پيروز كرد. حالا كه هاشمي ديگر نيست، روحاني تلاش مي‌كند خود را كم‌كم از زير سايه سنگين هاشمي برهاند و حتي در اين خيال باشد كه جاي خالي هاشمي را براي حاميانش پر كند.
انتقادات تند دختر هاشمي از روحاني
ادبيات فاطمه هاشمي در انتقاد از حسن روحاني نشان مي‌دهد او بسيار عصباني است. او كه تاكنون حامي روحاني شناخته مي‌شد، حالا انتقادات تند و شديداللحني را عليه روحاني مطرح مي‌كند كه شبيه آن را حتي در شديدترين يادداشت‌هاي رسانه‌هاي منتقد روحاني نمي‌توان يافت. به نظر مي‌رسد روحاني براي برخي حاميان هاشمي تا جايي خوب بود كه هر لحظه حضورش يادآور شخصيت هاشمي باشد و هر كس روحاني را مي‌بيند و مي‌شنود، بگويد كه اين همان كسي است كه هاشمي رئيس‌جمهورش كرد!
فرزند ارشد مرحوم هاشمي در گفت‌وگو با روزنامه «فرهيختگان» درخصوص ياد نكردن از مرحوم هاشمي در مراسم تحليف اظهار داشت: «افرادي كه اين گونه رفتار مي‌كنند شخصيت خودشان را در اين رابطه نشان مي‌دهند، خصوصاً افرادي كه با حمايت آقاي هاشمي روي كار آمده‌اند.»
او در ادامه از اين فضاي كنايي فاصله گرفته و صريحاً از شخص رئيس‌جمهور نام مي‌برد و از استفاده از نام خانواده هاشمي براي جذب رأي انتقاد مي‌كند: «شخص رئيس‌جمهور در سخنراني‌هاي انتخاباتي نه تنها از آقاي هاشمي اسم مي‌بردند بلكه براي اينكه رأي بياورند شعار سلام به خاتمي و ميرحسين سر مي‌دادند ولي امروز كه رأي‌شان را گرفته‌اند، آنها را فراموش كرده‌اند. اين نشان از ضعيف بودن شخصيت آقاي روحاني در اين مسائل است... برخي دوستان من فقط به‌خاطر آقاي هاشمي به آقاي روحاني رأي دادند.»
او در خصوص مقايسه مرحوم هاشمي و حسن روحاني در عملكرد و تفكر هم نگاهي متفاوت از آنچه تصور مي‌شود، ارائه مي‌دهد: «متأسفانه افراد هيچ‌كدام شجاعت و تفكر آقاي هاشمي را ندارند، براي اينكه خودشان مدتي بر مسند قدرت باشند زماني مي‌گويند ما دنباله‌رو اين هستيم و زماني مي‌گويند دنباله‌رو آن هستيم. اينها فقط دنباله‌رو هستند؛ نه جريان ايجاد مي‌كنند و نه تفكر دارند. براي همين هم در مقاطع مختلف شما مي‌بينيد سياست‌هاي آنها فرق مي‌كند، يعني فكرشان همان فكر آقاي هاشمي نيست... آقاي روحاني هيچ شباهتي به آقاي هاشمي ندارد.»
فاطمه هاشمي درباره برخي گمانه‌زني‌ها درخصوص جايگزين شدن آقاي روحاني به جاي مرحوم هاشمي به‌عنوان پدر معنوي كارگزاران گفت: «آقاي روحاني نمي‌تواند جا پاي آقاي هاشمي بگذارد، چون اصلاً نه تفكر آقاي هاشمي را دارد و نه شجاعت ايشان را و نه پشتكار و فعاليتي كه آقاي هاشمي داشتند. هيچ‌كدام از آنها را آقاي روحاني ندارد. ساده‌ترين چيزي كه مي‌توان مقايسه كرد اين است كه آقاي هاشمي از ساعت 6صبح فعاليت خود را آغاز مي‌كرد و ده ونيم، يازده شب كار خود را به پايان مي‌رساند... تمام افراد در سطوح مختلف نه‌فقط در سطح وزير بلكه از رئيس اداره و مديركل و معاونان هم به ايشان زنگ مي‌زدند و ايشان به آنها جواب مي‌داد، نامه‌ها را هم سريعاً دستور پيگيري مي‌دادند، ولي آقاي روحاني هيچ كدام از اين كارها را انجام نمي‌دهد، حتي با وزيران خود هم وقت ملاقات نمي‌گذارد و وزيران ايشان هم در همين دولت از ايشان گله دارند.»
روحاني دچار توهم شده است!
فقط فاطمه هاشمي نيست كه گله مند است؛ محمد هاشمي هم شاكي شده كه در حق برادر مرحومش بي‌معرفتي شده است. او مي‌گويد: «بايد بگويم به قول معروف در جريان دو مراسم تنفيذ و تحليف، بي‌معرفتي ديديم و در هر دو مراسم يادي از آيت‌الله هاشمي نشد، ايشان يكي از استوانه‌هاي نظام بود. انتظار بود يادي از آيت‌الله هاشمي هم مي‌شد.»
اما روزنامه قانون در يكي از شماره‌هاي اخير خود با تيتر يك « فراموشي تا 1400» با ادبياتي تند نوشت: «همه مي‌دانند كه روحاني بي‌شك مديون پشتيباني وكمك‌هايي است كه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني به وي كرد و سبب شد مردم و ساير جريان‌هاي سياسي به حمايت از شيخ ديپلمات وارد عرصه شوند. اما گويي خاك، اين محبت‌هاي آيت‌الله را بسيار سرد و روحاني آنها را فراموش كرده است. فرضيه ديگر نيز آن است كه گويي روحاني مانند برخي، دچار توهم شده كه 24 ميليون رأي به دليل محبوبيت شخص اوست. به نظر، اين خيال سبب شده كه روحاني به خودمحوري برسد و حتي يادي نيز از بزرگان خود نكند. نمود اصلي اين نوع تفكر آقاي روحاني را در مراسم تنفيذ و تحليف مشاهده كرديم. روحاني كه مدام در برنامه‌هاي تبليغاتي‌اش ذكر هاشمي مي‌گفت، در اين دو مراسم از زمين و زمان تشكر كرد ولي ياد آن مرحوم نيفتاد.»
با روحاني تا وقتي سهم ما محفوظ باشد
اصلاح طلبان اين روزها از سر سهمي كه در كابينه مي‌خواستند، با روحاني بد شده‌اند. انتقادات صريح و هشدارهاي صريح تر، نشان مي‌دهد كه آنها اگر از سهمشان در كابينه ناراضي باشند، به زودي از روحاني عبور خواهند كرد.
خانواده هاشمي هم كه اينقدر عليه او تند شده اند، چون سهم پدرشان را در پيروزي لحاظ نكرده و از او نامي نبرده است. سخنان فاطمه هاشمي نشان مي‌دهد كه در قدم اول براي آنها پدرشان مهم است و نه هيچ جريان و فرد ديگري؛ از همه چيز به‌خاطر آنچه بي احترامي به پدر مي‌دانند، خواهند گذشت، روحاني كه بماند!
روحاني روياي ليدر جريان شدن دارد، اما به نظر تا تحقق اين رويا او مسيري سخت در پيش دارد و بعيد است همراهان اين سال‌ها هميشه همراه او باقي بماند؛ مگر سهمشان لحاظ شود. ليدر شدن و حمايتي هم كه با سهم به‌دست مي‌آيد، با اندك نارضايتي‌اي از دست خواهد رفت؛ آنچنان كه در اعتراضات اين روزها بر سر كابينه و بعد نام نبردن از هاشمي ديده شد.
مطالب از واقعیت بر برخوردار است اما ابعاد دیگر را نیز باید در نظر گرفت یکی انکه با روی کار امدن پسر هاشمی رفسنجانی در شورای شهر خانواده هاشمی به دنبال جایگزینی فرزند به جای پدر هستند و هر کدام چه خانواده هاشمی و چه حسن روحانی در صدد سواری گرفتن از دیگری برای حرکت به سمت جلو است و این افراد مرا یاد این داستان می اندازند : روز مردی بی سر و صدا وارد خانه اش شد دید زن همسایه مشغول آموزش زنش است که اگر می خواهی از شوهرت سواری بگیری ابتدا خودت را به مریضی بزن و .... مرد هم دو بار بی سر و صدا از خانه بیرون رفت و ... فدای ان روز زن طبق تجویز زن همسایه عمل کرد و مرد هم ز ن را بر پشت خود سوار کرد و از نرده بام خانه بالا رفت و در بین راه با لگد پراکنی زن نگون بخت را از بالا به زمین انداخت زن بیچاره با اه و فغان گفت مرد این چه کاری بود کردی ??! مرد گفت انکه به سواری اموخته نگفت از کسی که می خواهی برای بار اول سواری بگیری مواظب لگد پرانیش باش تا تو را بر زمین نزند !!! ?? والله اعلم به حقایق امور 
